جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

غیرپارسی رومئو و ژولیت شکسپیر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط ادوارد کلاه به سر با نام رومئو و ژولیت شکسپیر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,310 بازدید, 56 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع رومئو و ژولیت شکسپیر
نویسنده موضوع ادوارد کلاه به سر
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ادوارد کلاه به سر
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
بعدها در صحنه بالکن، رومئو، گفتگو ژولیت با خود را می‌شنود، ولی در نسخه بروکس، گفتگو ژولیت به تنهایی انجام می‌شود. با آوردن رومئو برای استراق سمع، شکسپیر روال طبیعی اظهار عشق را می‌شکند. معمولاً زن باید متواضع و خجالتی باشد تا مطمئن شود، خواستگار او صادق بوده‌است، اما با شکستن این قانون به انجام یافتن این برنامه سرعت می‌بخشد. دو عاشق قادر هستند تا از آشنایی اولیه بگذرند، و دربارهٔ نوع رابطه‌شان با یکدیگر گفتگو کنند- توافق کنند تا پس‌از آشنایی با یکدیگر پس از یک شب آشنایی با یکدیگر ازدواج کنند. در صحنه پایانی خودکشی، تناقضی در پیام وجود دارد- در آیین کاتولیک، خودکشی برابر با رفتن به جهنم است، در حالی که فردی که به همراه معشوقه‌اش بمیرد، به آیین عشق شهسوارانه، در بهشت به معشوقه‌اش می‌پیوندد. به نظر می‌رسد که عشق رومئو و ژولیت بیشتر به آیین عشق شهسوارانه گرایش دارد تا به دیدگاه آیین کاتولیک. اگرچه عشق آنان پرشور بود، تنها با ازدواج به کمال می‌رسد، که سبب از دست‌دادن حس هم‌دردی مخاطب می‌گردد.
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
سرنوشت و شانس

محققان نقش سرنوشت را درنمایشنامه مجزا می‌کنند. اینکه سرنوشت شخصیت‌های داستان این بوده که بمیرند یا همهٔ اتفاقات به وسیلهٔ سلسله‌ای از بدبیاری‌ها اتفاق می‌افتد، اتفاق‌نظری وجودندارد. استدلالاتی که در توجیه سرنوشت آمده، بیشتر براساسعاشقان ناکام است. به نظر می‌رسد که این عبارت بیشتر اشاره به ستاره‌هایی دارد که آینده عاشقان را از پیش تعیین کرده‌است.[۱۷]هم‌چنین، برخی دیگر از محققان بر این باورند که نمایشنامه، مجموعه‌ای از بدبیاری‌ها و بدشانسی‌هاست- بسیاری دیگر نیز این داستان را تراژدی قبول ندارند، و آن را ملودرام عاطفی می‌دانند.[۱۸]روث نوو، عقیده‌دارد که چیزی که در این داستان باعث رخ‌دادن «تراژدی کمتری» از حوادث می‌شود، کاراکترهای داستان نیستند، بلکه راوی داستان است. برای مثال، به رقابت طلبیدن تیبالت برای مبارزه، آنی نیست، بلکه پس‌از مرگ مرکوتیو است، و عملی است که انتظار داریم.
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
دوگانگی (نور و تاریکی)

محققان از دیرباز براستفاده پررنگ شکسپیر از تشبیه نور و تاریکی در نمایشنامه تأکید دارند. کارولین اسپورجن درون‌مایه نور را، «سمبل زیبایی عشق جدید» می‌دانست، و بعدها منتقدان این تفسیر را گسترش دادند.[۱۹] برای مثال، هم رومئو وهم ژولیت، دیگری را نوری در تاریکی اطرافش می‌بیند. رومئو، از ژولیت با عنوان آفتاب[۲۰] پرنورتر از مشعل[۲۱] جواهر درخشان شب،[۲۲] و فرشته درخشان در میان ابرهای تاریک، یاد می‌کند.[۲۳] هنگامی که ژولیت که ظاهراً مرده، در مقبره خود قرار داده‌شده، او بر بالینش حضور یافت و به او گفت: «زیباییت سبب می‌شود این گنبد، پراز نور شود.»[۲۴]ژولیت نیز از رومئو با عنوان «روز در شب» و «سفیدتر از برف نشسته برپشت کلاغ» یاد می‌کند.[۲۵][۲۶] تضاد بین نور و تاریکی می‌تواند یک نماد باشد─ تضاد بین عشق و نفرت، پیری و جوانی که به صورت استعاری است. گاهی‌اوقات این استعاره‌های پیچیده، یکطنز دراماتیک ایجاد می‌کند. برای مثال، عشق رومئو و ژولیت نوری در دل تاریکی از نفرت است، که آنان را احاطه کرده، ولی همه تلاش‌شان برای به هم رسیدن در شب و در تاریکی انجام می‌شود، در حالی‌که همه دشمنی‌هایشان در طول روز انجام می‌گردد. این تناقض موجود در بین تصاویر، فضایی از دوراهی‌های اخلاقی در برابر معشوقه‌ها ایجاد می‌کند:
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
وفاداری به خانواده یا وفاداری به عشق. در پایان داستان، زمانی که صبح غم‌انگیز است و خورشید چهره‌اش را در برابر غم و اندوه پوشانده‌است، نور و تاریکی به مکان واقعی‌شان برمی‌گردند، تاریکی بیرونی حقیقت را، و تاریکی درونی خانواده، دشمنی و خانواده‌ها و غم و اندوه نسبت به معشوقه‌ها را نشان می‌دهد. همه شخصیت‌ها، اکنون نادانی خود را در اتفاقات اخیر درنور می‌یابند، و به لطف عشق رومئو و ژولیت، باردیگر همه‌چیز به حالت طبیعی خود بازمی‌گردد. درون‌مایه نور در نمایشنامه، با درون‌مایه زمان، ارتباط تنگاتنگی دارد، چراکه برای شکسپیر، نور راه مناسبی برای بیان گذر زمان درخلال حوادث، از طریق خورشید، ماه و ستارگان است.[۲۷]
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
زمان

زمان نقش بسیار مهمی در زبان و طرح کلی نمایشنامه ایفا می‌کند. هردوی رومئو و ژولیت برای به‌دست آوردن دنیای خیالی، خالی از زمان در برابر واقعیت‌های سختی که آنان را احاطه کرده، مبارزه می‌کنند. برای مثال هنگامی رومئو درهنگام ابراز عشقش به ماه قسم می‌خورد، ژولیت اعتراض کرده و می‌گوید: «به ماهی که بی‌ثبات است قسم نخور، /که هر ماه در مدار خودش تغییر می‌کند، /مبادا که عشق تو نیز متغیر باشد.»[۲۸] از همان ابتدای داستان، دو معشوقه با عنوان «دارای ستاره نحس»[۲۹] یاد می‌شوند، که به علم اختربینیو باور به زمان ارتباط دارد. این باور وجود داشت که ستاره‌ها سرنوشت انسان‌ها را رقم می‌زدند، و باگذشت زمان، آن‌ها نیز در آسمان حرکت می‌کنند، و همراه خود سرنوشت انسان‌ها را نیز تغییر می‌دهند. در آغاز داستان رومئو از بدبیاری ستارگان سخن می‌گوید، و هنگامی که از مرگ ژولیت آگاه می‌شود، او حرکت ستاره‌ها را برخلاف خودش می‌داند.[۳۰]
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
زمان هم‌چنین با درون‌مایه نور و تاریکی مرتبط است. در زمان شکسپیر، نمایشنامه‌ها اکثراً در زمان ظهر و در روشنایی روز اجرا می‌شد.[۳۱] این موضوع سبب می‌شد تا نویسنده نمایشنامه، از کلمات روز و شب استفاده کرده و تماشاگران را به تخیل وادارد. شکسپیر از کلمات روزوشب، ستاره‌ها، ماه و خورشید استفاده می‌کرد تا این تخیل را ایجاد کند. او هم‌چنین از شخصیت‌هایی در داستان استفاده می‌کرد که نام برخی‌از روزهای هفته یا ساعات خاصی را داشتند تا به تماشاچی کمک کند تا گذر زمان را درک کند. درکل، بیش‌از ۱۰۳ ارجاع زمانی در این نمایشنامه یافت می‌شود، که سبب افزودن تخیل به متن می‌گردد.[۳۲]
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
اولین نقد از این نمایشنامه، توسط ساموئل پپیس در سال ۱۶۶۲ نوشته شده‌است: «این نمایشنامه، بدترین نمایشنامه‌ای است که در عمرم شنیده‌ام»[۳۳] جان درایدن شاعر، ۱۰سال بعد در ستایش نمایشنامه، و شخصیت کمدی داستان مرکوتیو می‌نویسد: «شکسپیر بهترین مهارتش را در مرکوتیو نشان داده، چنان‌که خودش می‌گوید، او مجبور بود تا او را در صحنه سوم بکشد، تا از کشته شدنش توسط خودش جلوگیری کند.» نقد این نمایشنامه در قرن ۱۸ کم‌وبیش پراکنده بود، ولی کمتر تقسیم‌بندی می‌شود. نیکلاس روو اولین کسی بود که نقدش را براساس درون‌مایه داستان نوشت، که ان را مجازاتی برای دو خانواده متخاصم می‌دانست. در اواسط این قرن،چارلز گیلدون نویسنده و لرد کامس فیلسوف، بر این باور بودند که چون نمایشنامه از سبک کلاسیک نمایشنامه‌نویسی تبعیت نکرده‌است، در نتیجه یک شکست محسوب می‌شود. در تراژدی بایددگرگونی شخصیت داشته باشیم، نه اینکه همه‌چیز براساس سرنوشت رقم بخورد. اما، ساموئل جانسون نویسنده و منتقد، آن را یکی از آثار بسیارخوشایند شکسپیر می‌داند.[۳۴]
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
در اواخر قرن۱۸ و اوایل قرن ۱۹، نقدها بر روی پیام‌های اخلاقی داستان متمرکز شدند. منتقدانی همچونچارلز دیبدین اعتقاد داشتند که روزالین، عمداً به داستان اضافه‌شده، تا نشان دهد که قهرمان داستان چقدر بی‌پروا و بی‌ملاحظه بوده، و همین دلیل پایان غم‌انگیز داستان است. برخی نیز معتقدند که، فریار لورنس سخنگوی شکسپیر در اعلام‌خطر در شتاب‌زدگی‌های بی‌مورد است
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
ساختار دراماتیک

در داستان رومئو و ژولیت، شکسپیر از چندین تکنیک نمایشی استفاده کرده، که منتقدان را به تحسین واداشته‌است؛ بیشتر ازهمه تغیرات ناگهانی از کمدی به تراژدی، به‌چشم می‌آید. پیش از مرگ مرکوتیو درصحنه سوم نمایش، نمایشنامه در کل به‌صورت کمدی است.[۳۵] پس از مرگ ناگهانی او، نمایشنامه ناگهان جدی شده و لحن تراژیک به‌خود می‌گیرد. زمانی که رومئو به جای اعدام تبعید می‌شود، و فریار لورنس نقشه‌ای می‌کشد تا ژولیت را به رومئو برساند، تماشاچیان هنوز انتظار یک پایان خوش برای داستان دارند. آنان هم‌چنان نفس‌هایشان درسینه حبس شده، و منتظر آغاز صحنه پایانی در مقبره هستند: اگر رومئو به‌اندازهٔ کافی معطل شود تا فریار برسد، او و ژولیت به یکدیگر خواهندرسید.[۳۶] این تغییرات ناگهانی از امید به ناامیدی، تأخیر، امید تازه، برای ایجاد تراژدی به‌کار رفته‌اند، تا زمانی‌که در نهایت امید از بین می‌رود و دو معشوق در پایان می‌میرند.[۳۷]
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
شکسپیر هم‌چنین از ریزداستان‌هایی در نمایشنامه استفاده می‌کند، تا دید واضحی نسبت به فعالیت‌های شخصیت‌ها ایجاد نماید. برای مثال، در آغاز نمایش، رومئو عاشق روزالین است، که تمام پیش‌روی‌های او را رد می‌کند. شیدایی رومئو نسبت به او، دقیقاً با عشق او به ژولیت در تضاد است. این موضوع سبب می‌شود تا تماشاچی جدیت عشق رومئو و ژولیت و ازدواج آنان را درک کنند. عشق پاریس نسبت به ژولیت، بین احساسات ژولیت نسبت به او و نسبت به رومئو، در تضاد است.
 
بالا پایین