جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تاریخ ایران شاه تهماسب یکم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تاریخ ایران توسط SHAHDOKHT با نام شاه تهماسب یکم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 252 بازدید, 19 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته تاریخ ایران
نام موضوع شاه تهماسب یکم
نویسنده موضوع SHAHDOKHT
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SHAHDOKHT
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
سومین حملهٔ سلطان سلیمان عثمانی برای فتح ایران چند سال بعد در سال ۹۵۵ و به تحریک القاس میرزا برادر شاه تهماسب بود. القاس میرزا در ابتدا به حکمرانی شروان منسوب شد. پس از مدتی وی در شروان علم استقلال برافراشت و به‌نام خود سکه زد. شاه، سپاهی را به سرکوبی وی گسیل کرد. در چند جنگی که میان او و امرای قزلباش درگرفت، وی شکست خورد اما قلعه‌های مهم شروان همچنان در دست القاس میرزا بود، به این ترتیب شاه شخصاً به‌سمت شروان لشکر کشید. با نزدیک شدن سپاه شاه، بسیاری از سپاهیان القاس میرزا به اردوی شاهی پیوستند و بسیاری پراکنده شدند. (و این همان جنگ با شروانشاهان در ۱۵۴۷م است) القاس میرزا خود را بی‌یاور یافت و به استانبول گریخت. پس از وی حکومت شروان به اسماعیل میرزا یا همان شاه اسماعیل دوم داده شد.

القاس میرزا در استانبول به سلطان سلیمان پناهنده شد و وی را تحریک به لشکرکشی به ایران نمود. سلیمان در سال ۹۵۵ هجری قمری، سپاهی بسیار بزرگ برای حمله به ایران تدارک دیده و از استانبول به‌سمت ایران حرکت کرد.

شاه تهماسب از تبریز که در آن زمان پایتخت ایران بود به‌سمت بیرون شهر حرکت کرده و در محلی به‌نام شنب غازان اردو زد تا سپاهیان از نواحی مختلف به وی ملحق شوند. امرا گروه‌گروه با سپاهیان خود به اردو می‌رسیدند و اسماعیل میرزا نیز با سپاه شروان به شاه ملحق شد.

شاه برای جلوگیری از پیشروی سپاه عثمانی، راهبرد زمین سوخته را پیش گرفت و گروه‌هایی از سپاهیان را به نواحی مرزی آذربایجان فرستاد تا همهٔ مناطقی که در اطراف مسیر عبور سپاه عثمانی است را از آذوقه، غلات و آب خالی کنند. آن‌ها هر چاه، چشمه و قناتی را که در راه یافتند کور کردند. این سیاست بارها در زمان شاه تهماسب و شاه عباس یکم با موفقیت به اجرا درآمد و همواره سپاه مهاجم عثمانی در اثر کمبود منابع مجبور به بازگشت شد. شاه تهماسب همواره از نظر منابع نظامی (نفرات و ادوات) که در اختیار داشت نسبت به عثمانیان در موضع ضعیف‌تر بود و همواره با استفاده از این سیاست دفاعی عثمانیان را از ایران می‌راند.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
سلطان سلیمان با رسیدن به مرز ایران، گروهی را به فرماندهی الامه تکلو (قزلباش خیانتکاری که در آشوب‌های ابتدای حکومت شاه تهماسب به عثمانی رفته بود و در گذشته شرح آن گفته شد) به وان فرستاد (و این همان نبرد قارص است) و گروهی را نیز به فرماندهی القاس میرزا به مرند. در مرند القاص میرزا با گروه کوچکی از قزلباشان روبرو شدند و آن‌ها را شکست داد اما به شهر داخل نشدند زیرا گمان کردند گروه بزرگ‌تری ممکن است در کمین آن‌ها باشند. آن‌ها بازگشته به سلطان سلیمان ملحق شدند. سلطان سلیمان بدون مانع به تبریز رسید و شهر را تصرف کرد. شمار نیرویی که شاه تهماسب توانسته بود گردآوری کند بسیار کمتر از سپاه عثمانی بود بنابراین شاه از رویارویی مستقیم با سلطان سلیمان پرهیز می‌کرد. اقامت سلطان سلیمان در شهر تنها چند روز به طول انجامید زیرا کمبود آذوقه آن‌ها را به‌شدت تحت فشار قرار داده بود و تهیهٔ آذوقه از اطراف نیز غیرممکن بود. بسیاری از اسب‌های عثمانیان در تبریز از گرسنگی مردند و چاره‌ای جز بازگشت برای آن‌ها نماند. در هنگام بازگشت، بسیاری از سپاهیان آن‌ها نیز طعمهٔ شبیخون تبریزیان شدند. سپاه عثمانی در راه بازگشت نیز پیاپی گرفتار شبیخون و حملات پراکندهٔ قزلباشان می‌شد. سلطان سلیمان به‌سمت قلعه وان عقب نشست و ساکنین قلعه با دیدن سپاه بی‌شمار عثمانی که هر ساعت به‌شمار آن‌ها افزوده می‌شد، قلعه را تسلیم کردند. سلطان سلیمان برای در امان ماندن از حملات پیاپی سپاه ایران در مسیر بازگشت گروهی از سپاه عثمانی را به فرماندهی القاس میرزا روانهٔ مرکز ایران کرد و خود راه بازگشت را پیش گرفت. القاس میرزا از نبود نیرو در مرکز کشور استفاده کرده و خود را به همدان و سپس به قم رساند. قم و کاشان تسلیم وی شدند و ری نیز توسط نیروهای وی غارت شد. وی سپس به‌سمت اصفهان حرکت کرد و این شهر را محاصره نمود. شاه تهماسب، بهرام میرزا و ابراهیم خان ذوالقدر حاکم شیراز را مأمور دفع وی کرد و خود به قزوین بازگشت. القاس میرزا با اطلاع از آمدن نیروهای بهرام میرزا و ابراهیم خان ظهیرالدوله، محاصرهٔ اصفهان را رها کرده و به‌سمت ایزدخواست رفت. وی مردم این شهر را قتل‌عام کرد و سپس راه بهبهان، شوشتر و دزفول را پیش گرفت و از دزفول به‌همراه گروه اندکی که با وی مانده بودند به بغداد گریخت.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
بزرگان عثمانی که وی را مایهٔ دردسر می‌دانستند سلطان سلیمان را تشویق به نابودی وی کردند. سلطان سلیمان، سپاهی را برای دستگیری وی فرستاد اما القاس میرزا موفق به فرار شد و به مریوان گریخت و در آن‌جا توسط نیروهای شاه ایران دستگیر شد. شاه تهماسب وی و فرزندانش را به قلعه قهقهه فرستاد. القاس میرزا، چندی بعد به قلعه الموت منتقل شد و در آن‌جا به قتل رسید. به این ترتیب سومین حملهٔ عثمانیان برای اشغال ایران به‌طور نسبی ناکام ماند.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
تا پنج سال پس از اتمام فتنهٔ القاس میرزا غیر از درگیری‌های محلی بین امرای نواحی مرزی، در مرز بین ایران و عثمانی صلح برقرار بود. این بار هجوم عثمانیان به تحریک اسکندر پاشا بود. اسکندر پاشا در ابتدا حاکم وان بود. در طول حکومت خود در وان، وی هر از چند گاهی نواحی مرزی ایران را مورد تاخت و تاز قرار می‌داد و امرای مرزی ایران به‌علت این‌که دولت ایران در حال انجام مقدمات صلح بود و آمادگی یک نبرد کامل را نداشتند در پی پاسخ به وی برنمی‌آمدند. اسکندر پاشا به‌دلیل این اقدامات، مورد تشویق سلطان عثمانی قرار گرفته و به مقام بیگلربیگی ارزروم منصوب شد. عدم پاسخگویی امرای مرزی به وی باعث جسارت زیاد اسکندر پاشا شده بود و وی سلطان سلیمان را تشویق به حمله به ایران کرد. سلطان سلیمان در نامه‌ای که به شاه تهماسب فرستاد وی را تهدید به جنگ کرد و خود در خاک عثمانی شروع به تدارک سپاه نمود.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
در پی این اقدام، شاه تهماسب به امرای نواحی مرزی دستور داد مرز ایران و عثمانی در مسیر احتمالی عبور سپاهیان عثمانی از آذوقه خالی شود. در پی این فرمان تفلیس، وان، ماسیس و آدل‌جوز اطراف آن کاملاً از آذوقه خالی شد. شاه تهماسب، سپاه ایران را آمادهٔ حرکت کرد و گروهی را به فرماندهی اسماعیل میرزا (شاه اسماعیل دوم) به‌عنوان پیشرو به جنگ با اسکندر پاشا فرستاد. اسکندر پاشا پس از مواجهه با وی شکست را پذیرا شده و به قلعه عقب نشست.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
سلطان سلیمان به‌علت کمبود آذوقه در راه مجبور به اردو زدن در حلب شد. پس از گذشتن فصل سرما به‌سمت نخجوان حرکت کرد. سپاه عثمانی در مسیر حرکت به‌طور مداوم مورد شبیخون نیروهای ایران قرار می‌گرفت تا به نخجوان رسید. سلطان سلیمان پس از اقامت کوتاهی در نخجوان به‌علت نبود آذوقه مجدداً به‌سمت خاک عثمانی حرکت کرد و این دقیقاً زمانی بود که سپاه ایران به فرماندهی شاه تهماسب برای نبرد به اردوی وی نزدیک می‌شد. در هنگام یکی از درگیری‌هایی که میان قراولان عثمانی و ایران درگرفت سنان بیک که یکی از درباریان نزدیک به سلطان سلیمان بود به اسارت درآمد. عثمانیان که در اثر کمبود آذوقه در تنگنا قرار گرفته بودند آزادی سنان بیک را بهانه‌ای برای صلح قرار داده و به خاک خود عقب نشستند. مذاکرات صلح بین دو طرف به نتیجه رسید و قرارداد صلحی بین ایران و عثمانی منعقد شد که تا مرگ شاه اسماعیل دوم برقرار ماند. این صلح در شرایط مساعد صفویان وهمچنین نا امیدی سلطان سلیمان یکم از ادامه جنگ با ایران گواه پیروزی شاه طهماسب و ایرانیان بود . حال تهماسب موفق شده بود تا حدودی انتقام پدر را بگیرد. این به‌ تنهایی یک دست آورد بزرگ است که شاه تهماسب موفق شده بود امپراتوری پدر را از انحلال نجات دهد و آن را حفظ کند و این امپراتوری را گسترش دهد.
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
شاه تهماسب به جمع‌آوری مال و ثروت علاقهٔ خاصی داشت. خزاین او همیشه از سکه، طلا، نقره، پارچه‌های نفیس و انواع سلاح‌های قیمتی انباشته بود. وی ۶۰۰ شمش طلا و ۶۰۰ شمش نقره در قلعه قهقهه ذخیره کرده‌بود.[۷]
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
شاه تهماسب دستور داد نخستین خیابان ایران با نام «خیابان سپه» در قزوین ساخته شود که این نام الگویی بود برگرفته از منطقه‌ای چهارباغ‌مانند که شاه در ازبکستان امروزی دیده بود. این خیابان در زمان حکومت پهلوی به‌نام «سپه» و هم‌اکنون نیز بانام «سپه» و «شهدا» در قزوین معروف است. همچنین در کنار رصدخانه سابق مراغه، رصدخانهٔ جدیدی ساختند. به‌دستور شاه، میر محمد منجم مأمور شد تا حرکات سیاره‌ها و ستارگان را بررسی کند. میرمحمد توانست باران بهار سال ۹۳۴ قمری را پیش‌بینی کند. بدین ترتیب گندم زیادی به‌دست آمد. شاه دستور داد تا انبارهای گندم ساخته شوند و گندم مازاد نیاز از زارعان خریده و ذخیره گردد. سال بعد باران به موقع نبارید و این اقدام شاه مؤثر واقع شد.

شاه دستور داد تا تقویم رایگان در دسترس همهٔ مردم گذاشته شود زیرا در آن زمان هر ک.س برای دانستن ساعت سعد و نحس مجبور بود بهای زیادی به کسانی که تقویم داشتند بپردازد.

شاه تهماسب به دور شهر تهران حصاری با یک صد و چهارده برج کشید.

پس از پایتخت شدن قزوین، شاه تهماسب جاده‌های قزوین – مشهد و قزوین – تبریز را وسیع و ارابه‌رو کرد.

شاه در آذربایجان، قشون دائمی ایجاد کرد. بدین منظور چهل هزار سرباز را به رهبری نظام الدین روملو به شهرهای تبریز و مرند و دیگر شهرهای آذربایجان غربی فرستاد. هزینه این قشون دائمی حدود ۸ کرور تهماسبی بود.

او موسیقی را ممنوع کرد و موسیقی‌دانان را از دربار اخراج کرد.[۸]
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
هنگامی که شاه تهماسب زنده بود، اختلاف‌نظرهای موجود بین قزلباش‌ها پنهان بود؛ اما هنگامی که وی بیمار گشت موضوع جانشینی مورد بحث درباریان شد. محمد خدابنده به‌علت ناراحتی چشمی دیگر مطرح نبود. تنها حیدر میرزا بود که قادر بود به رقابت با اسماعیل میرزا برخیزد زیرا وی بیش از دیگران مورد علاقهٔ شاه تهماسب بود و درست به همین دلیل هم خطرناک‌ترین رقیب اسماعیل میرزا محسوب می‌شد. شاه تهماسب در تاریخ ۱۵ صفر ۹۸۴ (۱۵۷۶ میلادی) درگذشت. درگیری‌ها بر سر تصاحب جانشینی شاه تهماسب، مجموعه کشمکش‌هایی بود که از ۱۵ صفر ۹۸۴ تا ۱۷ ربیع‌الاول ۹۸۴ بین حیدر میرزا (فرزند چهارم شاه) و اسماعیل میرزا (فرزند دوم شاه) و طرفدارانشان روی داد. در پایان نزاع‌های دربار قزوین، حیدر میرزا کشته شد و اسماعیل میرزا در تاریخ ۲۷جمادی‌الاول ۹۸۴ قمری خود را شاه اسماعیل دوم خوانده و سومین پادشاه صفوی گردید.[۹]

جسد شاه تهماسب، به‌دلیل درگیری‌های جانشینی ابتدا در باغچه دفن شد. پس از مدت کوتاهی به صحن شاهزاده حسین (قزوین) منتقل شد. یک‌سال بعد، جسد وی به حرم علی بن موسی الرضا در مشهد منتقل شد و جایی که دفن شد به صفه شاه تهماسب معروف شد. دوازده سال بعد مشهد به تصرف ازبکان درآمد و آن‌ها به قصد اهانت، جسد را از قبر خارج کرده و به بخارا بردند. این عمل به‌دلیل احتمال اشتباه بر روی جسد دیگری هم تکرار شد. امروز برخی عقیده دارند که آن‌ها هر دو بار اشتباه کرده‌اند و جسد در حرم محفوظ است و برخی دیگر نیز معتقدند با تطمیع ازبکان، جسد از آن‌ها گرفته و به اصفهان منتقل و در بقعهٔ امامزاده شاه‌سیدعلی خاکسپاری شده‌است.[۱۰]
 
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,776
38,213
مدال‌ها
25
شاه تهماسب در مجموع ۹ بار ازدواج کرد و صاحب ۱۳ پسر و احتمالاً ۱۳ دختر بود که اکنون ۸ تن از آن‌ها شناخته شده‌اند.[۱۱]

همسران
ویرایش
سلطانم بیگم، ملکهٔ رسمی شاه تهماسب و دختر موسی سلطان موصلوی ترکمان بود.[۱۲]
سلطان آغا خانم، شاهزادهٔ چرکس‌تبار و خواهر شمخال‌خان سلطان بود.
سلطان‌زاده خانم، بردهٔ گرجی‌تبار و مادر حیدر میرزا بود.[۱۳]
زهرا باجی خانم، بانوی گرجی‌تبار و دختر شاهزاده اوتار بود.
خان‌پرور خانم، بانوی گرجی‌تبار و خواهر زال بیگ گرجی بود.
حوری‌خان خانم، شاهزادهٔ گرجی‌تبار بود.
فریده سلطان خانم، شاه‌زادهٔ داغستانی بود.
عایشه بگی خانم، دختر صوفی‌خان فرمانروای خانات خیوه بود.
زینب سلطان خانم، دختر عمادالدین شروان‌شاهی بود. او بیوهٔ بهرام میرزا بود.
فرزندان
ویرایش
پسران
ویرایش
سلطان محمد میرزا، (زادهٔ ۱۵۳۳ اردبیل – درگذشتهٔ ۱۵۹۶ در قلعه الموت، قزوین) پسر سلطانم بیگم
سلطان اسماعیل میرزا (زادهٔ ۲۸ مه ۱۵۳۷ قزوین – درگذشتهٔ ۲۵ نوامبر ۱۵۷۷ قزوین) پسر سلطانم بیگم
سلطان مراد میرزا (زادهٔ ۱۵۳۸، قزوین – ۵ سپتامبر ۱۵۴۵، قندهار) پسر سلطانم بیگم
سلطان حیدر میرزا (زادهٔ ۱۸ سپتامبر ۱۵۵۳ قزوین – اعدام ۱۶ مه ۱۵۷۶، قزوین) پسر سلطان‌زاده خانم.
سلطان سلیمان میرزا، (زادهٔ ۱۳ مارس ۱۵۵۴ نخجوان – اعدام ۵ نوامبر ۱۵۷۶، قزوین) پسر سلطان آغا خانم.
سلطان مصطفی میرزا (زادهٔ ۱۵۵۶ قزوین – اعدام ۲ نوامبر ۱۵۷۶، قزوین) پسر زهرا باجی خانم.
سلطان محمود میرزا (زادهٔ ۱۵۵۷ قزوین – اعدام ۲۴ فوریهٔ ۱۵۷۷، قزوین) پسر خان‌پرور خانم.
سلطان احمد میرزا (زادهٔ ۱۵۶۰ قزوین – اعدام در ۲۴ فوریهٔ ۱۵۷۷، قزوین) پسر فریده خانم.
سلطان امامقلی میرزا (زادهٔ ۱۵۶۲ قزوین – اعدام ۲۴ فوریهٔ ۱۵۷۷، قزوین) پسر خان‌پرور خانم
سلطان علی میرزا (زادهٔ ۱۵۶۴ قزوین – درگذشتهٔ ۳۱ ژانویهٔ ۱۶۴۲ اصفهان) پسر زهرا باجی خانم
دختران
ویرایش
گوهر سلطان بیگم (درگذشتهٔ ۱۹ مه ۱۵۷۷ قزوین) در سال ۱۵۵۵ با سلطان ابراهیم میرزا پسر بهرام میرزا ازدواج کرد.
پریخان خانم (درگذشتهٔ ۱۷ فوریهٔ ۱۵۷۸، قزوین) در سال ۱۵۵۶ با سلطان بدیع‌الزمان میرزا پسر بهرام میرزا ازدواج کرد.
خدیجه سلطان بیگم، (درگذشتهٔ ۱۶۲۸ اصفهان) در سال ۱۵۶۷ با جمشیدخان گیلانی یکی از حاکمان گیلان‌[۱۴] و سپس با نعمت‌الله نوری ازدواج کرد.
زینب بیگم (درگذشتهٔ ۱۴ مه ۱۶۴۰ اصفهان) در سال ۱۵۷۸ با علی‌قلی بیگ گورکان شاملو ازدواج کرد.[۱۵]
مریم بیگم، (درگذشتهٔ ۱۶۰۸ اصفهان) در سال ۱۵۷۸ با خان احمد خان ازدواج کرد.
خانیش بیگم (درگذشتهٔ ۱۵۹۰ اصفهان) در سال ۱۵۷۹ با نعمت‌الله نوری ازدواج کرد.
فاطمه سلطان بیگم (درگذشتهٔ ۱۵۸۱ اردبیل) در سال ۱۵۸۰ با امیر خان موصلوی ازدواج کرد.
شهربانو خانم (درگذشتهٔ ۱۵۸۳ تبریز) در سال ۱۵۸۰ با سلمان‌خان استاجلو ازدواج کرد.[۱۴]
 
بالا پایین