جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تاریخ ایران شاه تهماسب یکم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تاریخ ایران توسط SHAHDOKHT با نام شاه تهماسب یکم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 252 بازدید, 19 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته تاریخ ایران
نام موضوع شاه تهماسب یکم
نویسنده موضوع SHAHDOKHT
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SHAHDOKHT
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
شاه تهماسب یکم یا با نگارش کهن‌تر شاه طهماسب یکم پسر ارشد شاه اسماعیل یکم و دومین پادشاه از دودمان صفویان بود. او پس از مرگ پدر با آشوب داخلی و حمله ازبکان و عثمانیان مواجه شد که با تدبیر و شجاعت و تا حدی بهره‌مندی از بخت و اقبال از پس این مشکلات برآمد و دوره‌ای طولانی از صلح و ثبات را برای ایران به ارمغان آورد. وی فردی معتقد به مذهب شیعه دوازده‌امامی بود. شاه تهماسب یکم حدود ۵۴ سال بر ایران حکومت کرد که در بین تمام پادشاهان پس از اسلام در ایران بیشترین زمان حکمرانی بوده‌است[۲]
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
دومین پادشاه صفوی
سلطنت
۹۳۰–۹۸۴ قمری
۱۵۲۴–۱۵۷۶ میلادی
تاج‌گذاری
۹۳۰ قمری
۱۵۲۴ میلادی
پیشین
اسماعیل یکم
جانشین
اسماعیل دوم
زاده
۴ مارس ۱۵۱۴
۱۳ اسفند ۸۹۲
۲۶ ذی الحجه ۹۱۹
شه‌آباد، اصفهان
درگذشته
۲۴ مه ۱۵۷۶
۳ خرداد ۹۵۵
۱۵ صفر ۹۸۴
قزوین
آرامگاه
حرم امام رضا، مشهد، ایران
همسر(ان)
سلطانم بیگم
فرزند(ان)
ده پسر و هشت دختر (فهرست را ببینید)
نام کامل
ابوالمظفر ابوالفتح سلطان شاه طهماسب الحسینی الموسوی الصفوی بهادرخان[۱]
دودمان
صفوی
پدر
اسماعیل یکم
مادر
تاجلی بیگم
دین و مذهب
اسلام، شیعه دوازده‌امامی
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
تَهم به‌معنی پیل‌تَن و توانا و تهماسب (تهم + اسب) به‌معنی دارنده اسب تواناست.[نیازمند منبع]
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
تهماسب در روز چهارشنبه ۲۶ ذیحجه سال ۹۱۹ هجری قمری در روستای شه‌آباد اصفهان متولد شد. پس از مرگ شاه اسماعیل یکم صفوی، شاه تهماسب یکم در سال ۹۲۹ هـ. ق (۱۵۲۳ م) در ۱۰ سالگی به سلطنت رسید. روشن است که به‌دلیل کم بودن سن و سال شاه جدید، فرصتی برای کسب قدرت برای امرای قدرت‌طلب قزلباش فراهم شد. ۱۰ سالِ نخستِ سلطنت شاه تهماسب در واقع عرصهٔ رقابت امرای قزلباش برای کسب قدرت بود. شاه جوان به‌علت شجاعت و تدبیر، کم‌کم توانست خود را به‌عنوان شاهی مقتدر برای ایران مطرح کند و زمام قدرت را در دست گیرد. شاه تهماسب در دورهٔ بلند حکومت خود توانست با وجود کمبود منابع، به‌خوبی تهدیدات مکرر ازبکان و سپس عثمانیان را دفع کند و سپس دوره‌ای از صلح و ثبات را برای کشور به ارمغان آورَد؛ دوره‌ای که تا مرگ وی در سال ۹۸۴ و به سلطنت رسیدن فرزند تندخوی او، شاه اسماعیل دوم، ادامه داشت.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
شاه تهماسب صفوی پادشاهی صاحب‌کمال و شیفتهٔ هنر بود و در هنر خوشنویسی و نقاشی دست داشت. در نقاشی شاگرد استاد سلطان محمد مصور بوده‌است. هرچند قاضی احمد منشی در کتاب گلستان هنر از هنر تصویرسازی شاه تهماسب به‌طور مفصل یاد کرده، اما اثر چندان ممتازی از او دیده نشده‌است و تنها تصویر مستند و دارای امضای به‌جامانده از او، مجلس بزمی است که در موزهٔ کاخ طوپقاپو ترکیه زینت‌بخش مرقع بهرام میرزا است و رقم یا امضای آن چنین است: «صوره تهماسب الحسینی» در زیر تصویر و بیرون از جدول‌کشی شاه تهماسب به خط خود نوشته: «جهت برادر عزیزم بهرام‌میرزا ساخته شد»[۵] شاه تهماسب از گسترش‌دهندگان ادبیات آذربایجانی بود و در این زمینه تلاش بسیاری کرد.[۶]
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
پس از به سلطنت رسیدن تهماسب، کپک سلطان استاجلو، امیر ایل استاجلو، که در تبریز (پایتخت) حاضر بود، به وکالت (صدارت) شاه منصوب شد. در همین زمان دیوسلطان روملو، که در بلخ حکومت می‌کرد، وصیت‌نامه‌ای را از شاه اسماعیل در دست داشت که طبق آن شاه اسماعیل وی را به‌عنوان نایب‌السلطنه منصوب کرده‌بود. وی لقب آتابیک یا اتابک را پس از مدت‌ها دوباره زنده کرد و خود را آتابیک شاه تهماسب نامید. دیوسلطان روملو از بلخ به سمت تبریز حرکت کرد، اما زمانی که به تبریز رسید کپک سلطان خود را وکیل نامیده‌بود و پایتخت، تحت قدرت استاجلوها بود. به این سبب و به بهانهٔ دفع تهاجم ازبکان، از تبریز به خراسان بازگشت و امرای قزلباش خراسان و عراق عجم را به همراهی خود برای دفع ازبکان فراخواند. امرای نامدار بسیاری به یاری او شتافتند، از جمله چوهه سلطان تکلو حاکم اصفهان، قراجه سلطان تکلو و علی سلطان حاکم شیراز. وی با بذل و بخشش و احسان، امرا را به وکالت خود راضی کرد. در این زمان خبر رسید که ازبکان، خراسان را ترک کرده‌اند. دیو سلطان از فرصت استفاده کرده و با لشکریان زیادی که از اطراف بر گرد او جمع شده‌بودند به سمت تبریز حرکت کرد.

پس از رسیدن دیوسلطان و سپاهیان به نزدیکی تبریز، دیوسلطان، کپک سلطان را به قبول وکالت خود فراخواند و کپک سلطان هم برای جلوگیری از جنگ با وی از تبریز خارج شد و به استقبال وی رفت. سپس هر دو به نزد شاه تهماسب رفتند و دیوسلطان حکم وکالت را از شاه دریافت کرد.

جنگ‌های شاه تهماسب یکم
→ جنگ‌های شاه اسماعیل یکم

۱۵۵۵–۱۵۳۲با عثمانی
۱۵۴۷جنگ با شروانشاهان
۱۵۴۸نبرد قارص
۱۵۵۲نبرد ارزروم
؟جنگ صافی‌رود
؟اتحاد ایران-هابسبورگ
؟جنگ مرند
۱۵۱۱محاصره قلعه استوناوند
و • ب • ن

جنگ‌های شاه اسماعیل دوم ←

دیوسلطان سپس برای تضعیف استاجلوها و کپک سلطان آن‌ها را برای جنگ به مرزهای گرجستان فرستاد و خود و چوهه سلطان در غیاب آن‌ها تیولات (الکا) آن‌ها را میان دیگر قبایل تقسیم کردند. این امر موجب بازگشت کپک سلطان و نخستین جنگ داخلی قزلباشان شد. در نخستین جنگ استاجلوها شکست خورده و به گیلان گریختند مدتی بعد باز هم به یاری حاکم رشت برای جنگ بازگشتند ولی این‌بار نیز به سختی شکست خوردند. در بار سوم سال بعد مجدداً کپک سلطان تدارک سپاه نموده بازگشت. اینبار استاجلوها به‌شدت مقاومت کردند و اگر کپک سلطان در میان جنگ کشته نمی‌شد قدرت مجدداً به وی بازمی‌گشت.

در زمان شاه تهماسب امرای استاجلو شوریدند. دوستعلی استاجلو در خوی و مظفر سلطان در گیلان شورش کردند
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
دیوسلطان ۷۰۰۰ سرباز و ۲۵ توپ جنگی را به فرماندهی نظام‌الدین روملو مأمور سرکوب دوستعلی استاجلو کرد. نظام‌الدین موفق شد دوستعلی را شکست دهد. شورش مظفر سلطان نیز با ازدواج او با مادر شاه تهماسب، موقتاً فرو خوابید. مدتی بعد دیوسلطان نیز به تحریک چوهه سلطان تکلو به حکم شاه تهماسب جوان که حدود ۱۵ سال داشت کشته شد. چوهه سطان به شاه اینطور الغا کرده بود که دیوسلطان موجب تفرقه در میان قزلباشان است. پس از این واقعه، چوهه سلطان نایب‌السلطنه شد.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
در مدتی که میان امرای قزلباش جنگ قدرت جریان داشت تا به قدرت رسیدن چوهه سلطان، ازبکان به سرکردگی عبیدالله‌خان ازبک، چهار بار برای تصرف خراسان و به‌ویژه هرات به ایران حمله کردند. بار اول با حملهٔ متقابل شاملوها شکست خورده و بازگشتند. بار دوم با وجود تصرف برخی از قلعه‌های خراسان با ایستادگی شاملوها، تصرف هرات برای ازبکان میسر نشده و بازگشتند. بار سوم شاه تهماسب شخصاً و با وجود جوانی (حدود ۱۶ سال سن) تدارک سپاه دیده به سمت خراسان حرکت کرد. میان دو سپاه در خسروجرد نبردی سخت رخ داد. این نبرد در عاشورای سال ۹۳۵ رخ داد. در ابتدای نبرد، جناح راست سپاه ایران (شامل تکلوها و شاملوها) به فرماندهی چوهه سلطان در هم شکست. اندکی بعد جناح چپ نیز از هم پاشیده و متفرق شد اما قلب سپاه به فرماندهی شاه تهماسب جوان شامل سه هزار نفر از جوانان شاملو و ذوالقدر همچنان بر جای مانده و مقاومت می‌کرد. ازبکان به تعقیب پراکنده‌شدگان سپاه ایران در دشت، پراکنده شدند و در میان گرد و خاک و هیاهو، شاه تهماسب خود را روبروی قلب سپاه ازبکان به فرماندهی عبیدالله‌خان ازبک دید. وی با شجاعت به سربازان دستور حمله داد و خود نیز با آنان به قلب سپاه ازبکان هجوم برد. در این حملهٔ غافلگیرانه و برق‌آسا قلب سپاه ازبکان از هم پاشید و عبیدالله‌خان و فرماندهان ازبک راه فرار پیش گرفتند. به این صورت با شجاعت شخص شاه تهماسب، یک شکست مسلم به یک پیروزی تبدیل شد.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
در حملهٔ چهارم ازبکان به خراسان محاصرهٔ قلعه هرات مدت زیادی به درازا کشید و درخواست‌های سلطان حسین‌خان شاملو برای کمک از طرف چوهه سلطان بی‌جواب ماند. کار بر محصوران بسیار سخت شد. سلطان حسین‌خان شاملو مجبور به تسلیم شهر شده، خود، سپاهیان داخل قلعه و شیعیان، قلعه را ترک کرده و آن را به ازبکان تسلیم نمودند. سلطان حسین‌خان شاملو از هرات به سیستان رفته و سپس در نزدیکی اصفهان به اردوی شاه تهماسب وارد شد. شاه از وی به گرمی پذیرایی کرد. چوهه سلطان که از قدرت گرفتن وی می‌ترسید اندیشهٔ قتل وی را در سر می‌پروراند. سلطان حسین‌خان شاملو از قصد وی آگاه شد و شاملوها به خیمهٔ وی در اردوی شاهی حمله کرده و او را کشتند. تکلوها برای تلافی به اردوی شاهی هجوم آورده قصد ربودن شاه را داشتند اما این کار خشم شاه را برانگیخت و دستور قتل‌عام آن‌ها را صادر کرد. سپاه شاهی بر آنان حمله کرده و بسیاری را کشت. سران تکلوها به بغداد گریختند. حاکم بغداد که تکلو بود سر آن‌ها را برای اثبات اطاعت برای شاه فرستاد. پس از این کشتار دیگر تکلوها نتوانستند نقش مهمی در حکومت صفوی به عهده بگیرند. پس از کشته شدن چوهه سلطان، سلطان حسین‌خان شاملو به صدارت رسید. الامه سلطان تکلو امیرالامرای آذربایجان از ترس اقدام سلطان حسین‌خان شاملو به عثمانی گریخت و مدتی بعد محرک سلطان سلیمان در حمله به ایران شد.

ازبکان به سرکردگی عبیدالله‌خان ازبک دو بار دیگر به خراسان حمله کردند اما هر دو بار به‌دلیل مقابلهٔ سپاه ایران مجبور به بازگشت شدند تا این‌که عبیدالله‌خان، شاه خونریز ازبک به مرگ طبیعی مرد و خراسانیان مدتی از تهاجم و غارت ازبکان، ایمن شدند.

پس از عبیدالله‌خان مرز خراسان تا ۱۱ سال در آرامش به سر برد؛ تا این‌که بار دیگر یکی از امرای ازبک به هرات حمله کرد و ناکام ماند. از آن پس، دیگر تا زمان مرگ شاه اسماعیل دوم، ازبکان خیال فتح خراسان را از سر به در کردند.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
هنگامی که شاه تهماسب پس از دفع پنجمین فتنهٔ عبیدالله‌خان ازبک در هرات به‌سر می‌برد و قصد فتح ماوراءالنهر را داشت خبر ورود سپاهیان عثمانی به آذربایجان به وی رسید. عامل تحریک سلطان عثمانی، الامه سلطان تکلو بود. وی که آرزوی وکالت شاه را در سر داشت در پی مغضوب شدن تکلوها از رسیدن به آرزویش به‌کلی ناامید شد. الامه امیرالامرای آذربایجان بود و در هنگام غیبت شاه تهماسب سلطان سلیمان را تشویق کرد که از غیبت شاه استفاده کرده و آذربایجان و بخش‌های مرکزی ایران را به‌سادگی تصرف کند. شاه سلیمان ابراهیم پاشای وزیر را با ۸۰ هزار نیرو به‌سرعت روانهٔ آذربایجان کرد. ابراهیم پاشا با همکاری الامه تقریباً تمام آذربایجان را تصرف نمود. در این هنگام خبر حمله به شاه تهماسب رسید. وی به‌سرعت از هرات به سمت قزوین حرکت کرد. سرعت حرکت وی به‌قدری زیاد بود که بیشتر سپاه وی دیگر قادر به ادامهٔ راه نبودند. وی به ناچار بسیاری از آن‌ها را برای استراحت آزاد گذاشت به‌طوری‌که تنها ۷۰۰۰ سپاهی در قزوین (پایتخت) با وی ماندند، در حالی‌که در وفاداری برخی امرای باقی‌مانده نیز تردید وجود داشت. در پی خبر بازگشت شاه تهماسب، سلطان سلیمان نیز به‌سرعت با سپاهیان کمکی در تبریز به ابراهیم پاشا پیوست. پس از رسیدن این خبر به قزوین گروهی از امرای خیانتکار قزلباش از اردو گریخته و در تبریز به الامه پیوستند. سپاه بزرگ عثمانی برای وارد کردن ضربهٔ نهایی و اشغال مرکز ایران، از تبریز به سمت دشت سلطانیه حرکت کرد اما در دشت سلطانیه سرما و برف شدید آن‌ها را غافلگیر نموده و بسیاری از آن‌ها را کشت به‌طوری‌که سلطان سلیمان دستور عقب‌نشینی به سوی موصل را صادر کرد. شاعری در مورد این رخداد در دشت سلطانیه چنین سروده‌است که:

رفتم چو به سلطانیه آن طرفه چمندیدم دو هزار مرده بی گور و کفن
گفتم که بکشت این همه عثمانی راباد سحر از میانه برخاست که من
سلطان سلیمان سپس پیکی به بغداد و به حاکم تکلوی بغداد، محمدخان شرف‌الدین اوغلی فرستاد و وی را به اطاعت فرا خواند. محمدخان راضی به تسلیم شهر نبود اما بیشتر امرای تکلوی بغداد، نظر دیگری داشتند. وی به‌ناچار به‌همراه نزدیکان و برخی قزلباشان شاهسون (شاهدوست) شهر را ترک کرد و به شیراز رفت. به این‌صورت بغداد بار دیگر به‌دست عثمانیان افتاد. پس از خروج سلطان سلیمان از سلطانیه، شاه تهماسب برای بازپس‌گیری مجدد تبریز به آن شهر لشکر کشید. الامه و دیگر امرای خیانتکار از تبریز به‌سمت قلعه وان گریختند و قلعه تسلیم سپاه ایران شد. شاه به‌دنبال آن‌ها حرکت کرد و قلعهٔ وان را محاصره نمود. در هنگام محاصره مجدداً خبر حرکت قشون عثمانی از بغداد به سمت ایران به شاه تهماسب رسید. شاه به‌ناچار دست از محاصره کشید و به‌سمت تبریز بازگشت. میان پیش‌قراولان سپاه ایران و قراولان عثمانی در نزدیکی درجزین نبردی رخ داد که به شکست عثمانیان انجامید. در پی این شکست، سلطان سلیمان با بدنهٔ اصلی قشون به خاک عثمانی عقب نشست و شاه تهماسب مجدداً قلعه وان را محاصره نمود. سلطان سلیمان والی دیاربکر را مأمور یاری رساندن به قلعه وان نمود. شاه تهماسب به‌سرعت برای رویارویی با آن‌ها حرکت کرد و با سپاهیان کمی که توانسته بودند با سرعت و همپای وی حرکت کنند با آن‌ها روبرو شد و نیروهای کمکی را در هم شکست. شکست‌خوردگان به قلعه ارجیس گریخته و در آن‌جا متحصن شدند. سلطان سلیمان در تلاشی دیگر سنان‌پاشا را با نیروی کمکی به‌سمت ارجیس گسیل کرد. نیروهای سنان‌پاشا در راه به قزلباشان به فرماندهی بداق خان قاجار برخورده و باز هم از ایرانیان شکست خوردند و سنان‌پاشا نیز کشته شد. تلاش دیگر سلطان سلیمان برای ارسال نیرو به فرماندهی ابراهیم پاشا نیز با شکست مواجه شد و فرماندهان قلعه را واگذاشته همراه ابراهیم پاشا به خاک عثمانی گریختند. به این‌صورت دو حملهٔ پیاپی عثمانیان به خیال تصرف ایران با تصرف قلعهٔ ارجیس توسط قوای قزلباش به پایان رسیده و به شکست انجامید.
 
بالا پایین