- Sep
- 8
- 30
- مدالها
- 1
رمان : زرگل
نویسنده:حسنا براهویی
ناظر: عضو گپ نظارت 4 S.O.W
ژانر :عاشقانه
زیبایی خارقالعاده اش همه را تحت تاثیر گذاشته بود انگار مهره ما با خود داشت که نگاه همه به سمتش خیره شده بود اما خودش غرق در یک تابلو شده بود دستان مادرش را در دست خود می فشرد و اشک شوق در چشمانش جرقه میزد با اولین قدمش که داخل گذاشت انگار چند سال بزرگتر شده بود او بلاخره دوران ابتدایی اش تمام شد و پا به متوسطه گذاشت با اولین نگاه معاونش مورد تحسین قرار گرفت مارال دختری ۱۴ سال بیش نبود اما زندگی پر فراز و نشیبش همه را نگران کرده بود او از کودکی نشون کرده ی پسر عمه اش ابراهیم بود خودش راضی به این امر نبود باید هر طور میشد خانواده اش را باخبر میکرد از تصمیمش ولی مخالفت های پدرش و نا امیدی های مادرش مانع میشد
نویسنده:حسنا براهویی
ناظر: عضو گپ نظارت 4 S.O.W
ژانر :عاشقانه
زیبایی خارقالعاده اش همه را تحت تاثیر گذاشته بود انگار مهره ما با خود داشت که نگاه همه به سمتش خیره شده بود اما خودش غرق در یک تابلو شده بود دستان مادرش را در دست خود می فشرد و اشک شوق در چشمانش جرقه میزد با اولین قدمش که داخل گذاشت انگار چند سال بزرگتر شده بود او بلاخره دوران ابتدایی اش تمام شد و پا به متوسطه گذاشت با اولین نگاه معاونش مورد تحسین قرار گرفت مارال دختری ۱۴ سال بیش نبود اما زندگی پر فراز و نشیبش همه را نگران کرده بود او از کودکی نشون کرده ی پسر عمه اش ابراهیم بود خودش راضی به این امر نبود باید هر طور میشد خانواده اش را باخبر میکرد از تصمیمش ولی مخالفت های پدرش و نا امیدی های مادرش مانع میشد
آخرین ویرایش توسط مدیر: