جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

در حال تایپ [سلیس و صلب] اثر «DELROBA کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تایپ رمان توسط DELVAN. با نام [سلیس و صلب] اثر «DELROBA کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 964 بازدید, 5 پاسخ و 20 بار واکنش داشته است
نام دسته تایپ رمان
نام موضوع [سلیس و صلب] اثر «DELROBA کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع DELVAN.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط NIRI

نظرتون درباره رمان چیه؟

  • عالی

    رای: 2 100.0%
  • خوب

    رای: 0 0.0%
  • متوسط رو به بالا

    رای: 0 0.0%
  • متوسط رو به پایین

    رای: 0 0.0%
  • افتضاح

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    2
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
4,118
24,758
مدال‌ها
6
رمان: سلیس و صلب
نویسنده: DELROBA
ژانر: مافیایی، جنایی، معمایی.
عضو گپ نظارت: S.O.V(1)
خلاصه:
خنده‌هایشان به زودی می‌گذرد، روزگار شیرین و خوش تمام شده. سردرگم میان گرگ‌ها پرسه می‌زنند، شمشیر را از رو بسته‌ بود و از پشت خنجر خورد. اعتمادی که دگر آتش زده شده و خاکسترش را باد می‌برد. حقیقتی تلخ آشکار می‌شود و زنگی مانند ناقوس مرگ در گوشش می‌پیچد.‌.. قربانی! نفر آخر و مافیای برتر شاید چنان فکر کنند که موفق می‌شوند ولی رفته است و برده بر باد تمام آبرویشان را... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

shahab

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Nov
598
9,080
مدال‌ها
3
پست تایید.png




نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ رمان

و برای پرسش سوالات و رفع اشکالات خود در را*بطه با رمان، به لینک زیر مراجعه کنید.
پرسش و پاسخ تایپ رمان

دوستان عزیز برای سفارش جلد رمان خود بعد ۱۵ پست در تاپیک زیر درخواست دهید.
درخواست جلد

می‌توانید برای پیشرفت قلم خود بدون محدودیت پارت درخواست منتقد همراه دهید.
درخواست منتقد همراه

پس از 30 پارت در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید.

درخواست نقد شورا

و اگر درخواست تگ داشتید، می‌توانید به تاپیک زیر مراجعه کنید و بعد از خواندن شرایط و با داشتن شرایط، درخواست تگ دهید.
درخواست تگ

و پس پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید.
اعلام پایان رمان

با تشکر از همراهی شما
| کادر مدیریت انجمن رمان بوک|
 
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
4,118
24,758
مدال‌ها
6
مقدمه:
به اشیاء درون خانه می‌نگرد، دگر کسی را ندارد او همه را کشته است.
طعم تلخ و گس دوری را می‌چشد، درونش پر از نفرت است.
زمزمه‌های ترسناک و جنون‌واری در گوشش می‌پیچد:
(تو باید اون‌ها رو می‌کشی.)
(تو باعث بدبختی تمام افراد این خونه بودی.)
(تو می‌میری!)
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
4,118
24,758
مدال‌ها
6
عینک روی چشمانش را بر می‌دارد، در چشمان قهوه‌ای رنگش نفرت موج می‌زند. سمت خانه حرکت می‌کند اما حتی یک لحظه هم صورت خونین مرد را از یاد نمی‌برد؛ در چوبی و بزرگ خانه را باز می‌کند نیم بوت‌های چرم و قهوه‌ای رنگش را در می‌آورد و وارد خانه می‌شود.‌
سمت سالن می‌رود که گربه سیاه و با مزه سارینا پاهایش را نوازش می‌کند. سارینا دوان دوان سمتشان می‌دود و داد می‌زند.
سارینا: سوفی! صبر کن.
گربه را از روی زمین می‌کند و سمت سارینا می‌گیرد، سارینا دستان سفید و انگشتان باریک خود را جلو می‌آورد.
سارینا: مرسی فائزه دیگه نمی‌دونم باید از دست این گربه چی‌کار کنم!
همین‌طور که در راه سر گربه بیچاره غر می‌زند، دور می‌شود. آرام سمت آشپزخانه حرکت می‌کند و قرص خواب آوری از کابینت کنار گاز بر می‌دارد و به سمت اتاق خواب خود حرکت می‌کند و از تخت دو نفره بالا می‌رود.
هستی: داری معتاد قرص خواب آور می‌شی! برات بده دیوونه.
- مهم نیست بذار دو دقیقه کپه مرگم رو بذارم.
هستی: من فردا هر چی قرص خواب آور تو این خونه هست می‌ریزم تو جوب آب اون‌وقت می‌فهمیم معتاد شدی یا نه! تا کی می‌خوای بخوابی؟
ولی فائزه بدون توجه به هستی پشت خود را می‌کند و به خوابی عمیق فرو می‌رود.
***
بیدار می‌شود و یا گنگی خودش را بالا می‌کشد. سکوتی عجیب خانه را فرا می‌گیرد، بی اختیار شک می‌کند. مانند تمام این سال‌ها که به همه مشکوک است و زندگی‌اش با دردسر سپری می‌شد به سمت سوله می‌رود که صداهای عجیبی در گوشش می‌پیچد.
در را باز می‌کند و می‌گوید:
- چه ‌خبرتونه؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
4,118
24,758
مدال‌ها
6
هستی: زدی مرتیکه رو داغون کردی بعد میگی چمونه؟
بی خیال نگاهی به هستی می اندازد. جواب قاطعی داشت اما نمی‌خواست بگوید.
- چیزی نشده که داشت زیاد زر می‌زد دهنش رو پاره کردم!
ساناز: تو غلط اضافه هم کردی.
فندک طرح قدیمی‌اش را از جیبش در می‌آورد، نگاهی به نقش و نگار رویش می‌اندازد. دستی به موهای قهوه‌ای رنگش می‌کشد و زمزمه می‌کند:
- می‌دونم اطلاعات زیادی رو از دست دادیم ولی مردم الاغ تو لباسش ردیاب داشت!
سارینا دستش را روی ران پایش کوبید.
ساناز: تف تو ذاتت رشیدی.
سیگار را میان لب‌های صورتی‌اش می‌گذارد و کام محکمی می‌گیرد. گیج سمتش قدم بر می‌دارد و دستی به خون روی صورتش می‌کشد. انگشتش پایین می‌رود و روی لب‌های قرمز رنگش می‌ایستد.
سیگار را روی لب‌های مرد می‌گذارد و منتظر به چهره او نگاه می‌کند. نه حرکتی می‌کند و نه دادی می‌کشد. این نشان از مرگ مرد می‌دهد، یعنی دگر هیچ شانسی برای پیدا کردن رئیسِ او ندارد.
رها: بدبخت شدیم، لعنتی حتی یه کلمه هم حرف نزد. فقط کلش رو چرخوند و داد زد!
روی صندلی آهنی و سرد سوله‌ی خراب می‌نشیند و به دیوارهای آبی رنگ می‌نگرد. یک روز با کلی خنده همراه فائزه این سوله را رنگ کرده بودند. امّا دیگر امایی ندارد، سرنوشت آن‌ها با خودکار خاکستری نوشته شده بود. هیچ وقت نمی‌توانستند خودکار را با پاک کن پاک کنند.
 

NIRI

سطح
7
 
خانمِ نیری.
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
6,023
26,557
مدال‌ها
12
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.

[..کادر مدیریت بخش کتاب..]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین