جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب سیاه تیغ

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط شاهدخت با نام سیاه تیغ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 103 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع سیاه تیغ
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
سیاه تیغ

کد کتاب :23222
مترجم :مشهود غفاری کنی
شابک :978-6004621601
قطع :رقعی
تعداد صفحه :313
سال انتشار شمسی :1402
سال انتشار میلادی :2015
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :5


معرفی کتاب سیاه تیغ اثر کوین سندز
کتاب «سیاه تیغ» رمانی نوشته ی «کوین سندز» است که اولین بار در سال 2015 انتشار یافت. پسری چهارده ساله و بی سرپرست به نام «کریستوفر رو» شانس می آورد و شاگرد یک عطار مهربان به نام «استاد بندیکت بلک ثورن» می شود. اما افرادی در حال به قتل رساندن عطارهای لندن هستند، چرا که اعتقاد دارند اعضای «انجمن عطاران»، رازی خطرناک را مخفی نگه داشته اند. «کریستوفر» پسری بازیگوش است که به شوخی کردن با دیگران و انجام آزمایش های مختلف علاقه دارد، اما پس از این که «استاد بندیکت» مورد حمله قرار می گیرد، «کریستوفر» مجبور به فرار می شود. اکنون، هم قاتلینی از طرف یک عطاری رقیب در تعقیب او هستند و هم مردی پرنفوذ و خطرناک به نام «لرد ریچارد اشکوم».


قسمت هایی از کتاب سیاه تیغ (لذت متن)
برای داروساز بودن، باید این را خوب درک کنید: «دستورالعمل همه چیزه.» داروسازی مثل پختن کیک نیست. معجون ها، پمادها، ژله ها و گردهایی که استاد «بندیکت»-با کمک من-می ساخت، به دقت و ظرافت خیلی زیادی نیاز داشتند.
اما دستورالعمل های جدید، همین جوری از آسمان پایین نمی افتادند. باید آن ها را کشف می کردی و این به هفته ها، ماه ها و حتی سال ها کار سخت نیاز داشت. به علاوه خرج زیادی هم می برد: مواد اولیه، تجهیزات، ذغال برای روشن نگه داشتن آتش، یخ برای خنک کردن حمام ها.
در هر آزمایش با جانت بازی می کردی و به خاطر همه ی این دلایل، یک دستورالعمل تأیید شده، حکم طلا را داشت. البته اگر می توانستید آن را بخوانید.
 
بالا پایین