جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار شمس مغربی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام شمس مغربی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 787 بازدید, 39 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع شمس مغربی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MHP
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
تو حلوا کرده ای پنهان مگسها جمله سرگردان
اگر جوش مگس خواهی بصحرا آر حلوا را


الا ای ترک یغمایی بیا جان را به یغما بر
نه دل ترک تو خواهد کرد نه تو ترک یغما را


جهان پر شور از آن دارد لب شیرین ترک من
که ترکان دوست میدارند دایم شور و غوغا را


سخن با مرد صحرایی الا ایمغربی کم گوی
که صحرایی نمیداند زبان اهل دریا را​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
ای بلبل جان چونی اندر قفس تنها
تا چند درین تنها مانی تو تن تنها


ای بلبل خوش الحان زان گلشن و زان بستان
چون بود که افتادی ناگاه بکلنجها


گویی که فراموشت گردیده درین گلخن
آن روضه و آن گلشن و آن سنبل و سوسنها


بشکن قفس تن را پس تنتن تن گویان
از مرتبه گلخن بخرام بگلشن ها


مرغان هم آوازت مجموع ازین گلخن
پرنده به گلشن شد بگرفته نشیمن ها


در پیش دام و دد معوا نتوان کردن
زین جای مخوف ایجان رو جانب مامنها


ای طایر افلاکی در دام تن خاکی
از بهر دوسه دانه وامانده خرمن ها


باری چو نمییاری بیرون شدن از قالب
بر منظره اش بنشین بگشاده روزنها


ای مغربی مسکین اینجا چه شوی ساکن
کانجاست برای تو پرداخته مشکن ها​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
چون تافت بر دل من پرتو جمال حبیب
بدید دیده جان حسن بر کمال حبیب


چه التفات بلذات کائنات کند
کسی که یافت دمی لذت وصال حبیب


بدام و دانه عالم کجا فرود آید
دلی که گشت گرفتار زلف و خال حبیب


خیال ملک دو عالم نیاورد بخیال
سری که نیست دمی خاای از خیال حبیب


حبیب را نتوان یافت در دو کَون مثال
اگر چه هر دو جهان هست بر مثال حبیب


درون من نه چنان از حبیب مملو شد
که گر حبیب در آید بود مجال حبیب


بدانصفت دل و جان از حبیب پر شده است
که از حبیب ندارم نظر بحال حبیب


چه احتیاج بود دیده را به حسن برون
چو در درون متجلی شود جمال حبیب


ز مشرق دلت چه کرد طلوع
هزار بدر برفت از نظر هلال حبیب​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
ای کرده متجلی رخت از دیده هر خوب
وی حسن و جمال همه خوبان بتو منسوب


بر صفحه رخساره هر ماه پری روی
حرفی دو سه از دفتر حسنت شده مکتوب


محبوب ز هر روی بجز روی تو نبود
خود نیست بهر وجد بجز روی تو محبوب


بر عکس رخت چشم زلیخا نگران بود
در آینه روی خوش یوسف یعقوب


در شاهد و مشهود توئی ناظر و منظور
در عاشق و معشوق توئی طالب و مطلوب


در میکده ها غیر تو را می نپرستند
انکس که کند سجده بر سنگ و گل و چوب


جاروب غمت کرد مرا جامه دل پاک
وینخانه کنونست بکام دل جاروب


زان زلف پراکنده و زان غمزه فتان
پر گشت جهان سربسر از فتنه و آشوب


محجوب نباشد ز رخت مغربی ایدوست
گر خود به خود است از رخ زیبای تو محجوب​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
مرا که لعل لبت ساقی است و جام شراب
از آن دو نرگس مسـ*ـت توام مدام خراب


مرا که زمزمه قول دوست در گوش است
چه حاجت است آواز چنگ عود و رباب


فتاده بر رخ دلبر بطالع مسعود
نخست چشم که بگشود چشم بخت از خواب


بدین صفت که منم مسـ*ـت ساقی باقی
عجب که باز شناسم شراب را ز سراب


کسی که بیخبر از ِلذت و الم باشد
نه از نعیم بود آگهیش نه ز عذاب


چو با وجود تو من هیچ نیستم از نیست
بهیچ وجه مگردان رخ ک مشو در تاب


خطاب اگر نکنی با من این عجب نبود
که سایه را نکند هیچ آفتاب خطاب


مجو ز مغربی آفتاب در طریقت عشق
که کسی نجست ز مستان و عاشقان آداب​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
ای صفات بیکران تو طلسم گنج ذات
گنج ذات تو گشته مخفی ز طلسمات صفات


هست عالم سربسر نقش طلسم گنج تو
از طلسم و نقش هرگز حل نگردو مشکلات


ای صفاتت نقشبند کارگاه هردو کَون
سایه نور صفات توست نقش کاینات


ظل نقش کاینات از نور تو دارد ظهور
زانکه باشد انبساطش بر جمیع ممکنات


پرتو نور است سایه خود ندارد اختیار
زان سبب هرگز نباشد یکزمان او را ثبات


سایه ناچیز گوید هر زمانی نور را
ای بتو ظاهر شده ماهمچو تو ظاهر بذات


سایه هستی مینماید لیکن او را اصل نیست
نیست را از هست اگر بشناختی یابی نجات


کی خورد خضر حیات از آب حیوان شربتی
تا تو ظلمت را تصور کرده آب حیات


ایدل سرگشته حیران بساط مغربی
بیجهت را گر همی جویی گذر کن از جهات

 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
ای روی تو مهر و کَون ذرات
ذات تو برون ز نفی و اثبات


ذرّات کجا رسند در مهر
ذرات کجا و مهر هیهات


اسماء و صفات کَون هر یک
در ذات تو اند محو لذّات


نی اسم و نه نعت بود آنجا
نه رسم و نه شکل و وضع همتات


چون خاست ظهور از مظاهر
اسما و صفات را کمالات


موجود شدند بهر این کار
ارضین و عناصر و سماوات


مسطور معین و مبین
شد برورق وجود آیات


از روی نگار و از قوابل
دیدیم عیان بی محادات


یک معنی و صد هزار صورت
یک صورت و صد هزار مرآت


مصباح رخ ترا نگارا
کَونین زجاجه است مشکوات


مهر تو بغربی عیان شد
با آنکه عیان از اوست ذرّات​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
ای صفاتت حجاب چهره ذات
ذات پاکت ظهور بخش صفات


آفتاب رخت چو تابان گشت
منهدم شد ز نور او ظلمات


لب تو بر جهان مرده دمید
نفسی زان بیافت حیات


آنجهان در خروش و جوش آمد
پیش مهر رخ تو چون ذرّات


عالمی را چو نفی بود عدم
لب جانبخش تو نمود اثبات


جنبش از توست جمله عالم را
ورنه دارد عدم سکَون و ثبات


از چه شد عالمِ فقیر غنی
گر نکردی برون ز گنج ذکوات


وانچه او آدمش همی دانند
نسخه عالم است و مظهر ذات


مغربی آنچه عالمش خوانند
عکس رخسار تست در مرآت​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
ای کائنات ذات ترا مظهر صفات
وی پیش اهل دیده صفات تو به ز ذات


تا روی دلفریب تو آهنگ جلوه کرد
شد جلوه گاه روی تو مجموع کاینات


تا آفتاب حسن و جمالت ظهور کرد
ظاهر شدند جمله ذرات ممکنات


از بس که ابر فیض تو بارید بر عدم
سر بر زد از زمین عدم چشمه حیات


خاک عدم نکرد ز آیات یکنظر
شد مورد تجلی واردات


ز صنام صومنات چو حسن تو جلوه کرد
شد بت پرست عابد اصنام سومنات


لات و منا ت را ز سر شوق سجده کرد
کافر چو دید حسن ترا از منات و لات


ای چرخ را بچرخ آورده عشق تو
از شوق تست جمله افلاک را برات


ایطفل لطف ایزد بیچون که چون توتی
هرگز ندیده دیده ابا و امهات​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,348
45,512
مدال‌ها
23
ای مخزن خزاین وی خازن امین
وی مشکل دو عالم و سر حل مشکلات


ای مرکز و مدار وجود و محیط خود
وی همچو قطب ثابت و چون چرخ بی ثبات


گر سوی تو سلام فرستم تویی سلام
ور بر تو من صلات فرستم تویی صلات


کی چون دهد ترا بتو آخر بگو مرا؟
ای تو ترا مزکی و تو ترا زکات


یا اجمل الجمال و یا املح الملاح
یا لطف اللطایف یا نکته النکات


یا اشمل ابمظاهر یا اکمل الظهور
یا برزخ البرازخ و یا جامع الشتات


هم گنج و هم طلسمی هم جسم و هم روان
هم اسم و هم مسما هم ذات و هم صفات


هم مغربی و هم مشرقی و شرق
هم عرش و فرش و عنصر افلاک و هم جهات​
 
بالا پایین