- Oct
- 4,122
- 18,196
- مدالها
- 3
- نویسنده: ایندیا هیل براون
- مترجم: شبنم حاتمی
- ناشر: انتشارات پرتقال
معرفی کتاب روح تاریک برف
ایندیا هیل براون در کتاب روح تاریک برف داستان دو دوست صمیمی به نام آیریس و دنیل را به تصویر میکشد که در یک شب سرد زمستانی تصمیم میگیرند مخفیانه به جنگل بروند و با هم فرشته برفی درست کنند. اما هیچ خبر ندارند که با این کار ناخواسته روح دخترکی مُرده را آزاد میکنند! هیل براون در کتاب حاضر داستانی اثرگذار با مضمون تبعیض نژادی، اهمیت دوستی و البته وحشت را پیش روی شما قرار میدهد. کتاب نامبرده جوایز متعددی را از آن نویسندهی خود کرده است.دربارهی کتاب روح تاریک برف
میدانی فراموش شدن چه احساسی دارد؟...همهی داستان کتاب روح تاریک برف (The Forgotten Girl) از جایی آغاز شد که دنیل و بهترین دوستش در جهان، آیریس، تصمیم گرفتند تا نخستین برف سال را با یکدیگر مشاهده کنند. برای این کار آیریس بیشهی پشت خانههای آن طرف خیابان را انتخاب کرده بود. یک فضای تفریح و بازی در بیشه قرار داشت که آیریس و دنیل میتوانستند بدون آن که کسی آنها را ببیند، آنجا بازی کنند؛ از طرفی، بیشه آنقدر نزدیک بود که میتوانستند فوری به خانههایشان باز گردند.
با این همه، مسألهای وجود داشت؛ پدر و مادر دنیل و آیریس بارها و بارها به آن دو گفته بودند که اجازه ندارند وارد بیشه شوند. اگرچه آیریس خیلی اوقات که از مدرسه پیاده برمیگشت خانه، یا از در خانهشان بیرون میزد، جنگل را میدید که از پشت خانههایشان پیدا بود. به هر روی، در یک شب زمستانی آن دو دوست تصمیم گرفتند مخفیانه و برخلاف گفتههای پدر و مادرشان به بیشه بروند و با هم برفبازی کنند.
آیریس و دنیل به محیط بیشه قدم گذاشتند، گلولهبرفهای بزرگ ساختند و بههم پرت کردند، تا این که ناگهان اتفاق غریبی رخ داد. دنیل و آیریس درحالیکه خودشان را انداخته بودند روی زمین تا روی سانتبهسانت برف فرشتهی برفی درست کنند، ناگهان متوجه شدند روی سنگ قبر یک دختر به نام ایوری مور فرشته برفیشان را ساختهاند. آنها هیچ خبر نداشتند که با این کار روح دخترک را که سالها پیش مُرده بود، احضار کردهاند.
بلافاصله پس از این اتفاق، ماجرای وحشتناکی برای آیریس رخ داد؛ او شروع کرد به کابوس دیدن. شب اول که وحشتزده از خواب پرید و به اطراف نگاهی کرد، همانطور که توقع داشت، همهچیز دقیقاً مثل قبل بود، مثل وقتی که دیشب به تختخواب آمده بود؛ همه بهجز یک چیز: پنجره باز بود و برف داخل اتاقش میشد. آیریس تصور کرد از پنجره سایهی دخترکی را میبیند که در جنگل کمین کرده است؛ توگویی قبر متروکشدهی داخل بیشه آیریس را به سوی خود میخواند...
آیریس و دنیل پس از این اتفاق شروع میکنند به تحقیق کردن دربارهی تاریخچهی شهرشان. پس از آن متوجه میشوند که قبر ایوری در قبرستانی برای سیاهپوستان واقع شده است و به زمانی برمیگردد که سیاهپوستان و سفیدپوستان -چه در زندگی و چه در زمان مرگ- از یکدیگر جدا بودند.
آیریس و دنیل در تلاش بودند تا دربارهی گذشتهی شهر خود بیشتر بدانند، اما هیچ خبر نداشتند که در این میان ناخواسته یک روح حسود را از خواب بیدار کردهاند که اتفاقاً درخواستهای زیادی از آنها دارد. روحی که به دنبال یک دوست صمیمی میگردد و اصلا اهمیتی نمیدهد که رسیدن به خواستهاش ممکن است هزینههایی را به همراه داشته باشد.
ایندیا هیل براون (India Hill Brown) کتاب روح تاریک برف را نخستین بار به تاریخ یکم نوامبر سال 2019 منتشر کرد. انتشار این اثر استقبال گستردهی مخاطبان و تحسین منتقدان را برای او به همراه داشت. شبنم حاتمی کتاب نامبرده را به زبان فارسی برگردانده و انتشارات پرتقال ترجمهی او را روانهی بازار نشر ایران کرده است.
