جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دین و مذهب سفر روحانی در عرفان (سیر و سلوک)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات مذهبی توسط FROSTBITE با نام سفر روحانی در عرفان (سیر و سلوک) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 610 بازدید, 26 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات مذهبی
نام موضوع سفر روحانی در عرفان (سیر و سلوک)
نویسنده موضوع FROSTBITE
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط FROSTBITE
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
سفر روحانی در عرفان
یعنی حرکت از زندگی مادی و غفلت‌آلود به سوی آگاهی، پاکی و اتصال با خدا. این سفر، بیرونی و جغرافیایی نیست، بلکه درونی و قلبی است؛ سفری که از «منِ محدود» شروع می‌شود و به «حق نامحدود» ختم می‌گردد.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
یقظه (بیداری)

یقظه اولین قدم در مسیر سیر و سلوک است؛ همان لحظه‌ای که پرده غفلت کمی کنار می‌رود و انسان متوجه می‌شود که زندگی فقط روزمرگی، شهرت، پول یا لذت‌های گذرا نیست.
این بیداری معمولاً با یک اتفاق خاص، سخن الهام‌بخش، یا حتی یک بحران به وجود می‌آید.
سالک در این مرحله حس می‌کند که صدایی درونی او را صدا می‌زند و به سوی راهی متفاوت دعوت می‌کند؛ راهی که معنای عمیق‌تری دارد.
این بیداری شبیه اولین نسیم بهاری است که پرده پنجره را تکان می‌دهد تا نوری تازه وارد اتاق تاریک شود.
در ادبیات عرفانی، یقظه همان لحظه‌ای است که «آینه دل» شروع به شفاف شدن می‌کند. فرد می‌فهمد که دنیا فقط ظاهر نیست و چیزی پشت این پرده‌هاست که باید کشف شود. این آگاهی آغاز یک سفر است، اما هنوز راه طولانی مانده.
مثال: در منطق‌الطیر، پرندگان ابتدا از زندگی روزمره‌شان بیدار می‌شوند و می‌فهمند که پادشاه حقیقی‌شان، سیمرغ، در جایی دور منتظرشان است.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
توبه

پس از بیداری، سالک به این نتیجه می‌رسد که باید تغییر کند و به سمت خوبی‌ها بازگردد. توبه یعنی تصمیم آگاهانه برای رها کردن رفتارهای نادرست و گناهان، و حرکت به سمت پاکی و نور.
این مرحله فقط گفتن «خدایا ببخش» نیست؛ بلکه تغییر درونی و عملی است. سالک باید صادقانه از گذشته‌اش درس بگیرد و راه‌های اشتباه را ترک کند، حتی اگر سخت باشد.
در عرفان، توبه یک پل است که سالک را از ظلمت به سوی نور می‌برد. بدون گذر از این پل، قدم گذاشتن در مراحل بالاتر ممکن نیست. توبه واقعی، مثل شستن لباس سفید است؛ اگر لکه‌ها را پاک نکنی، حتی اگر لباس را بپوشی، هنوز چرکین است.
مثال: در داستان حضرت یونس، وقتی در شکم نهنگ گرفتار شد، با توبه و ذکر «لا إله إلا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین» راه رهایی پیدا کرد.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
مجاهدت و ریاضت

مجاهدت به معنای تلاش آگاهانه برای غلبه بر ضعف‌ها، وسوسه‌ها و خواسته‌های افراطی نفس است. ریاضت هم تمرین‌هایی است که سالک برای قوی شدن روحش انجام می‌دهد، مثل روزه، کم‌گویی، خلوت‌نشینی، یا پرهیز از لذت‌های بیهوده. این مرحله شبیه ورزشکار شدن روح است؛ همانطور که بدن برای قوی شدن باید تمرین و رژیم داشته باشد، روح هم نیاز به تمرین دارد.
در عرفان، مجاهدت سخت‌ترین و طولانی‌ترین بخش سفر است، چون نفس همیشه مقاومت می‌کند. اینجا سالک باید با صبر و استمرار جلو برود و از شکست‌های کوچک نترسد.
مثال: در مثنوی، داستان مردی که می‌خواست با شکستن بت‌های درون، به حقیقت برسد، نمونه‌ای از همین تلاش سخت برای غلبه بر نفس است.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
تزکیه و تهذیب نفس

تزکیه یعنی پاک کردن نفس از آلودگی‌ها، و تهذیب یعنی آراستن آن به صفات نیک. این مرحله مثل باغبانی است؛ اول باید علف‌های هرز را بکنی (حسادت، کینه، غرور)، بعد بذر خوبی‌ها را بکاری (مهربانی، صداقت، تواضع).
تزکیه و تهذیب کار یک روز و دو روز نیست، بلکه یک روند مادام‌العمر است.
سالک در این مرحله یاد می‌گیرد که رفتار، گفتار و حتی افکارش را کنترل کند و آن‌ها را با معیارهای الهی بسنجد. آرامش درونی و لبخند قلبی، نشانه‌های پیشرفت در این مرحله‌اند.
مثال: سعدی در گلستان حکایت می‌کند که پادشاهی پس از نصیحت یک عارف، غرورش را کنار گذاشت و با مردم فروتنانه رفتار کرد؛ این یعنی تهذیب نفس در عمل.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
شهود و مکاشفه

وقتی قلب پاک شود، چشم دل باز می‌شود.
شهود یعنی دیدن حقیقت بدون واسطه، و مکاشفه یعنی برداشته شدن پرده‌ها از جلوی چشم دل.
این تجربه می‌تواند در نماز، ذکر، یا حتی دیدن یک منظره طبیعی رخ دهد.
در این حالت، سالک حضور خدا را با تمام وجود حس می‌کند. در این مرحله، جهان برای سالک فقط یک مجموعه اشیاء نیست، بلکه هر چیز نشانه‌ای از معشوق حقیقی است.
حتی یک قطره باران یا لبخند یک کودک، پنجره‌ای می‌شود به سوی بی‌نهایت.
مثال: در اشعار مولوی، وقتی می‌گوید «هر چه بینی جز که حق، آن بت بُوَد»، اشاره به همین مرحله دارد که همه چیز را جلوه خدا می‌بیند.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
فنا و بقا
فنا یعنی محو شدن نفس و خواسته‌های شخصی در اراده خدا؛ دیگر «من»ی باقی نمی‌ماند، فقط «او»ست.
بقا یعنی ماندن در صفات و عشق الهی پس از فنا. این مرحله اوج سفر روحانی است و سالک به آرامشی می‌رسد که هیچ اتفاقی نمی‌تواند آن را بر هم بزند. سالک در این مقام، مثل قطره‌ای است که به دریا رسیده و دیگر جدا از آن نیست. اینجا عشق و معشوق یکی می‌شوند، و جدایی از بین می‌رود.
مثال: در غزل معروف حافظ «در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد»، او به همین وحدت و فنا اشاره می‌کند که آغاز و پایان همه چیز در حقیقت الهی است.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
زهد (دل بریدن از دنیا)
زهد در عرفان، به معنای ترک دنیا یا نفرت از زیبایی‌های آن نیست، بلکه به معنای وابسته نبودن به این زیبایی‌هاست.
سالک در این مرحله یاد می‌گیرد که دنیا با تمام جلوه‌های رنگارنگش، گذرا و موقتی است. او کم‌کم درک می‌کند که لذت‌های مادی مثل سایه‌اند؛ لحظه‌ای هستند و بعد محو می‌شوند.
زاهد حقیقی، همچنان می‌تواند از نعمت‌های زندگی استفاده کند، اما دلش به آن‌ها بسته نیست. اگر این نعمت‌ها از دست برود، آرامشش فرو نمی‌ریزد. در این مرحله، سالک خود را همچون مهمانی می‌بیند که در کاروانسرایی موقت اقامت کرده؛ می‌داند که مقصد دیگری پیش رو دارد و این توقف کوتاه، همه داستان زندگی‌اش نیست.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
زهد یک تغییر درونی است، نه یک نمایش بیرونی. خیلی‌ها ممکن است لباس ساده بپوشند یا غذا کم بخورند، اما هنوز دلشان پر از حرص و میل به دنیا باشد.
زهد واقعی وقتی به وجود می‌آید که قلب از وابستگی آزاد شود. سالک به جای جستجوی لذت‌های زودگذر، به دنبال آرامش عمیق و ارتباط ماندگار با حقیقت می‌گردد.
این آزادی قلبی باعث می‌شود که هیچ ثروت یا قدرتی نتواند او را فریب دهد، و هیچ سختی و فقیری او را از پا نیندازد.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,868
9,111
مدال‌ها
4
در این مقام، سالک به آرامش تازه‌ای می‌رسد، چون دیگر در بازی‌های مقایسه و رقابت دنیا شرکت نمی‌کند. او نه با دیدن موفقیت دیگران حسادت می‌کند و نه با از دست دادن اموال و موقعیتش ناامید می‌شود.
زهد به او یاد می‌دهد که زندگی را ساده‌تر بگیرد و در دل سادگی، لذت واقعی را پیدا کند. این حالت شبیه کسی است که بارهای سنگین را از دوشش برداشته و حالا می‌تواند سبک و آزاد حرکت کند.
 
بالا پایین