جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته {سایه‌های ناتمام} | اثر •سونی کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط -RPR- با نام {سایه‌های ناتمام} | اثر •سونی کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 487 بازدید, 19 پاسخ و 14 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {سایه‌های ناتمام} | اثر •سونی کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع -RPR-
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط -RPR-
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
مرگ را در دلِ زمان دیدم، ثانیه‌هایی بی‌توقف.
هر لحظه، گامی بود به سوی ناپیدا.
او را در دلِ ساعت نوشتم، عقربه‌ای بی‌جهت.
با هر تیک، تردیدم بیشتر شد.
مرگ را در دلِ زمان گم کردم و جاودانگی را یافتم.
 
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
او را در دلِ تنهایی دیدم، سایه‌ای بی‌صدا.
هر خلوت، آغوشی بود برای نبودن.
مرگ را در دلِ سکوت نوشتم، فریادی بی‌صدا.
با هر لحظه‌ی بی‌ک.س، او را لم*س کردم.
مرگ را در دلِ تنهایی بو*سیدم و آرام شدم.
 
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
مرگ را در دلِ آغو*ش دیدم، گرمایی بی‌جان.
هر بوسه، وداعی بود با بودن.
او را در دلِ عشق نوشتم، پایانِ بی‌آغاز.
با هر ضربان، فاصله‌ام با او کم شد.
مرگ را در دلِ دوست داشتن دفن کردم و هنوز عاشق بودم.
 
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
مرگ را در دلِ راه دیدم، هم‌قدمِ بی‌صدا.
هر سنگ، نشانی بود از عبوری خاموش.
او را در دلِ مسیر نوشتم، بی‌نقشه و بی‌جهت.
با هر گام، سایه‌اش بلندتر شد.
مرگ را در دلِ سفر جا دادم و مقصد را گم کردم.
 
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
او را در دلِ پنجره دیدم، منظره‌ای بی‌رنگ.
هر قاب، تصویری بود از نبودن.
مرگ را در دلِ افق نوشتم، خطی میان بودن و ناپدیدی.
با هر نگاه، فاصله‌ام با او محو شد.
مرگ را در دلِ چشم‌انداز بو*سیدم و جهان خاموش شد.
 
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
مرگ را در دلِ صداها دیدم، زمزمه‌ای بی‌پایان.
هر ناله، آوازی بود از رفتن.
او را در دلِ باد نوشتم، وزشی از فراموشی.
با هر نسیم، ردّی از او حس کردم.
مرگ را در دلِ هوا پنهان کردم و نفس کشیدم بی‌او.
 
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
او را در دلِ خاطره‌ها دیدم، لبخندی بی‌جان.
هر یاد، تکه‌ای از نبودن بود.
مرگ را در دلِ گذشته نوشتم، قصه‌ای بی‌راوی.
با هر مرور، او را بیشتر شناختم.
مرگ را در دلِ حافظه دفن کردم و هنوز زنده بود.
 
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
مرگ را در دلِ نور دیدم، روشناییِ بی‌گرما.
هر پرتو، سایه‌ای از خاموشی داشت.
او را در دلِ خورشید نوشتم، طلوعی بی‌غروب.
با هر تابش، تاریکی را لمس کردم.
مرگ را در دلِ روشنایی جا دادم و شب آغاز شد.
 
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
مرگ را در دلِ شب دیدم، معشوقی بی‌چهره.
هر ستاره، چشمکی از وعده‌ی خاموشی بود.
او را در دلِ تاریکی نوشتم، نوری بی‌ادعا.
با هر سکوت، صدایش را شنیدم.
مرگ را در دلِ شب بوسیدم و خوابم برد بی‌رویا.
 
موضوع نویسنده

-RPR-

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,377
31,265
مدال‌ها
6
او را در دلِ دل‌تنگی دیدم، آغوشی بی‌گرما.
هر آه، نغمه‌ای از نبودن بود.
مرگ را در دلِ اشتیاق نوشتم، تمنایی بی‌پاسخ.
با هر تپش، به او نزدیک‌تر شدم.
مرگ را در دلِ دلتنگی جا دادم و آرام گرفتم.
 
بالا پایین