جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار رضا گرجی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط DELARAM با نام رضا گرجی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 811 بازدید, 35 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع رضا گرجی
نویسنده موضوع DELARAM
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELARAM
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
رفت تا سوز به این خسته‌ی تنها بزند
دست بر خنده‌ی بی منت فردا بزند

عادتش بود که بر حال جهان پشت کند
رفت تا خاک به زیبایی دنیا بزند

این همه عشق برای دل سردش کم بود
رفت تا تیغِ تبر بر خمِ گل‌ها بزند

چشم بر حالِ بدم بست و برایم گم شد
رفت تا پشتِ سرش خنده به پل‌ها بزند

گفت که نامِ خدا چاره‌ی این رفتن نیست
رفت تا فتنه‌ به این عالم والا بزند

از سرم پر زد و مانده به دلم یاد غمش
رفت تا فاجعه بر این همه سودا بزند
 
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
آتشی از عطشش در دل سردم مانده
رفت تا تلخیِ غم بر نم رویا بزند

مسـ*ـت در کنج غمش پر زدم و دود شدم
رفت تا مستی خود بر همه سرها بزند

نام‌ها روی تنم حک شد و یادش به سرم
رفت تا خط عطش بر همه تن‌ها بزند

دست بر قلب من و از همه عشقم دل کند
رفت تا حرف مرا بر سر صحرا بزند

چشم‌ها خیسِ غمش توی سیاهی گم شد
رفت تا درد مرا بر نم دریا بزند
 
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
این بار سکوت از من و لب‌ها از توست

من بچه‌ام و گریه‌ی شب‌ها از توست

من بچه‌ام و بغضِ تو در سر دارم

من در شبِ خود با غمِ تو می‌بارم

در چشمِ تو جامانده تمامِ وطنم

آن گربه‌ی زخمی و پر از غصه منم

یک شاخه‌ی خشکیده که از درد شکست
 
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
بعد از تو جهان بر سرِ این مرد شکست

از رفتنِ تو باد به صحرا گله کرد

خورشید به آسمانِ فردا گله کرد

یک جرعه عطش بر تنِ این شهر چکید

این شعرِ پر از داغِ تو را کَس نشِنید

حالا به تو از حالِ خودم می‌گویم

من در خمِ این کوچه تو را می‌جویم
 
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
پیدا بشوی یا نشوی باکی نیست

اما تو بگو چاره‌ی این حادثه چیست؟

تو رفته‌ای و شهر به هم می‌ریزد

در کاسه‌ی ما باده‌ی غم می‌ریزد

که مسـ*ـتِ غمم از تنِ خود دور شدم

من بر تبِ چشمان تو مجبور شدم

این خاطره‌ها را به خودم چسباندم

من عشق شدم از نظرت جا ماندم
 
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
پیدا بشوی یا نشوی باکی نیست

اما تو بگو چاره‌ی این حادثه چیست؟

تو رفته‌ای و شهر به هم می‌ریزد

در کاسه‌ی ما باده‌ی غم می‌ریزد

که مسـ*ـتِ غمم از تنِ خود دور شدم

من بر تبِ چشمان تو مجبور شدم

این خاطره‌ها را به خودم چسباندم
 
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
من عشق شدم تا به جنونم برسم

از هیچ به دنیای کنونم برسم

تا چشم تو یک بار به من خیره شود

تا خنده‌ی تو بر غمِ من چیره شود

اما چه کنم عشق شدن هم کم بود

این قصه تمامش پرِ از ماتم بود

فریاد زدم بغض به پایان نرسید
 
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
جز درد نصیبی به خیابان نرسید

دیوانه شدم تا به خودم برگردم

من بچه شدم با همگان بد کردم

حالا غمِ تو ریشه شده در جانم

هر چیز که در جستنِ آنی آنم

من با خودم و با غمِ تو درگیرم

من کنج غمت پیر شده می‌میرم!
 
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
اشک بر گونه روان است،خدایا چه کنم؟
این همه تلخی و این حادثه‌ها را چه کنم؟

حرفی از عشق مزن، بر دلِ ما زخم زده
عشق زیباست چو گل، شایعه‌ها را چه‌کنم؟

باز باران با ترانه روی شهرِ ما نشست
آسمان سرد شده، صاعقه‌ها را چه کنم؟
 
بالا پایین