سلام؛
خیلی متشکرم که این تاپیک رو دنبال میکنید.
مبحث اول که به اون میپردازیم اهمیت چگونگی شروع هست
***
اگر اول داستان رو جذاب شروع کنید خواننده کنجکاو میشه تا ادامه داستان شما رو بخونه.
هر داستانی از یک جایی ریشه میگیره و شروع میشه بنابراین اصل اول اینه که چطور شروع کنیم؟
شروع شما باید ایده مناسب نسبت به دگر مباحث رو داشته باشه. باید نوشتن رو از نقطهای مناسب شروع کنیم.
مهم نیست که داستان از کجا شروع میشه ولی باید در نوشتن پارت و پاراگراف اول دقت و وسواس زیادی به خرج بدید.
مرحله اول یعنی شروع، شروع مرحلهی بسیار مهمی برای شروع شماست ابتدا خواننده با خواندن اول هر کتاب یا رمانی به اون علاقمند میشه! اگر زمان زیادی برای این کار بذارید مسلماً شروع بهتری خواهید داشت.
۵ اصل برای نوشتن و شروع بهتر داریم.
***
اصل اول: شروعی داشته باشیم که خواننده را جذب کند.
روش اول:
سوالی رو مطرح کنیم و آغاز جذابی برای رمان رقم بزنیم. شخصیت اصلی رو وارد داستان کنیم تا پاسخ داستان رو پیدا کنیم.
روش دوم:
میتونیم یک سرنخ در داستان قرار بدیم (این بستگی به ژانر و علاقهی نویسنده دارد) تا از اول دنبال پیدا کردن و چیدن پازل و سرنخ کنیم تا پایان رمان سرنخ را دنبال کرده و به نتیجه برسد.
***
اصل دوم: یک شخصیت را در مکان قرار دهید و به سوال های مخاطب پاسخ دهید.
میتوانید شخصی را در مکانی قرار بدید و مکان رو توصیف کنید.
برای مثال:
(مادربزرگ با سینی بزرگی چای وارد مراسم شد. لباسهای سیاه و قیافهی پریشانش نشان از خستگی از میداد. یعنی این مراسم تمامی نداشت؟)
با توجه به متن میفهمیم ابن شخص در مراسم خاکسپاری بستگانش قرار دارد.
***
اصل سوم: شخصیت را معرفی کنید!
رمان با داستان خود را با معرفی محورها و شخصیتهای داستان شروع کنید.
شخصیتها را در نظر مخاطب مرموز جذاب و رمزآلود معرفی کنید.
تا سعی کنند آن را بیشتر بشناسد!
برای مثال این معرفی شخصیت بسیار نامناسب است:
(من حمید هستم و ۳۲ سال دارم در شرکت مد و پوشاک کار میکنم. یک خواهر دارم و دو برادر و... .)
این معرفی بسیار نامناسب است برای این که تمام اطلاعات این شخص به خواننده داد شده!
چیزی برای گفتن میماند؟
برای مثال و معرفی خوب شخصیت:
(حمید در شرکت کار میکند، رئیسی بد اخلاق دارد!)
این بهتر از متن قبلی نویسنده است میپرسید چرا؟
۱. متن قبل تمام اطلاعات را به صورت واضح شرح داده است.
۲. متن جدید اطلاعات زیادی نداده بنابراین خواننده دنبالهی داستان را میگیرد تا بفهمد شخصیت اصلی چه خلق و خویی دارد.
***
اصل چهارم: داستان را با یک عمل شروع کنید.
برای مثال شروع داستانی با ژانر تخیلی در اولین صحنه میتوانید جادو و ویژگیها را توصیف کنید.
اگر یک رمان با ژانر جنایی دارید میتوانید با پیدا کردن. جسد یا اجساد شروع کنید.
یا حتی اگر یک رمان با ژانر عاشقانه دارید شروع را با یک صحنه عاشقانه شروع کنید.
اگر شروع رو در صحنهای هیجان انگیز و بلافاصله در صحنه اصلی قرار دهید بسیار تاثیر گذار است.
اما در شروع همه چیز را در شروع لو ندهید!
همهی خلق و خوی شخصیت را یک جا تقدیم خواننده نکنید!
به یک باره از او تعریف نکنید!
سعی کنید از فعل برای داستان استفاده کنید.
***
اصل پنجم: لحن متمایزی داشته باشید.
یکی از مهمترین قسمتها داشتن لحن است.
لحن شما از دو بخش ادبی و محاوره تشکیل میشود.
جدا کردن این دو لحن خیلی مهم است.
آغاز رمان فرصتی برای خواننده است تا با سبک شما آشنا شود.
بنابراین بهترین لحن را برای داستان خود انتخاب کنید.
لحن خود را پیدا و امتحان کنید تا به بهترین لحن نسبت به داستان دست بیابید.
^پایان مبحث اول^
با آرزوی موفقیت؛