جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته {شبهاتِ مُکَرر} اثر•سونیا ریپر کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط نهـنگـ با نام {شبهاتِ مُکَرر} اثر•سونیا ریپر کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,411 بازدید, 31 پاسخ و 26 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {شبهاتِ مُکَرر} اثر•سونیا ریپر کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع نهـنگـ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهـنگـ
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
شاید، آرزویِ پنهانِ من، تبدیل شدن به یک “سنگ” باشد؛ بی‌احساس و گنگ.
سنگی که دیگر نگرانِ “زاویه‌ی تابشِ نور” بر خود نباشد تا دیگران کَجی‌اش را ببینند.
آن‌ها مرا در مُلغمه‌ای از تصوراتِ کهن و کینه توزی‌هایِ مُدرن غرق کرده‌اند.
حقیقتِ من، مُشتِ بسته‌ای است که هرگز جرئتِ باز شدن در مقابل این “نگاه‌هایِ درنده” را ندارد.
در این بازی، من هم “توپ” هستم و هم “بازیکنِ شکست‌خورده”.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
من یک “بندبازِ مُحتاط” بر رویِ طنابِ باریکِ “پذیرشِ اجتماعی” هستم.
هر تَرَک در این تعادل، مرا به عمقِ دره‌یِ “طرد شدن” می‌اندازد.
چقدر نیاز دارم تا در زیرِ آفتابِ “بی‌تفاوتیِ مقدس”، برایِ اولین بار گرم شوم.
آن‌ها مرا “تاریکی” می‌بینند؛ در حالی که خودشان، فانوسِ نگاهشان را خاموش کرده‌اند.
این، حماسه‌ی زنی است که در نبرد با اَشباحِ قضاوت، مُنهَزِم شد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
صدایم، مانند سُرب، سنگین است؛ چون باید از فیلترهایِ سختگیرانه‌یِ “مَقبولیت” عبور کند.
من، رُباتی هستم که برنامه‌یِ حرکتش را هزاران “ناظرِ بیرونی” نوشته‌اند.
آن‌ها، مرا نه از رویِ “داده‌هایِ واقعی”، بلکه از رویِ “اِستنباط‌هایِ مُغرضانه” پردازش می‌کنند.
کاش می‌توانستم این “پوستِ اضافی” را که مملو از داغِ قضاوت است، از تن بِکَنم.
دیگر هیچ دُژِ دفاعی نمانده؛ روحم، یک “سرزمینِ اشغالیِ” کامل است.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
دلم، یک مُهرِ مُوم شده است که اجازه‌ی گشودن و خواندنِ نامه‌هایِ درونش را ندارم.
زیرا می‌ترسم که حقیقتِ بی‌پرده، آتشِ بیشتری به این خرمنِ اتهام بیفکند.

من، یک اِکویِ صدایِ دیگران هستم؛ پژواکی که خودِ اصلی‌اش، در کوهستانِ ترس گُم شده.
کاش جهان، فقط یک بار، مرا از پشتِ عینکِ بی‌طرفی تماشا می‌کرد.
این، دردِ مزه‌یِ تلخِ زندگی کردن برایِ دیگران است؛ دردی که هرگز کهنه نمی‌شود.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
آرزویِ من، نه پرواز، بلکه نامرئی شدن در این هجومِ لنزهایِ مُتمرکز است.
می‌خواهم در حاشیه‌یِ امنِ خودم، بدونِ نگرانی از سوءِتفسیر، نفس عمیق بکشم.
ذهنم، انباشته از آوارِ کنایه‌هایِ تخریب‌کننده است که هر لحظه بر سرم می‌ریزد.
من در حالِ تقلا برایِ حفظِ کُدِ ژنتیکِ هویتی هستم که در حالِ اضمحلال است.
این، شکنجه‌ای مُدِرن است؛ مُردن زیرِ بارِ یک تصویرِ دروغین.
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
اشک‌هایم، مُعرفِ حجمِ این سکوتِ خونین هستند؛ همان‌هایی که کسی آن‌ها را نمی‌بیند.
آن‌ها تنها نتیجه‌یِ نهاییِ مرا قضاوت می‌کنند، بدونِ درکِ فرآیندِ پُردرد آن.
من، گُمشده‌ترینِ فرد در ازدحامِ این شهرِ پُرهیاهویِ داوری هستم.
هر نگاه، یک نقطه‌ی توقف بر رویِ جاده‌یِ تکاملِ من می‌گذارد.
آیا یک روز، این آفتابگردانِ روحم، رو به آفتابِ رهایی خواهد چرخید؟
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
احساس می‌کنم که مُجسمه‌یِ گناهِ اصلی هستم که برایِ عبرتِ دیگران نصب شده است.
این قضاوت‌ها، مانند شوک‌هایِ الکتریکی، مرا از خوابِ آسودگی بیدار نگه می‌دارند.
من، نه از سقوط، بلکه از بیانِ حقیقتِ سقوطم واهمه دارم؛ زیرا داوران، آن را توجیه می‌دانند.
آن‌ها مرا در حصارِ پُستوهایِ ذهنی خود محبوس کرده‌اند و کُلیدِ آزادی‌ام را گم کرده‌اند.
این، مُردابی است از توهماتِ مقدس که مرا به کامِ خود می‌کشد.
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
کتابِ زندگی‌ام، با فصل‌هایِ سانسور شده‌ای آغاز می‌شود که هرگز اجازه‌ی خواندنشان را ندارم.
زیرا اگر گشوده شوند، پایه‌هایِ سُستِ باورهایِ ثابتِ آنان را متزلزل می‌کند.
من، بازیکنِ نقشِ فرعی در فیلمِ زندگیِ خودم هستم؛ کارگردان، هزاران چشمِ مُتعصب است.
تمامِ شجاعتِ من، در نپذیرفتنِ تعریفِ دیگران از شایستگی‌ام خلاصه شده.
چقدر سنگین است بارِ این نقشِ تحمیل شده بر شانه‌هایِ نحیفِ روح.
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
حتی دعاهایِ شبانه‌یِ من، بویِ التماس برایِ دیده نشدن می‌دهند.
من، اسیرِ یک دوربینِ مداربسته‌یِ فکری هستم که تمامِ حرکاتِ روانم را زیرِ نظر دارد.
این، خالی شدنِ مُستَمرِ انرژی برایِ پر کردنِ حفره‌هایِ توقعاتِ بی‌پایانِ آن‌هاست.
آن‌ها از من می‌خواهند که در قالبِ پازلِ ناقص آنان، خود را به زور جا دهم.
من، مومیاییِ محاکمه هستم؛ جسدی که هر لحظه، با قضاوتِ جدید، تاکسیدرمی می‌شود.
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
می‌خواهم این نمایِ شیشه‌ایِ شفاف را بشکنم و برایِ یک بار، در تاریکیِ امن، پنهان شوم.
اما می‌دانم که حتی تکه‌هایِ شکسته هم، سوژه‌یِ نقد و تحلیلِ جدیدی خواهند شد.
این، جشنِ پایانِ هر آرزو است که زیرِ چکمه‌هایِ سنگینِ نقد، له می‌شود.
من، مُتَلَفِ گران‌قیمتِ جامعه‌ای هستم که هیچگاه بهایِ اصالت را نپرداخته.
در این نبرد، بزرگ‌ترین پیروزی، فقط دوام آوردن در میانِ این همه سنگ‌افکنی است.
 
بالا پایین