جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مجموعه اشعار ریچارد براتیگان

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ZAHHRA با نام ریچارد براتیگان ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 630 بازدید, 14 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع ریچارد براتیگان
نویسنده موضوع ZAHHRA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ZAHHRA
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,984
13,181
مدال‌ها
6
ما همدیگر را می بینیم، تلاش مان را هم می کنیم،

اما چیزی رخ نمی دهد.

بعد از آن، هر وقت همدیگر را می بینیم

شرمنده ایم و روی مان را از هم بر می گردانیم.
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,984
13,181
مدال‌ها
6
در شیرینی اش

جایی که زخم های مرا می پیچد

گلی هست که زنبورها از عهده اش بر نمی آیند

برایشان زیادی غنی است

و می توانند بال هایشان را به سالن اپرا

و تمام عسل هایشان را

به نقشه های خسته کننده ی کالیفرنیایی

ناموجود تبدیل کند

خوب که تمام زخم هایم را پیچید

آنها را در کمدی می گذارد که قفسه هایش

بوی شبح دوچرخه می دهند

بعدش من غضب می کنم؛

می خواهم عاطفه اش

در جهت خواسته های من باشد
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,984
13,181
مدال‌ها
6
اینجا نشسته ام

به عنوان یک خراب کننده ی عشق

به تو فکر می کنم

وای متاسفم. تو را ناراحت کردم

اما کار دیگری نمی توانستم بکنم

چون مجبورم آزاد باشم

شاید همه چیز جور دیگری پیش می رفت

اگر کنار میز مانده بودی

یا از من خواسته بودی با تو بیرون بیایم

تا ماه را تماشا کنیم

به جای آنکه بلند شوی

و مرا با او تنها بگذاری
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,984
13,181
مدال‌ها
6
گاهی اوقات

زندگی صرفا بر سر قهوه است و

محبت دقیقا می تواند

در یک فنجان قهوه باشد
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,984
13,181
مدال‌ها
6
هیچ تمبر پستی‌ای نیست که نامه‌ها را

پس بفرستد به انگلستان سه قرن پیش،

هیچ تمبر پستی‌ای که نامه‌ها را برگرداند

تا زمانی که قبر هنوز کنده نشده،

و جان دان ایستاده است و از پنجره

بیرون را تماشا می‌کند،

باران بنا می‌کند به باریدن در این صبحِ آوریل،

و پرندگان در درختان می‌افتند

مثل مهره‌های شطرنج در دستی بازی‌نشده،

و جان دان پستچی را می‌بیند که از خیابان بالا می‌آید،

پستچی بااحتیاطِ تمام گام برمی‌دارد چون چوب‌دستی‌اش

از شیشه است.
 
بالا پایین