جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار شهریار کیانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام شهریار کیانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,681 بازدید, 65 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع شهریار کیانی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
در حال فروپاشی ام ای ماه کجایی؟
بیگانه شدی روی به ما کی بنمایی؟؟؟؟

گفتم که چرا با من دلداده چنین ی.
گفتی که خودت پاسخ این چون و چرایی.

تقدیر من این است که برای تو بمیرم..
تعجیل نما رفتن جان را به دعایی......

من زنده به عشق و غم زنجیر تو هستم
دور است ز لفظ و سخنم حرف رهایی..

از خیر وجود تو دلم دید خدا را
آید ز توان که چنین معجزه هایی؟

بعد از تو چنان گشته دلم بی سر و سامان
در کل زمین نیست چو من سر به هوایی...

یک زندگی ساده ی بی عشق مرا بود
شاعر شده ام از تو که بی مهر و وفایی ..

چون زلزله و آتش و سیل و غضبی "عشق"..
ای کاش بمیری که خودت عین بلایی...
گفتی بروم خسته و نادم شدم از عشق..
ای کاش کمی با دل من راه بیایی....
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
بلعیده روح مرا همچو سیاهچاله ها
موی سیاه تو و آن چال گونه ات
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دردها دارم و دل خوش به همین داشته ام
که به لطفش غزلی بر غزل انباشته ام

کوچه و ساحل و دریا و خیابان همه جا
پرچم خاطره از دوست برافراشته ام

من به یاد گل رویش همه باغچه را
بوته های گل نرگس به صفا کاشته ام


دست بردار تو ای صبر و قرار از سر من
من که دست از دل بی حوصله برداشته ام

جاودان باش تو ای عشق اهورایی من
که تو را ناجی هر قافیه پنداشته ام
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
برای دریاچه ای که دیگر آبی ندارد


گفتند که "سد" بساز و این دستور است
این حکم و مجوزش که از "پاستور" است

گفتند به چه کار ،،آید این دریاچه
این حرف شما در همه جا منفور است

دانسته ندانسته خدا میداند
بی علم ،عمل وصله ی بس ناجور است

آنان که کمر به نیستی ما بستند
قانون به زبان و دستشان ساتور است

عاصی شده ام دلم به درد آمده است
یا رب نظری که قلبها هم کور است

خشکیده کنون نگین "آذر بای جان"
گویند مقصرش "زنان عور" است

باران شده معجزه بر این خاک سیاه
گویند گناه "دختران بور" است..
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
من و یک شهر می خندیم برایمانی که تو داری
نمی بینم به اعمال تو یک مثقال دین داری

رضای حضرت معبود، دعا و مدح و زاری نیست
نماز اول وقتت نمی ارزد به دیناری

زیارت بیست عرفان بیست هزاران آفرین برتو
بگو از بخشش و احسان چه در کارنامه ات داری؟
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
این آخرین شعر من است..خواهی بخوان خواهی نخوان...
دیگر ندارم طاقتی دل می برم از مکان....
از قافیه از مثنوی از شاعری هم خسته ام..
گویی کنون بر زیر لب : خواهی برو خواهی بمان.

در کوره راه عاشقی گاهی نماندن جائز است.
بو میکند یک جا اگر سکنی کند آب روان..

گفتیم از عشق و جنون خواندیم از یار و دیار
در جمعتان حاضر شدیم ماندیم در حد توان...

از ماه و از رخسار دوست از ناله های شام تار..
گفتیم و گفتیم از غم وامانده در این کهکشان...
با نقدتان دلخوش شدیم با مهرتان پربارتر...
انگار دیگر بهر ما کالا ندارد این دکان..
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ما متهم به عشقیم
گندم بهانه ای بود
دنیای ما جهنم
غمگین ترانه ای بود


مرداد بود و گرما،
اما لبت خنک بود.
خوش می نشست لب من
خوش آشیانه ای بود

لب تشنه بود حس م
آغوش داغ میخواست
مرغ جسور قلبم
کی فکر دانه ای بود

محکوم به عشق گشتم
قاضی دو چشم مستت
تنها شدن چه حکم
ناعادلانه ای بود

گم کرده راه مقصود
این جان خسته من
ای کاش از مسیرت
دل را نشانه ای بود
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
رفت و گنج طاقت م را بی وفا تاراج کرد
با رقیبم یا رفیقم ؟؟با که ازدواج کرد؟

او که یک روزی شفا میداد زخم کهنه را
دردهای ساده ام را درد لاعلاج کرد

دل برید و دل شکست و حرف رفتن را که زد
مردمان شهر را این گونه هاج و واج کرد

پادشاهی بودم و تنها سپاه م عشق بود
عشق را گردن زد و شاه دلم بی تاج کرد

زردم و دارم توهم فصل را گم کرده ام
دائما سبزم مرا همچون درخت کاج کرد

ذهن من چون معدن الماس و گنج واژه بود
رفت و ذوق م بعد از آن غم نامه استخراج کرد

مانده روی ناخودآگاه پریشانم ، سوال
خنده را از روی لب هایم چرا اخراج کرد؟
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
از بهارش هست پیدا سالهایی که نکوست
بی بهار ست روزگاری که نبینی روی دوست
میروم در آینه با خود کمی خلوت کنم

پیرمردی خسته ودل مرده با من روبه روست
دست خالی، آه جان سوز ،شانه ای کز،این همه
یادگاری هایم از گیسوی نرگس بوی اوست
طفل بازیگوش دل سودای دیروزش چه بود
بی نوا صد تکه شد،امروز مرگش آرزوست...
من فریب سیب سرخ وعده هایش خورده ام..
عقل را با من سر این کج خیالی گفتگوست
ترس دارم رد شوم گاهی از آن کوی رفیق
خاطرات خوب رفته از سرم بر کنده پوست
یاد ایامی صدایم میزد او عشقم! نفس !

این نفس حالا چرا مانند خاری در گلوست..
شاعر و دیوانه ام از دست چشمانت ولی ..
تو نه چون "آیدا" وشعر من نه همچون "شاملو" ست....
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ای عزیز دگران گشته سلام صبح بخیر..
من برایت چه نکردم که زدی تکیه بغیر..
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah
بالا پایین