جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته [سَردا] اثر •یگانه کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط FROSTBITE با نام [سَردا] اثر •یگانه کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 402 بازدید, 21 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع [سَردا] اثر •یگانه کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع FROSTBITE
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط FROSTBITE
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,960
مدال‌ها
4
***
دل، در پناه سردا، سکنا قرار گرفت.
لحظه‌ها، رد آخر عشق را بر خاک انداختند.
لب‌ها بسته شد؛ نغز سخن برجا نشست.
نگاه‌ها، در هراس، ره بسته جستند.
شب تار، خناک را بر جان انداخت؛ سکرت نشست.


دل، در پناه سردا، سکنا قرار گرفت : قلب تحت تاثیر «سردا» (نماد تراژدی و تاریکی) آرام گرفت و سکون تلخ را پذیرفت.
لحظه‌ها، رد آخر عشق را بر خاک انداختند : زمان، اثر نهایی عشق نافرجام را در دل و خاطره‌ها گذاشت.
لب‌ها بسته شد، نغز سخن برجا نشست : هیچ حرف عاشقانه‌ای گفته نشد و اثر آخرین سخن بر دل باقی ماند.
نگاه‌ها، در هراس، ره بسته جستند : چشم‌ها دنبال راه یا پاسخ بودند اما همه مسیرها بسته و بی‌نتیجه بود.
شب تار، خناک را بر جان انداخت؛ سکرت نشست : ظلمت و غم شدید بر روح اثر گذاشت و سکوت و سنگینی روح برقرار شد.
 
موضوع نویسنده

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,960
مدال‌ها
4
***
دل، در سکنا آخر، خلأ را پذیرفت.
لحظه‌ها، رد خاطره‌ها را بر خاک انداختند.
لب‌ها بسته شد؛ نغز سخن سکرت برجا شد.
نگاه‌ها، در هراس، ره تازه جستند.
صبح سرد، خناک را بر جان انداخت؛ سکرت نشست.


دل، در سکنا آخر، خلأ را پذیرفت : قلب، در لحظه پایانی، سکون و خلأ را پذیرفت و آماده پایان یا شروع دوباره شد.
لحظه‌ها، رد خاطره‌ها را بر خاک انداختند : زمان، اثر خاطرات گذشته را در ذهن و دل گذاشت.
لب‌ها بسته شد، نغز سخن سکرت برجا شد : هیچ سخن عاشقانه‌ای گفته نشد، اما اثر آخرین کلمات در دل باقی ماند.
نگاه‌ها، در هراس، ره تازه جستند : چشم‌ها به دنبال راه جدید بودند، امیدی برای شروع دوباره یا تغییر مسیر.
صبح سرد، خناک را بر جان انداخت؛ سکرت نشست : آغاز تازه، با حس تاریکی و سنگینی بر روح همراه شد، سکوت و خلأ پابرجا ماند.
 
بالا پایین