جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

آموزشی سفرِ پنهانِ کلمات در گذرِ سال‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش‌های ادبی توسط Serenya با نام سفرِ پنهانِ کلمات در گذرِ سال‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 112 بازدید, 14 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش‌های ادبی
نام موضوع سفرِ پنهانِ کلمات در گذرِ سال‌ها
نویسنده موضوع Serenya
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Serenya
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
🌸 عنوان: چگونه واژه‌ها بویِ زمان می‌گیرند؟

یا: سفرِ پنهانِ کلمات در گذرِ سال‌ها
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
🌿 مقدمه:

زبان فقط مجموعه‌ای از نشانه‌ها نیست؛ زبان مثل انسان نفس می‌کشد، پیر می‌شود، خاطره دارد.
هر واژه در دل خودش بوی یک زمان را دارد:
«دل»، «عشق»، «آزادی»، «خواب»، «خاک»…
همه‌شان در طول قرن‌ها رنگ عوض کرده‌اند، بعضی جوان‌تر شده‌اند، بعضی پیرتر.
و شاعر یا نویسنده‌ی آگاه، کسی‌ست که این «بوی زمان» را در واژه می‌شنود و با آن بازی می‌کند.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
🌷 واژه‌ها، آینه‌ی تاریخ‌اند

هر دوره‌ی تاریخی، جهان را طور خاصی می‌بیند.
مثلاً در شعر کلاسیک، عشق چیزی آسمانی و دور از دسترس بود:

«عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود» – مولانا

اما در شعر معاصر، عشق خاکی، ملموس و انسانی شد:

«عشق یعنی... تنهایی یک زن در ایستگاه سرد قطار» – فروغ

یعنی همون واژه، در دو زمان مختلف، دو جهان متفاوت داره.
واژه «عشق» از آسمان پایین اومده روی زمین — از «مقام عرفانی» به «تجربه انسانی».
این یعنی بوی زمان گرفته.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
🌼 چطور واژه‌ها تغییر بو می‌دهند؟
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
. تغییر فضای فکری جامعه

زبان از اندیشه‌ی مردمش جدا نیست.
وقتی فکرها عوض می‌شن، معناها هم پوست می‌اندازن.
مثلاً کلمه‌ی آزادی:

در قرن نهم هجری، معنی رهایی از بند نفس داشت.

در قرن بیستم، معنی رهایی از بند حکومت پیدا کرد.
در نتیجه، همون واژه در دو زمان دو «عطر» داره: یکی عرفانی، یکی اجتماعی.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
تجربه‌های جمعی

جنگ، انقلاب، مهاجرت، فقر یا پیشرفت — همه‌ی این‌ها واژه‌ها رو رنگ می‌زنن.
مثلاً واژه‌ی خاک:

در شعر سعدی، خاک نشانه‌ی تواضع و فنا بود.

اما در دوران دفاع مقدس، «خاک» شد وطن، غیرت، خون.

«بر خاک وطن بوسه بزن» — یعنی دفاع، نه خاک‌ساری.
کلمه همون کلمه‌ست، اما معنای تاریخی‌اش عوض شده چون مردم تجربه‌ی تازه‌ای باهاش پیدا کردن.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
تحول احساسات در زبان

زبان قدیمی‌تر معمولاً احساسی‌تر و پر از تعارفه؛
زبان مدرن‌تر صریح‌تر و شخصی‌تره.
مثلاً نگاه کن به واژه‌ی غم:

«غمِ یار و غمِ روزگار و غمِ دنیا...» (نظامی)
و حالا:
«غم یعنی تو نباشی و ساعت‌ها نگذرد.» (شعر معاصر)
غم از یک «حالت عمومی» تبدیل شده به «تجربه‌ی شخصی».
این یعنی زبان، انسان‌محورتر شده.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
فرسودگی یا تولد دوباره‌ی واژه‌ها

بعضی واژه‌ها با گذر زمان می‌میرن، چون دیگه در زندگی مردم جایی ندارن.
مثل «چغانه» (نام سازی قدیمی)، یا «کِلک» (به معنی قایق کوچک).
در عوض، بعضی واژه‌ها دوباره زنده می‌شن. مثلاً واژه‌ی نور در شعر معاصر معناهای تازه گرفته:

در شعر سهراب، «نور» یعنی بیداری درونی، نه فقط روشنایی.
این همون «بوی تازه‌ی زمان»ه.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
بازآفرینی شاعرانه

شاعر می‌تونه واژه‌ای فرسوده رو دوباره زنده کنه — مثل دمیدن روح تازه در جسم قدیم.
مثلاً واژه‌ی چشم هزار ساله‌ست، اما نیما گفت:

«چشم من و چراغ شب، ماهِ گریزان بود.»
اینجا چشم نه فقط اندام دیدنه، بلکه نماد آگاهی و تماشاست.
واژه با شعر، دوباره متولد میشه.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,180
مدال‌ها
5
🌹 مثال‌های دیدنی از تغییر «بوی زمان»

واژهدر گذشتهدر اکنونعشقسلوک عرفانیتجربه‌ی انسانی و زمینیخاکفروتنی، فناوطن، خون، ریشهشبخوف، تاریکیخلوت، آرامش، فکرزننماد فریب (در اسطوره‌ها)نماد آفرینش و استقلالبارانگریه آسمانآغاز دوباره، تولد، شست‌وشو
هرکدوم از این واژه‌ها، بوی تازه‌ای گرفته؛ مثل عطرهایی که در طول سال‌ها تغییر نت می‌دن.
 
بالا پایین