آموزشی شخصیت ها
- نویسنده موضوع YASNA.B
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
موضوع نویسنده
- May
- 3,450
- 21,574
- مدال‌ها
- 15
مثلا مو: رنگ‌مو، حالت‌مو ندازه مو
یا چشم: رنگ‌چشم، فرم‌چشم، عمق‌چشم حالت چشم
یاااا صورت: رویِ صورتش علامتِ خاصی داره؟ زخمی؟ علامتی؟ خالی و هرچیزی دیگه‌ای ک بسته به ایده و خلاقیت نویسنده‌ست.
و مذهب یا ایدئولوژی کاراکتر رو هم شما ب عنوان خدایِ داستان باید بدونید.
وَ بزرگترین هدف و انگیزه‌ی شخصیت داستانتون چیه؟ علت غمش؟ یا علت افسردگی، وضعیت مالیش و...
* این ویژگی‌ها قرار نیست کامل و جزء به جزء وارد داستان بشه، نویسنده به عنوان خالق اثر، باید این ویژگی‌هارو برای خودش یادداشت کنه تا درک درستی از شخصیتش داشته باشه.
و ویژگی‌هایِ اخلاقی هم شامل تایپ شخصیتی، زودرنج بودن، مهربون بودن و از این دست ویژگی‌ها میشه.
شما می‌تونید ویژگی‌هایِ بیشتر به کاراکترتون اضافه کنید، هرچی ویژگی شخصیتتون بیشتر باشه منطقی‌تره.
یا چشم: رنگ‌چشم، فرم‌چشم، عمق‌چشم حالت چشم
یاااا صورت: رویِ صورتش علامتِ خاصی داره؟ زخمی؟ علامتی؟ خالی و هرچیزی دیگه‌ای ک بسته به ایده و خلاقیت نویسنده‌ست.
و مذهب یا ایدئولوژی کاراکتر رو هم شما ب عنوان خدایِ داستان باید بدونید.
وَ بزرگترین هدف و انگیزه‌ی شخصیت داستانتون چیه؟ علت غمش؟ یا علت افسردگی، وضعیت مالیش و...
* این ویژگی‌ها قرار نیست کامل و جزء به جزء وارد داستان بشه، نویسنده به عنوان خالق اثر، باید این ویژگی‌هارو برای خودش یادداشت کنه تا درک درستی از شخصیتش داشته باشه.
و ویژگی‌هایِ اخلاقی هم شامل تایپ شخصیتی، زودرنج بودن، مهربون بودن و از این دست ویژگی‌ها میشه.
شما می‌تونید ویژگی‌هایِ بیشتر به کاراکترتون اضافه کنید، هرچی ویژگی شخصیتتون بیشتر باشه منطقی‌تره.
موضوع نویسنده
- May
- 3,450
- 21,574
- مدال‌ها
- 15
بریم سراغِ بحث، نحوه‌ی ورود کاراکترها به داستان:
به دو صورت میشه انجامش داد
اول، ورود کاراکتر به‌صورت مستقیم: راوی به صورت مستقیم به توصیف کاراکتر می‌پردازه یا کاراکتر فارق از نقش مثبت و منفی که داره، مستقیما وارد داستان میشه.
مثلا: آن‌سویِ خیابان را نگاه کرد و توانست معلمش را تشخیص دهد.
معلم ک یکی از کاراکترهایِ داستان شماست، به صورت مستقیم وارد داستان شد و حالا شما به توصیف ویژگی‌های اون می‌پردازین تا مخاطب درک بهتری از شخصیت معلم داشته باشه. یا ورود کاراکتر به صورت غیر مستقیم:
زمانی که سایر کاراکترهای داستان، زمینه رو برای ورود یه شخصیت جدید آماده می‌کنن.
چطور؟! مثلا با تعریف یه داستان یا یه خاطره از شخصیت جدید ک مثل یه پیشگویی می‌مونه و شروع به ورود کاراکتر به محتوای داستان می‌کنید.
و یا در دیالوگ‌ها، مثلا تو داستان دوتا شخصیت باهم شروع به صحبت می‌کنن و در صحبتاشون در جمله‌هایی ک ادا می‌کنن، کاراکتر رو وارد داستان می‌کنن. درحالی ک خودِ کاراکتر علنا وارد داستان نشده.
حالا چرا ما این کارو می‌کنیم؟
ما تو شیوه‌ی مستقیم دقیق‌تر شخصیت رو توصیف می‌کنیم
اما تو شیوه‌ی غیرمستقیم، ما از دو هدف پیروی می‌کنیم:
1. علاوه بر توصیف کاراکتر حالتی از اون رو ک به نسبت اهمیتِ بیشتری برای ما داره به مخاطب انتقال می‌دیم.
2. آماده کردن ذهن مخاطب برایِ ورود یه کاراکتر ک اصولا حالت ( حماسی، دراماتیک و تراژدی) می‌گیره.
مثلا دو نفر دارن راجب یه آدمی ک شخصیت منفی داره صحبت می‌کنن، می‌گن فلانی آدم خطرناکیه، فلان خطا رو کرده و ... به این صورت کاراکتر رو به صورت غیرمستقیم وارد داستان کردن تا بعد که خود نویسنده شخصیت رو به صورت مستقیم و علنی وارد داستان کنه.
به دو صورت میشه انجامش داد
اول، ورود کاراکتر به‌صورت مستقیم: راوی به صورت مستقیم به توصیف کاراکتر می‌پردازه یا کاراکتر فارق از نقش مثبت و منفی که داره، مستقیما وارد داستان میشه.
مثلا: آن‌سویِ خیابان را نگاه کرد و توانست معلمش را تشخیص دهد.
معلم ک یکی از کاراکترهایِ داستان شماست، به صورت مستقیم وارد داستان شد و حالا شما به توصیف ویژگی‌های اون می‌پردازین تا مخاطب درک بهتری از شخصیت معلم داشته باشه. یا ورود کاراکتر به صورت غیر مستقیم:
زمانی که سایر کاراکترهای داستان، زمینه رو برای ورود یه شخصیت جدید آماده می‌کنن.
چطور؟! مثلا با تعریف یه داستان یا یه خاطره از شخصیت جدید ک مثل یه پیشگویی می‌مونه و شروع به ورود کاراکتر به محتوای داستان می‌کنید.
و یا در دیالوگ‌ها، مثلا تو داستان دوتا شخصیت باهم شروع به صحبت می‌کنن و در صحبتاشون در جمله‌هایی ک ادا می‌کنن، کاراکتر رو وارد داستان می‌کنن. درحالی ک خودِ کاراکتر علنا وارد داستان نشده.
حالا چرا ما این کارو می‌کنیم؟
ما تو شیوه‌ی مستقیم دقیق‌تر شخصیت رو توصیف می‌کنیم
اما تو شیوه‌ی غیرمستقیم، ما از دو هدف پیروی می‌کنیم:
1. علاوه بر توصیف کاراکتر حالتی از اون رو ک به نسبت اهمیتِ بیشتری برای ما داره به مخاطب انتقال می‌دیم.
2. آماده کردن ذهن مخاطب برایِ ورود یه کاراکتر ک اصولا حالت ( حماسی، دراماتیک و تراژدی) می‌گیره.
مثلا دو نفر دارن راجب یه آدمی ک شخصیت منفی داره صحبت می‌کنن، می‌گن فلانی آدم خطرناکیه، فلان خطا رو کرده و ... به این صورت کاراکتر رو به صورت غیرمستقیم وارد داستان کردن تا بعد که خود نویسنده شخصیت رو به صورت مستقیم و علنی وارد داستان کنه.
