- May
- 199
- 518
- مدالها
- 2
**
«زمان حال»
اون روز فهمیدم دنیا خیلی نامرد تر از این حرفاست،نامردی دنیا اینقدر باهات بد تا میکنه،که دوست داری خودتو در جا خفه کنی،هه خنداره نه ولی من دختری که یه زمانی شاد بودم،شده بودم غمگین ترین دختر!
امیرسام_ من واقعا متاسفم!
_شما چرا متاسفم،آدمایی که این نامردی رو در حقم کردن باید شرمنده بشن.
_درسته ولی دلارام خانم حالا میخاین چیکار کنید!!
_نمیدونم، واقعا نمیدونم باید چیکار کنم!.
متین_دلارام خانم راستش ما،یعنی منو امیرسام فردا شب پرواز داریم برای لندن،و قرار سه سالی اونجا زندگی کنیم،اگه شما موافق باشید همراه ما بیاید!
_ چــی؟ من همراه شما بیام امکان نداره!.
_مشکلش کجاست؟
_خب!من همراه شما با دوتا پسره غریبه بیام اون سره دنیا!!!
امیرسام با حرصی که تو صداش بود گفت!؟متـین خانم درست میگن،کجا بیاد با ما دوتا غریبه.
«زمان حال»
اون روز فهمیدم دنیا خیلی نامرد تر از این حرفاست،نامردی دنیا اینقدر باهات بد تا میکنه،که دوست داری خودتو در جا خفه کنی،هه خنداره نه ولی من دختری که یه زمانی شاد بودم،شده بودم غمگین ترین دختر!
امیرسام_ من واقعا متاسفم!
_شما چرا متاسفم،آدمایی که این نامردی رو در حقم کردن باید شرمنده بشن.
_درسته ولی دلارام خانم حالا میخاین چیکار کنید!!
_نمیدونم، واقعا نمیدونم باید چیکار کنم!.
متین_دلارام خانم راستش ما،یعنی منو امیرسام فردا شب پرواز داریم برای لندن،و قرار سه سالی اونجا زندگی کنیم،اگه شما موافق باشید همراه ما بیاید!
_ چــی؟ من همراه شما بیام امکان نداره!.
_مشکلش کجاست؟
_خب!من همراه شما با دوتا پسره غریبه بیام اون سره دنیا!!!
امیرسام با حرصی که تو صداش بود گفت!؟متـین خانم درست میگن،کجا بیاد با ما دوتا غریبه.