جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته {زنگار آرزو} اثر •ریپر کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط نهـنگـ با نام {زنگار آرزو} اثر •ریپر کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 520 بازدید, 19 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {زنگار آرزو} اثر •ریپر کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع نهـنگـ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهـنگـ
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,951
35,347
مدال‌ها
10
به نام سکوتی که فریاد می‌زند
اثر: زنگار آرزو
به قلم: سونیا ریپر
ژانر: تراژدی، عاشقانه

دیباچه:
آسمانِ این سکوت گهواره‌ی سرگردانی است و هر تپش قلب، پژواکِ دریغی است که در حنجره‌ی زمان مُهر شده است. این کلمات، نه زاریِ مرسوم که تلاشی است برای نقش‌بستن سایه‌ی لحظاتی که هرگز نخواهند گذشت، بر بومِ نبودن.
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,239
12,876
مدال‌ها
17
1683008322482 (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانی
در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,951
35,347
مدال‌ها
10
سکوتِ مفرطِ این اتاق، پژواکِ گمشده‌ی صداهایی‌ست که هیچ‌گاه مجالِ ظهور نیافتند؛ بارِ سنگینی از آنچه می‌توانست باشد، بر شانه‌هایم سنگینی می‌کند. گویی روح، در قفسِ تن، زندانیِ سایه‌های محال است و هر طلوع، تنها تکرارِ یک غروبِ فراموش‌شده. در این تالارِ وهم‌آلودِ خاطرات، تنها زنگارِ آرزوهاست که چون مِه غلیظ، افقِ فردا را می‌پوشاند و مرا در میانِ دریای حسرتِ بی‌کران رها می‌سازد.
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,951
35,347
مدال‌ها
10
اینجا ردیفِ گمان‌هاست و گورِ باورها، نه سُرنایی برای شادی، که نایِ لاله‌ی پرپر؛ به هر سو می‌کِشَم، چشمی‌ست که پلک نگشوده و این «بودنِ» من، آهی‌ست زِ سَردابِ فرداها؛ زمان، چون موریانه‌ای بر پیکرِ امید می‌خورد و می‌تراشد هرچه بود و هست را؛ و ما در تماشای این مکیدن، ساکتیم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,951
35,347
مدال‌ها
10
خرمنِ خاطرات، خاکی شد از بادِ فراموشی نه شبنمی می‌چکد از آسمانِ آهِ سردم؛ بگو کجاست ریشه‌ی آن درختِ نورسیده؟
که شاخه‌هایش اکنون، سایه‌سارِ پوچی‌اند؛ حسرتم، چون مرمر است و قلبم، سنگی از آن.
می‌تراشد تصویرِ تو را در عمقِ هر روزن ولی دستم به جز بادی نمی‌گیرد این غبار را.
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,951
35,347
مدال‌ها
10
پرده‌ی رخسارِ صبح، خاکی از مِه پوشیده و هر نجوایی، تیری‌ست بر قلبِ سکوتِ دیرین؛
از لبانِ خشکِ این زمین، جز خارِ تردید نرویید چشمِ امید، پَری‌ست که بالِش شکسته است؛
ما میراث‌دارِ تلخیِ انگورِ نارسیده‌ایم که در کامِ روزگار، فقط مزه‌ی زهر داد و هر دم، عهدِ دیرین را به عرقِ سرد می‌شوید.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,951
35,347
مدال‌ها
10
آیینه‌ی دیوار، رازِ چین‌های پیری را به رخم می‌کشد، بی‌هیچ رحم و شفقت؛
نفس، ریسمانی نازک میانِ مرگ و زندگی‌ست و هر تپش، کندنِ سنگی از بارِ سنگینِ گناه‌ست؛
سایه‌ها می‌رقصند در تالارِ قلبم، بی‌صدا رقصی از اندوه که پایانش به نیستی می‌انجامد و یادِ تو، میخِ کهنه‌ای‌ست بر این دیوارِ سست.
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,951
35,347
مدال‌ها
10
کلمات چون برگ‌های خشکِ پاییزی زیر چکمه‌ی بی‌تفاوتی له می‌شوند؛
سفرِ من، دورِ باطل است در دشتِ معنا جز سنگ‌فرشِ ملامت، راهی به جایی نیست؛
امید، پرنده‌ای‌ست که قفسش را گم کرده است و هر چه می‌پرد، به همان میله‌ی سرد بازمی‌گردد؛ خسته از پروازی که مقصد ندارد این‌چنین.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,951
35,347
مدال‌ها
10
رودخانه‌ی عمرم جاری‌ست به سوی دریای هیچ، نه ماهیِ شادی در آن است و نه موجِ امید؛ هر شب ستارگان، اشک‌های خدایان‌اند که بر ظلمتِ زمین می‌بارند و محو می‌شوند؛ و من اما گنجشکِ کوچکی‌ام که لانه‌اش ویران، بال‌هایم زخمی و پرواز، رویایی دور است، از این بیدادِ سکوت صدایی برنخاست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,951
35,347
مدال‌ها
10
دیوارِ ساعت پله‌های سقوطِ مرا می‌شمارد، هر تیک‌تاک زدنِ پتکی بر استخوانِ زمان‌ست؛ و ما کودکانِ دیروزیم که با خنده‌هایی مُهر و موم پوستینی از یأس بر تن کرده‌ایم؛ عشق، آن فانوسِ شکسته در ساحلِ جنونی‌ست که نورش خاموش شد، پیش از رسیدنِ قایق آرزوها و ما در تاریکیِ مُطلق، منتظرِ طلوعی وهم‌آلود.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین