مطالب طنز سکوت

[آیناز]

من تنهایی نمی‌تونم از خیابون رد بشم بعد دوستم میاد میگه بیا تنهایی بریم خرید اخه موقع رد شدن از خیابون دست کدوم مومنی رو بگیرم

 

[آیناز]

خداروشکر هر موقع مامانم عصبانی میشه باعث خیر میشم و که کل خونه رو تمیز کنم ولی متاسفانه اخرشم میاد عصبانیتش رو خالی میکنه

 

[آیناز]

اسم تاپیک رو گذاشتم سکوت حالا دلیلش اینه که حرفایی رو که نمی‌تونم بگم رو اینجا میگم اخه کی جرأت داره به مامانش بگه مادر من بزرگ شدم بلدم از خیابون رد بشم یا مادرم اخه از یکی دیگه عصبانی چرا سر من خالی می‌کنی خدایی من یکی جرأت ندارم.

 

[آیناز]

با مامانم که حرف می‌زنم بعیده که حرف عمه‌هام وسطش باز نشه و اگه این اتفاق نیفته یعنی مامانم تغییر اساسی کرده و این اتفاق دکمه‌اش گیر کرده روی هرگز مگه تو خوابت ببینی.

 

[آیناز]

یه سوال چرا توی فیلمای خارجی تق‌تق کفش پاشنه‌دار نیست ولی توی ایران صداش انچنان بلنده که یه‌حسی میگه تموم پاشنه‌های کفش مامانم رو بشکنم ولی در حد حس می‌مونه

 

[آیناز]

شاعر میگه : بنی آدم اعضای یکدیگرند،
اما مشخص نکرده که مثلا من دقیقا جیگر کی هستم !!!

 

[آیناز]

قابل توجه شما دانشجوی عزیز
واحد دانشگاهی دو حالت داره:
۱- واحد های سختو که نمیشه خوند
۲- واحد های آسون هم که ارزش خوندن نداره !
و اگه نخونیم حسابمون با کرام الکاتبینه

 

[آیناز]

عشق با جمله : “تو با بقیه فرق داری ” شروع میشه
و به جمله ” تو هم مثل بقیه ای” ختم میشه !
و من این دو کلمه رو فقط از مادرم شنیدم

 

[آیناز]

انقدر که پسر خاله‌م رو می‌کوبه توی سرم که همون یه ذره مغزمم به باد میره اخه یکی نیست بگه مادر من اون پسرخاله‌ی گرامی به من چه مگه قراره من شبیه اون باشم و جالبیش اینجاست روز بعد میره پز هوشم رو به داییم میده و به عمه‌هام میگه دخترم نخبه‌ی ریاضیه انگار نه انگار که دیروز پسر خالم باهوش و نخبه بوده

 

[آیناز]

کافیه بگم نه مامان دختر عمه‌ام خوبه دیگه خوشبخت میشم تا یه هفته خبری از محبت‌های مادرانه نیست و دیگه احتیاجی نیست پای غیبت بشینم یعنی کلا دنیا روی خوش بهم نشون میده که البته تیکه انداختن‌های مامانم رو اگه فاکتور بگیرین