جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد شورا رمان کابوس عشق

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط نهال رادان با نام رمان کابوس عشق ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,507 بازدید, 9 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع رمان کابوس عشق
نویسنده موضوع نهال رادان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ادوارد کلاه به سر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,396
مدال‌ها
7
نام رمان:کابوس عشق
به قلم:فاطمه انصاری
ژانر:عاشقانه،پلیسی،طنز
ناظر: @نهال رادان
خلاصه: زندگی‌ای که با وجود تو بنا کردم مانند کابوسی طولانی اما برگرفته از عشق بود!
نمی‌دانم چه بود و چه شد که با یک نگاه دچارت شدم،اما تو چه؟!
با قلبی که آشیانه‌ی وجودت بود چه کردی؟
آتش انتقام را شعله‌ور...
شادی را به غم...
دوستی را به درد...
و سرانجام،خنجر نفرتت را ظالمانه در قلبم فرو کردی و ویرانه‌ای از عشقت به یادگار گذاشتی!
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Eli.sh
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,396
مدال‌ها
7
IMG_۲۰۲۱۱۰۰۴_۱۵۱۴۰۷_۵۹۹.jpg
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Aynaz
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تایپک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد| @نهال رادان
 
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,428
29,262
مدال‌ها
15
به نام خالق قلم
عنوان: عنوان کابوس عشق بود. ساختار این عنوان از دو کلمه‌ی کابوس و عشق تشکیل شده بود؛ این عنوان به بدنه می‌خورد؛ اما کلمه‌ی عشق کمی کلیشه‌ای بود و از جذابیت نام کاسته بود. علاوه بر این کنجکاوکنندگی لازم را برای خواننده نداشت. ژانر عاشقانه در عنوان جولان می‌داد؛ اما ردی از ژانر پلیسی و طنز در عنوان وجود نداشت. همچنین عنوان تمام داستان را لو نمی‌داد که این نکته مثبتی بود. در کل رمان از جذابیت متوسط رو به پایینی برخوردار بود.
ژانر: ژانرها تقریبا به درستی انتخاب شده بودند و در محتوای رمان خودنمایی می‌کردند. ژانر عاشقانه از عشق کیان به باران مشخص بود؛ اما چه بهتر که این عشق را پررنگ‌تر کنید. ژانر طنز هم از بعضی بحث‌های باران با شایان مشخص بود و ژانر پلیسی را هم می‌توانیم در پلیس مخفی بودن ویان بیابیم. شما در زمینه ژانرها به خوبی عمل کرده‌اید.
جلد: رمان شما دارای جلد نبود پیشنهاد می‌کنم هر چه زودتر برایش درخواست جلد بدهید چون تاثیر زیادی در جذب مخاطب دارد.
خلاصه: خلاصه به نثر ادبی نوشته شده بود و آرایه‌های تشبیه زینت خاصی به آن بخشیده بود. از کلمات تقریبا ثقیلی در آن استفاده شده بود و مخاطب را به خود جذب می‌کرد. مجهولات‌اش برای خواننده کافی بود و کل داستان را لو نمی‌داد؛ اما از طرفی اطلاعات خاصی هم نمی‌داد و تنها از عشق صحبت شده بود. هیچ نشانی از ژانر پلیسی و طنز در خلاصه مشاهده نمی‌شد و این باعث شده بود خلاصه کمی از بدنه دور شود. به هر حال خلاصه از جذابیت متوسط رو به بالایی برخوردار بود. پیشنهاد می‌کنم کمی اطلاعات و ژانر پلیسی را در خلاصه پررنگ‌تر کنید.
مقدمه: متاسفانه رمان شما مقدمه نداشت و نبود مقدمه ضعف بزرگی محسوب می‌شود. پیشنهاد می‌شود هر چه زودتر مقدمه را به رمان اضافه کنید.
آغاز: متاسفانه رمان شما آغاز نویی نداشت. می‌توان گفت آغاز با بحث‌های باران با برادر و کیان که عاشقش بود کمی کلیشه‌ای بود و من پیشنهاد می‌کنم آغاز جدید‌تری انتخاب کنید‌‌. همچنین در آغاز ابهامی وجود نداشت و نمی‌توانست خواننده را مشتاق خواندن ادامه‌ی رمان کند. ژانر طنز در آغاز کمی خودنمایی می‌کرد؛ اما خبری از ژانر عاشقانه و پلیسی نبود. در کل آغاز از جذابیت متوسط رو به پایینی برخوردار بود.
میانه: میانه رمان و اوج گرفتن آن با ورود پلیس مخفی‌ای به نام ویان که به دنبال انتقام از قاتل پدر و مادرش شروع شد و اگرچه این اتفاق کمی کلیشه‌ای بود؛ اما خوب توانسته بود به رمان اوج بدهد. در کل میانه نسبتا هیجان‌انگیزی داشتید و خواننده را برای معمای این‌‌که ماجرای این پلیس مخفی و قتل‌های مشکوک کنجکاو کردید.
سیر: سیر رمان چندان متعادل نبود. بعضی جاها خیلی تند می‌شد و بعضی جاها خیلی کند. به عنوان مثال کل ده پارت اول را در یک فضا بودیم و اتفاق خاصی نیوفتاد؛ اما خیلی زود از مسئله پلیس مخفی بودن ویان و قاتل پدر و مادرش گذشتید و نگذاشتید خواننده اتفاقات را هضم کند. پیشنهاد می‌کنم کمی سیر را متعادل کنید.
پیرنگ: پیرنگ شما چه بود؟ باران دختری لجباز بود که کیان پسرعمویش عاشق پیشه او بود ولی با لجبازی‌های باران روبرو می‌شد. از طرفی دیگر ویان پلیس مخفی داستان را داشتیم و ماجراهای معماانگیزش که از قضا برادر او پویان استاد دانشگاه باران و کیان بود. پیشنهاد می‌کنم به اتفاقات اصلی رمان بیشتر بپردازید همان‌طور که قبل گفتم کمی زود از ماجرای ویان گذشتید. پیرنگ رمان بسته بود و خواننده نمی‌توانست حدس بزند در ادامه چه اتفاقی میوفتد و این نکته مثبتی بود.
تعلیق و کشمکش: می‌توان گفت رمان شما تعلیق‌های زیادی داشت. از جمله تعلیق‌های رمان می‌توان به عکس شایان که لکه‌ی خونی روی آن بود و قضیه کارن و ویان اشاره کرد که خواننده را برای خواندن پارت‌های بعدی مشتاق می‌کرد و او را به فکر وا می‌داشت. تعلیق رمان شما از نوع فرافردی بود و معمای قاتل مادر و پدر پلیس مخفی ویان معماهای زیادی در ذهن خواننده ایجاد کرده بود. در کل به خوبی توانسته بودید تعلیقات را در رمان نشان بدهید.
شخصیت‌پردازی: شخصیت‌پردازی شما چندان نو نبود. باران دختری لجباز و مغرور بود و برادرش شایان پسری شوخ شیطون و خوش‌مشرب‌. کیان هم عاشق‌پیشه مغرور و شیطون باران بود که با مخالفت‌های باران روبه‌رو می‌شد. شخصیت‌ها چندان نو و منطقی نبودند و بیشتر روی شخصیت باران، شایان و کیان تمرکز شده بود و شخصیت‌های باقی کامل نبودند. به عنوان مثال من درباره‌ی این‌که ویان چه شخصیتی دارد بسیار کنجکاو بودم اما به شخصیت آن چندان خوب پرداخته نشده بود و چیزی از اخلاق و علایق و رفتار او نفهمیدیم. پیشنهاد می‌شود به پردازش شخصیت‌های دیگر اهمیت بیشتر دهید.
ظواهر شخصیت: توصیف ظواهر شخصیت‌های بسی مسلسل‌وار بود و همه‌چیز به صورت ناگهانی به ذهن خواننده تزریق می‌شد و این باعث می‌شد ظواهر شخصیت‌ها در ذهن‌اش نماند. همچنین چشمان طوسی و گیسوان حالت‌دار کمی کلیشه‌ای بود و بهتر است از چهره‌های نوتری بهره بگیرید. توصیفات طولانی بود و باعث می‌شد برخی جاها خواننده از خواندن ادامه‌ی آن‌ها خسته شود و پیشنهاد می‌شود توصیفات را به صورت غیرصریح لابه‌لای متن بگذارید تا در ذهن خواننده بماند.
توصیفات:
توصیف مکان: توصیف مکان به اندازه‌ی کافی بود و لابه‌لای متن گذاشته شده بود که این نکته‌ی مثبتی است؛ اما اگر مکان را کمی غیر مستقیم‌تر توصیف کنید خواننده را بیشتر مجذوب خود می‌کنید.
حالات:
حالت صدا: حالات صدا هرگز توصیف نشده بود. به عنوان مثال شما می‌توانستید ذکر کنید که شخصیت هنگام صحبت صدای بمی دارد یا زیر؟ خفه یا خش‌دار؟ یا می‌توانستید صداهای اطراف از جمله صدای استارت ماشین برخورد فنجان با میز را توصیف کنید. پیشنهاد می‌شود توصیف صدا را نیز به متن اضافه کنید و با آن به رمان زینت ببخشید.
احساسات: احساسات کمی سرد توصیف شده بودند. به عنوان مثال می‌توانستید عشق کیان به باران را کمی شعله‌ورتر کنید و از تب عشقش بگویید؛ اما به طرز مصنوعی‌ای عشق او به باران توصیف شده بود
. پیشنهاد می‌شود احساسات را کمی واقعی‌تر جلوه دهید و آن‌ها را پررنگ‌تر کنید.
بافت و لحن: بافت و لحن محاوره بود و از کلمات ساده استفاده می‌شد اما بعضی جاها دوگانگی نثر داشتید و نثر ادبی را محاوره کرده بودید. به عنوان مثال:
دهان❌
دهن✅
گاهی اوقات هم شکسته نویسی داشتید که با لحن محاوره تفاوت دارد.
به عنوان مثال:
چشای❌
چشم‌های✅
پیشنهاد می‌شود بافت را یک‌دست‌تر کنید و از شکسته‌نویسی‌ها بپرهیزید. همچنین کشیدن حروف اشتباه است.
به عنوان مثال
باااااااران!❌
باران!✅
زاویه دید: زاویه دید اول شخص بود و میان شخصیت‌های رمان دست به دست می‌شد. زاویه دید در طول رمان تغییری نکرد و با توجه به زاویه دید اول شخص می‌توانستیم از احساسات و افکار هر شخصیت خبردار شویم و این نکته‌ی مثبتی بود. در کل زاویه دیدتان بی‌نقص و مناسب بود.
فضاسازی: فضاسازی شما کامل بود و نه زیاده‌گویی کرده بودید و نه کم فضا را توصیف کرده بودید. همچنین خواننده می‌توانست فضایی که شخصیت‌ها در آن قرار داشتند را به سادگی تصور کند؛ اما پیشنهاد می‌شود کمی توصیفات خود را غیر مستقیم‌تر کنید تا خواننده را بیشتر مجذوب خود کند.
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها: رمان شما تقریبا دیالوگ‌محور بود و دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تناسب نداشتند. دیالوگ‌ها به شخصیت‌ها می‌خوردند اما گفتن برخی دیالوگ‌ها سن آن‌ها بعید بود. همچنین دیالوگ‌ها بسی سطحی بودند و دیالوگ ماندگاری نداشتید. با این حال دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها اطلاعات مناسبی به ما می‌دادند.
باورپذیری: نکته‌ی غیرقابل‌باوری در داستان وجود نداشت؛ اما برخی رفتارهای باران باورپذیری نداشتند. به عنوان مثال بعید است یک دختر هجده نوزده ساله بالغ مقابل استاد دانشگاه خود چنین رفتارهایی داشته باشد. پیشنهاد می‌شود از این لحاظ بیشتر روی باورپذیری کار کنید.
ایده: ایده کمی کلیشه‌ای بود. از کیان پسرعموی باران که عاشق پیشه باران لجباز بود و با لجبازی‌های او روبه‌رو می‌شد تا ویان پلیس مخفی‌ای که به دنبال انتقام از قاتل پدر و مادرش بود ایده‌هایی کلیشه‌ای بودند و اتفاق نویی مشاهده نشد. پیشنهاد می‌شود با کمی خلاقانه شاخ و برگ دادن ایده را کمی از کلیشه دور کنید.
هدف: هدف رمان بیشتر بیان عشق کیان به باران و ماجراهای معماانگیز ویان بود و گویا نویسنده چنین هدفی از نگاشتن رمان داشت.
ایرادات نگارشی: ایرادات نگارشی زیادی در رمانتان مشاهده می‌شد. به عنوان مثال به طرز بیهوده و بسیاری از علامت تعجب استفاده کرده بودید. علامت تعجب تنها برای جملات عاطفی، حیرت‌انگیز و طعنه‌آمیز استفاده می‌شود به عنوان مثال:
- آه چه گل زیبایی!
- آره جون عمت!
-واقعا؟!
پیشنهاد می‌شود از مصرف بیهوده آن پرهیز کنید. ایرادات نیم‌فاصله‌ای نیز داشتید. به عنوان مثال:
میکردم❌
می‌کردم✅
طبقه ی❌
طبقه‌ی✅
چشمای❌
چشم‌های✅
نگاهم❌
نگاه‌ام✅
پله ها❌
پله‌ها✅
برای ها و می باید نیم‌فاصله استفاده کنید. همچنین وقتی آخر کلمه ی یا ه می‌آید باید از نیم‌فاصله استفاده کنید. به عنوان مثال:
نگاهم❌
نگاه‌ام✅
سخن آخر: از نقد و خواندن رمانتان نهایت لذت را بردم. هیچ اثری بی‌نقص نیست هر رمان زیبایی‌های خاص خود را دارد. امیدوارم نقدم موثر بوده باشد و موفق باشید
 

Fatemeh_A

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
80
248
مدال‌ها
2
سلام
به نام خالق قلم
عنوان: عنوان کابوس عشق بود. ساختار این عنوان از دو کلمه‌ی کابوس و عشق تشکیل شده بود؛ این عنوان به بدنه می‌خورد؛ اما کلمه‌ی عشق کمی کلیشه‌ای بود و از جذابیت نام کاسته بود. علاوه بر این کنجکاوکنندگی لازم را برای خواننده نداشت. ژانر عاشقانه در عنوان جولان می‌داد؛ اما ردی از ژانر پلیسی و طنز در عنوان وجود نداشت. همچنین عنوان تمام داستان را لو نمی‌داد که این نکته مثبتی بود. در کل رمان از جذابیت متوسط رو به پایینی برخوردار بود.
ژانر: ژانرها تقریبا به درستی انتخاب شده بودند و در محتوای رمان خودنمایی می‌کردند. ژانر عاشقانه از عشق کیان به باران مشخص بود؛ اما چه بهتر که این عشق را پررنگ‌تر کنید. ژانر طنز هم از بعضی بحث‌های باران با شایان مشخص بود و ژانر پلیسی را هم می‌توانیم در پلیس مخفی بودن ویان بیابیم. شما در زمینه ژانرها به خوبی عمل کرده‌اید.
جلد: رمان شما دارای جلد نبود پیشنهاد می‌کنم هر چه زودتر برایش درخواست جلد بدهید چون تاثیر زیادی در جذب مخاطب دارد.
خلاصه: خلاصه به نثر ادبی نوشته شده بود و آرایه‌های تشبیه زینت خاصی به آن بخشیده بود. از کلمات تقریبا ثقیلی در آن استفاده شده بود و مخاطب را به خود جذب می‌کرد. مجهولات‌اش برای خواننده کافی بود و کل داستان را لو نمی‌داد؛ اما از طرفی اطلاعات خاصی هم نمی‌داد و تنها از عشق صحبت شده بود. هیچ نشانی از ژانر پلیسی و طنز در خلاصه مشاهده نمی‌شد و این باعث شده بود خلاصه کمی از بدنه دور شود. به هر حال خلاصه از جذابیت متوسط رو به بالایی برخوردار بود. پیشنهاد می‌کنم کمی اطلاعات و ژانر پلیسی را در خلاصه پررنگ‌تر کنید.
مقدمه: متاسفانه رمان شما مقدمه نداشت و نبود مقدمه ضعف بزرگی محسوب می‌شود. پیشنهاد می‌شود هر چه زودتر مقدمه را به رمان اضافه کنید.
آغاز: متاسفانه رمان شما آغاز نویی نداشت. می‌توان گفت آغاز با بحث‌های باران با برادر و کیان که عاشقش بود کمی کلیشه‌ای بود و من پیشنهاد می‌کنم آغاز جدید‌تری انتخاب کنید‌‌. همچنین در آغاز ابهامی وجود نداشت و نمی‌توانست خواننده را مشتاق خواندن ادامه‌ی رمان کند. ژانر طنز در آغاز کمی خودنمایی می‌کرد؛ اما خبری از ژانر عاشقانه و پلیسی نبود. در کل آغاز از جذابیت متوسط رو به پایینی برخوردار بود.
میانه: میانه رمان و اوج گرفتن آن با ورود پلیس مخفی‌ای به نام ویان که به دنبال انتقام از قاتل پدر و مادرش شروع شد و اگرچه این اتفاق کمی کلیشه‌ای بود؛ اما خوب توانسته بود به رمان اوج بدهد. در کل میانه نسبتا هیجان‌انگیزی داشتید و خواننده را برای معمای این‌‌که ماجرای این پلیس مخفی و قتل‌های مشکوک کنجکاو کردید.
سیر: سیر رمان چندان متعادل نبود. بعضی جاها خیلی تند می‌شد و بعضی جاها خیلی کند. به عنوان مثال کل ده پارت اول را در یک فضا بودیم و اتفاق خاصی نیوفتاد؛ اما خیلی زود از مسئله پلیس مخفی بودن ویان و قاتل پدر و مادرش گذشتید و نگذاشتید خواننده اتفاقات را هضم کند. پیشنهاد می‌کنم کمی سیر را متعادل کنید.
پیرنگ: پیرنگ شما چه بود؟ باران دختری لجباز بود که کیان پسرعمویش عاشق پیشه او بود ولی با لجبازی‌های باران روبرو می‌شد. از طرفی دیگر ویان پلیس مخفی داستان را داشتیم و ماجراهای معماانگیزش که از قضا برادر او پویان استاد دانشگاه باران و کیان بود. پیشنهاد می‌کنم به اتفاقات اصلی رمان بیشتر بپردازید همان‌طور که قبل گفتم کمی زود از ماجرای ویان گذشتید. پیرنگ رمان بسته بود و خواننده نمی‌توانست حدس بزند در ادامه چه اتفاقی میوفتد و این نکته مثبتی بود.
تعلیق و کشمکش: می‌توان گفت رمان شما تعلیق‌های زیادی داشت. از جمله تعلیق‌های رمان می‌توان به عکس شایان که لکه‌ی خونی روی آن بود و قضیه کارن و ویان اشاره کرد که خواننده را برای خواندن پارت‌های بعدی مشتاق می‌کرد و او را به فکر وا می‌داشت. تعلیق رمان شما از نوع فرافردی بود و معمای قاتل مادر و پدر پلیس مخفی ویان معماهای زیادی در ذهن خواننده ایجاد کرده بود. در کل به خوبی توانسته بودید تعلیقات را در رمان نشان بدهید.
شخصیت‌پردازی: شخصیت‌پردازی شما چندان نو نبود. باران دختری لجباز و مغرور بود و برادرش شایان پسری شوخ شیطون و خوش‌مشرب‌. کیان هم عاشق‌پیشه مغرور و شیطون باران بود که با مخالفت‌های باران روبه‌رو می‌شد. شخصیت‌ها چندان نو و منطقی نبودند و بیشتر روی شخصیت باران، شایان و کیان تمرکز شده بود و شخصیت‌های باقی کامل نبودند. به عنوان مثال من درباره‌ی این‌که ویان چه شخصیتی دارد بسیار کنجکاو بودم اما به شخصیت آن چندان خوب پرداخته نشده بود و چیزی از اخلاق و علایق و رفتار او نفهمیدیم. پیشنهاد می‌شود به پردازش شخصیت‌های دیگر اهمیت بیشتر دهید.
ظواهر شخصیت: توصیف ظواهر شخصیت‌های بسی مسلسل‌وار بود و همه‌چیز به صورت ناگهانی به ذهن خواننده تزریق می‌شد و این باعث می‌شد ظواهر شخصیت‌ها در ذهن‌اش نماند. همچنین چشمان طوسی و گیسوان حالت‌دار کمی کلیشه‌ای بود و بهتر است از چهره‌های نوتری بهره بگیرید. توصیفات طولانی بود و باعث می‌شد برخی جاها خواننده از خواندن ادامه‌ی آن‌ها خسته شود و پیشنهاد می‌شود توصیفات را به صورت غیرصریح لابه‌لای متن بگذارید تا در ذهن خواننده بماند.
توصیفات:
توصیف مکان: توصیف مکان به اندازه‌ی کافی بود و لابه‌لای متن گذاشته شده بود که این نکته‌ی مثبتی است؛ اما اگر مکان را کمی غیر مستقیم‌تر توصیف کنید خواننده را بیشتر مجذوب خود می‌کنید.
حالات:
حالت صدا: حالات صدا هرگز توصیف نشده بود. به عنوان مثال شما می‌توانستید ذکر کنید که شخصیت هنگام صحبت صدای بمی دارد یا زیر؟ خفه یا خش‌دار؟ یا می‌توانستید صداهای اطراف از جمله صدای استارت ماشین برخورد فنجان با میز را توصیف کنید. پیشنهاد می‌شود توصیف صدا را نیز به متن اضافه کنید و با آن به رمان زینت ببخشید.
احساسات: احساسات کمی سرد توصیف شده بودند. به عنوان مثال می‌توانستید عشق کیان به باران را کمی شعله‌ورتر کنید و از تب عشقش بگویید؛ اما به طرز مصنوعی‌ای عشق او به باران توصیف شده بود
. پیشنهاد می‌شود احساسات را کمی واقعی‌تر جلوه دهید و آن‌ها را پررنگ‌تر کنید.
بافت و لحن: بافت و لحن محاوره بود و از کلمات ساده استفاده می‌شد اما بعضی جاها دوگانگی نثر داشتید و نثر ادبی را محاوره کرده بودید. به عنوان مثال:
دهان❌
دهن✅
گاهی اوقات هم شکسته نویسی داشتید که با لحن محاوره تفاوت دارد.
به عنوان مثال:
چشای❌
چشم‌های✅
پیشنهاد می‌شود بافت را یک‌دست‌تر کنید و از شکسته‌نویسی‌ها بپرهیزید. همچنین کشیدن حروف اشتباه است.
به عنوان مثال
باااااااران!❌
باران!✅
زاویه دید: زاویه دید اول شخص بود و میان شخصیت‌های رمان دست به دست می‌شد. زاویه دید در طول رمان تغییری نکرد و با توجه به زاویه دید اول شخص می‌توانستیم از احساسات و افکار هر شخصیت خبردار شویم و این نکته‌ی مثبتی بود. در کل زاویه دیدتان بی‌نقص و مناسب بود.
فضاسازی: فضاسازی شما کامل بود و نه زیاده‌گویی کرده بودید و نه کم فضا را توصیف کرده بودید. همچنین خواننده می‌توانست فضایی که شخصیت‌ها در آن قرار داشتند را به سادگی تصور کند؛ اما پیشنهاد می‌شود کمی توصیفات خود را غیر مستقیم‌تر کنید تا خواننده را بیشتر مجذوب خود کند.
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها: رمان شما تقریبا دیالوگ‌محور بود و دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تناسب نداشتند. دیالوگ‌ها به شخصیت‌ها می‌خوردند اما گفتن برخی دیالوگ‌ها سن آن‌ها بعید بود. همچنین دیالوگ‌ها بسی سطحی بودند و دیالوگ ماندگاری نداشتید. با این حال دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها اطلاعات مناسبی به ما می‌دادند.
باورپذیری: نکته‌ی غیرقابل‌باوری در داستان وجود نداشت؛ اما برخی رفتارهای باران باورپذیری نداشتند. به عنوان مثال بعید است یک دختر هجده نوزده ساله بالغ مقابل استاد دانشگاه خود چنین رفتارهایی داشته باشد. پیشنهاد می‌شود از این لحاظ بیشتر روی باورپذیری کار کنید.
ایده: ایده کمی کلیشه‌ای بود. از کیان پسرعموی باران که عاشق پیشه باران لجباز بود و با لجبازی‌های او روبه‌رو می‌شد تا ویان پلیس مخفی‌ای که به دنبال انتقام از قاتل پدر و مادرش بود ایده‌هایی کلیشه‌ای بودند و اتفاق نویی مشاهده نشد. پیشنهاد می‌شود با کمی خلاقانه شاخ و برگ دادن ایده را کمی از کلیشه دور کنید.
هدف: هدف رمان بیشتر بیان عشق کیان به باران و ماجراهای معماانگیز ویان بود و گویا نویسنده چنین هدفی از نگاشتن رمان داشت.
ایرادات نگارشی: ایرادات نگارشی زیادی در رمانتان مشاهده می‌شد. به عنوان مثال به طرز بیهوده و بسیاری از علامت تعجب استفاده کرده بودید. علامت تعجب تنها برای جملات عاطفی، حیرت‌انگیز و طعنه‌آمیز استفاده می‌شود به عنوان مثال:
- آه چه گل زیبایی!
- آره جون عمت!
-واقعا؟!
پیشنهاد می‌شود از مصرف بیهوده آن پرهیز کنید. ایرادات نیم‌فاصله‌ای نیز داشتید. به عنوان مثال:
میکردم❌
می‌کردم✅
طبقه ی❌
طبقه‌ی✅
چشمای❌
چشم‌های✅
نگاهم❌
نگاه‌ام✅
پله ها❌
پله‌ها✅
برای ها و می باید نیم‌فاصله استفاده کنید. همچنین وقتی آخر کلمه ی یا ه می‌آید باید از نیم‌فاصله استفاده کنید. به عنوان مثال:
نگاهم❌
نگاه‌ام✅
سخن آخر: از نقد و خواندن رمانتان نهایت لذت را بردم. هیچ اثری بی‌نقص نیست هر رمان زیبایی‌های خاص خود را دارد. امیدوارم نقدم موثر بوده باشد و موفق باشید
سلام و خسته نباشید خدمت شما...

یه قسمت هایی بود که قصد داشتم در ابتدا بیان نشه و در پارت های بعد داخل رمانم بنویسمش
مثلا اخلاق و رفتار ویان در پارت های بعد بیشتر نمایان میشه و در ابتدا زیاد نمیخواستم به این شخصیت بپردازم...اشکالی داره؟؟

باورپذیـری؛اون رفتاری که باران مقابل مدیر دانشگاه داشت به خاطر بی پروا بودن این شخصیت هست و خواستم بیشتر به چشم بیاد؛بازم اشکال داره؟


و درمورد نیم فاصله ها،دیالوگ ها و...بیشتر دقت میکنم و در همه حال ممنونتونم...
در آینده بازم نقد میکنید؟؟
 
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,428
29,262
مدال‌ها
15
سلام

سلام و خسته نباشید خدمت شما...

یه قسمت هایی بود که قصد داشتم در ابتدا بیان نشه و در پارت های بعد داخل رمانم بنویسمش
مثلا اخلاق و رفتار ویان در پارت های بعد بیشتر نمایان میشه و در ابتدا زیاد نمیخواستم به این شخصیت بپردازم...اشکالی داره؟؟

باورپذیـری؛اون رفتاری که باران مقابل مدیر دانشگاه داشت به خاطر بی پروا بودن این شخصیت هست و خواستم بیشتر به چشم بیاد؛بازم اشکال داره؟


و درمورد نیم فاصله ها،دیالوگ ها و...بیشتر دقت میکنم و در همه حال ممنونتونم...
در آینده بازم نقد میکنید؟؟
سلام ممنون و همچنین
بهتره شخصیت‌ها زودتر بهشون پرداخته شه و خواننده زودتر باهاشون آشنا بشه که براش مجهول نمونه این موضوع و گیج نشه
این حجم از بی‌پروایی منطقی نیست و به باورپذیری آسیب جدی وارد می‌کنه، و کمی هم کلییشه‌ایه پیشنهاد می‌شه شخصیت‌پردازی منطقی‌تر و باورپذیری و نوتری رو پیش بگیرید جانا
خواهش می‌کنم
باید به هشتاد پارت که رسیدید درخواست نقد حرفه‌ای بدید عزیز
 

Fatemeh_A

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
80
248
مدال‌ها
2
سلام ممنون و همچنین
بهتره شخصیت‌ها زودتر بهشون پرداخته شه و خواننده زودتر باهاشون آشنا بشه که براش مجهول نمونه این موضوع و گیج نشه
این حجم از بی‌پروایی منطقی نیست و به باورپذیری آسیب جدی وارد می‌کنه، و کمی هم کلییشه‌ایه پیشنهاد می‌شه شخصیت‌پردازی منطقی‌تر و باورپذیری و نوتری رو پیش بگیرید جانا
خواهش می‌کنم
باید به هشتاد پارت که رسیدید درخواست نقد حرفه‌ای بدید عزیز
بله چشم ممنونم


وقتی رمانم تموم شه،ایا دوباره نقد میشه؟
 
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,428
29,262
مدال‌ها
15
یه سوال دیگه داشتم...

درخواست جلد دادن یعنی دقیقا باید چیکار کنم و اخرش چی میشه
از مدیر تالار طراحی سوال کنید درباره طراحی‌‌ جلدها اطلاعاتی ندارم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین