جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی شعر، یک زبان منحصربه‌فرد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کارگاه شعر توسط MHP با نام شعر، یک زبان منحصربه‌فرد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 418 بازدید, 9 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته کارگاه شعر
نام موضوع شعر، یک زبان منحصربه‌فرد
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DEVL
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
چیزی که شعر را از دیگر انواع نوشته‌ها جدا می‌کند شاید همین زبان منحصر فردی باشد که با استفاده از کلمات احساسات، عواطف، صداها، حرکات، نشانه‌ها و نمادها را نشان می‌دهد و بیان می‌کند.
زبانی که تجربه‌ها و مشاهدات ما در زندگی را به جهان اطراف وصل می‌کند.
واژه‌ها در شعر با خودشان اندیشه و احساس و روح دارند که اغلب ظریف و مبهم و مرموزند.
هر کلمه در شعر هزار لایۀ پنهان دارد که با خواندن مکرر می‌توان لایه‌لایه پیش رفت.
شعر همان‌طور که چیزهای زیادی را به خواننده نشان می‌دهد خیلی چیزها را هم از او پنهان می‌کند.
واژه‌ها پر از رمز و رازند و البته در شعر بیش از ارزش واقعی خود ظاهر می‌شوند. برای همین هم نمی‌توان با یک بار خواندن شعر به روح آن دست یافت.


شعر دو بعد دارد: جسم و روح.


آنچه را که از جسم می‌بینیم ظاهر ماجراست، کلمه و ریتم و وزن و آهنگ و هر تکنولوژی دیگری که در آن به کار رفته؛ اما بعد از شناخت جسم به روح می‌پردازیم و آن هم جز با خواندن هزاربارۀ شعر حاصل نمی‌شود.


هرکدام از ما با خواندن یک شعر واحد دنیایی ترسیم می‌کنیم و برداشتی منحصربه‌فرد از شعر خواهیم داشت که ممکن است اصلاً با روحی که شاعر از ابتدا در شعرش دمیده زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد.
روح شعر را نمی‌توان به چنگ آورد. آزاد است و رها. تنها می‌توان با آن همراه شد.
یک بیت از حافظ را زیاد می‌خوانم:


ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست

عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد



حالا که به عقب نگاه می‌کنم روح این بیت در ۱۴ سالگی یک رنگ بود در ۲۰ سالگی رنگی دیگر و حالا هم رنگی متفاوت از آنچه سال‌های قبل بود.
پیدا کردن سطوح عمیق و زیرین شعر به‌راحتی ممکن نیست و تلاش برای دست یافتن به آن زیبایی‌اش را می‌کشد و روحش را می‌خراشد.
شاید با یادگیری تکنیک‌های به‌کاررفته در شعر از استعاره و ایهام و کنایه بتوانیم تا حدودی به عمق آن نزدیک شویم اما درنهایت بهتر است به شهود خودمان اعتماد کنیم.
جنگیدن با کلمه‌ها برای اینکه بدانیم شاعر چه چیزی را پشت آن‌ها پنهان کرده جز خستگی چیزی باقی نمی‌گذارد.
می‌گویند: «مخاطب به هنر معنا می‌دهد.»
بیایید از شعر لذت ببریم، خودمان به آن معنا بدهیم و با افتادن به جان واژه‌ها رنج شعر خواندن را به جان و روحمان تحمیل نکنیم.
 

|Queen|

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Nov
2,550
13,786
مدال‌ها
3
نخستين نكته ای كه در بارهء زبان شعر بايد گفت اين است كه در آن، لفظ به دو اعتبار در كار است:



1. به اعتبار دلالت بر معني



2.ديگر به اعتبار صورت و هيئت خاص خود.



شاعر به صورت الفاظ بي اعتنا نيست. هركلمه اي نزد او چهره اي دارد، درست مانند چهرهء مردمان، يكي سرد و خشك و يكي گيرنده و دلنشين، اين يك نرم دلاويز، آن يك تند و خشم انگيز. اينجا كلمات سكه هاي بي زبان نيستند، جان دارند و با هم مهر و كين ميورزند، مجمع بعضي هم لطف و آرامش است و اجتماع بعضي ديگر سراسر ستيز و پرخاش
 

|Queen|

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Nov
2,550
13,786
مدال‌ها
3
شاعر با اين وجود هاي زنده سرو كار دارد، خوي و چهرهء هريك را خوب مي شناسد، يكي را مي خواند، يكي را ميراند، اين را با آن آشتي مي دهد، آن را از اين جدا مي كند، به تدبير و افسون از اين پراكندگان، گروهي مي سازد كه همدل و هم آهنگ، به فرمان او روان مي شوند تا دل و جان شنونده را به كمند بيارند و او را به آنجا ببرند كه شاعر خواسته است. زبان شعر را خود شاعر مي سازد.



در عالم شعر سكه ها را خود شاعر رواج مي دهد. آزادي و اختيار شاعر در انتخاب الفاظ به او مجال ميدهد كه كلمات را، نه همان براي بيان معني، بلكه از نظر صورت نيز برگزيند و به طريقي خاص مرتب كند و در تركيب كلام نيز شاعر مي تواند از عادت جاري دست درازی كند.
 

|Queen|

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Nov
2,550
13,786
مدال‌ها
3
زبان شعر، زبان كاركرده و دقيق و صيقل يافته است و در آن هيچ سهل انگاري و مسامحه اي روا نيست زيرا كه هم هدف و غرض زبان شعر بسيار دقيق تر و عالي تر از زبان نثر است و هم توقع شنونده و خواننده از شعر بيشتر است، به سبب همين دقت و ظرافت بيان است كه شعر در خاطره ها مي ماند و بر اثر آن در زبان جاري نيز تاثير مي كند.
 

|Queen|

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Nov
2,550
13,786
مدال‌ها
3
شعر خوب

مرحوم استاد بهار معتقد بود كه : شعر خوب يعني احساسات موزوني كه از دماغ پرهيجان و از روي اخلاق عالي تري برخاسته باشد. لغت، اصطلاحات، حسن تركيب، سجع، وزن و قافيه، صحت يا سقم قواعد و مقررات نظم، هيچ كدام در خوبي و بدي شعر نمي توانند حاكم و قاضي واقع شوند.



هرچه هيجان و اخلاق گوينده در موقع گفتن يك شعر يا ساختن يك غزل، قوي تر و نجيب تر باشد، آن شعر بهتر و خوبتر خواهد بود.
 

|Queen|

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Nov
2,550
13,786
مدال‌ها
3
شعر و تاثیر آن

شعر از جهت كلام بودنش نيازمند به اين است كه بتواند در نفوس انساني تاثير بگذارد و با صنعت كاريهايي از حدود حرفهاي عادي خارج باشد. شعر وقتي به غايت خود نائل ميشود كه در نفوس تصرف كند و تاثير، يعني عاطفه و خيالي را كه در شعر هست، به ديگران سرايت دهد
 

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,871
21,387
مدال‌ها
4
قربون اون دلای تک سرنشین/ ابوالفضل زرویی نصرآباد
شعر محاوره ای شاخه ای از شعر عامیانه فولكلور است که مجموعه ای از خرده فرهنگ ها، باورها، حسرتها و آرزوهای توده های مردمی را روایت می کند. فولكلور (دانش عامیانه) یكی از موضوعات مردم شناسی می باشد كه به مطالعه هنرها و رسوم و سنن عامیانه ای می پردازد كه در جوامع متمدن و صنعتی رواج دارد. فولكلور از دو جزء (توده مردم Folk) و (دانستن و شناختن Lore) تركیب یافته است.
نکته لازم به ذکر این که، نباید عامیانه سرایی را با عوامانه سرایی یکسان پنداشت؛ عوامانه سرایی ریشه در نگاهی سطحی و قشری یا تعصب آمیز به موضوع داشته، زبان و ظرفیت های آن نادیده گرفته می شود در حقیقت نوعی ابتذال کلامی به شمار می رود، اما عامیانه سرایی شگردی است برای بیان حکمت های زندگی به زبان ساده و دلنشین شعری.
شعر عامیانه به دو زبان رسمی و محاوره ای سروده می شود و هریک جایگاه فرهنگی و هنری خاص خود را دارد. بسیاری از شاعران بزرگ در شعر خود به فرهنگ عامیانه توجه داشته اند؛ مثلاً‌ از دیوان‌ حافظ‌ می‌توان‌ بیت‌ زیر را مثال‌ آورد كه‌ بدون‌ اطلاع‌ از دانش‌ عامه‌، نمی‌توان‌ به‌ درك‌ درستی‌ از آن‌ دست‌ یافت‌:
با چشم‌ و ابروی‌ تو چه‌ تدبیر دل‌ كنم‌
وه‌ زین‌ كمان‌ كه‌ بر سر بیمار می‌كشی‌
جذاب ترین بخش شعر عامیانه، محاوره سرایی است که گستره وسیعی در برابر شاعر و مخاطب قرار می دهد. با مرور عناصر و ویژگی های شعر محاوره در یک نگاه مختصر می توان به راز زیبایی و تأثیرگذاری شعر مورد بحث پی برد:
 

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,871
21,387
مدال‌ها
4
- سادگی روایت و بی تکلفی
حرفای گریه‌دار نمی‌پسندین؟
می‌خواین یه جوک بگم کمی بخندین؟

که البته گاه در این شعر گاهی به دلایلی، دچار تکلف می شود:
من از رکود عشق در خروشم...
چهارده فرشته و سه اختر
شهری که بوی کاهگل نداره
پیاده تا امامزاده داوود

- شکستن کلمات و تغییر ساختار واژگانی
شب تو بیابون خدا...
اون جا بشین ....

- تغییر نحو کلام برای رسیدن به اصل سادگی و صمیمیت
خوشا به حال اون که تو محله‌ش
هوای عاشقی زده به کله‌ش

- بهره گیری از اصطلاحات عامیانه و کنایات مردمی
دل می‌گه هرچی‌بش بگی فوتینا
خواب و خوراک و زندگی فوتینا
و:
بازم همون دوره بی‌سواتی
قربون اون حرفای عشق لاتی
و:
زدم تو خال تون دوباره،‌ آخ‌جان!
حسابی حال تون گرفته شد، هان؟!

- کاربرد ضرب المثلهای افواهی و زبانزد
تنگ غروب، که شهر پرشد از «رپ»
ما موندیم و یه کوچه علی چپ
 

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,871
21,387
مدال‌ها
4
تو خانمی؟ تو خوشگلی؟ چه حرفا...!
حرف زیاد نزن، برو بینیم باآااا
و:
ببین تو آینه، آخه این چه ریخته ؟
مثل تو صدتا توی کوچه ریخته!

- ارائه حکمت های زندگی که در نگاه اول خرد و ناچیز به ذهن می رسند
یه چیز می‌گم، ایشالا دلخور نشین:
«قربون اون دلای‌تک‌سرنشین!»

- چاشنی طنز
حضور حضرت منیژه خاتون
چطوره حال بچه گربه‌هاتون؟
و:
شد بدل از باغ و زمین سرکشی
شغل شریفت به مسافرکشی
 
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,871
21,387
مدال‌ها
4
سخن آخر این که بسیاری از امثال و اصطلاحات متداول و از همه مهم تر، دغدغه های زندگی در دنیای امروز ممكن است با تحولات فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی تا نیم قرن دیگر در زبان عامه، متروك شوند و مفاهیم خود را از دست دهند و برای آیندگان مجهول بمانند؛ چنان كه بسیاری اصطلاحات و امثال در ادبیات قدیم ما وجود دارد كه امروزه برای ما غیرقابل فهم اند. توجه هوشیارانه شاعر محترم به این امر و بهره گیری از ظرفیت بالا و کارکرد مهم شعر محاوره ای برای بیان واقعیات دنیای امروز، دستاورد بزرگ این شعر است. دستاوردی که به جهت پرهیز شاعر از عوامانه سرایی و گرایش به اصل ارائه حکمت عامیانه، ارجمند تر و باشکوه تر به چشم می آید...
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP
بالا پایین