جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مجموعه اشعار شیخ محمود شبستری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام شیخ محمود شبستری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 10,432 بازدید, 347 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع شیخ محمود شبستری
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
از آن گشتند امرت را مسخر
که جان هر یکی در توست مضمر

تو مغز عالمی زان در میانی
بدان خود را که تو جان جهانی

تو را ربع شمالی گشت مسکن
که دل در جانب چپ باشد از تن

جهان عقل و جان سرمایهٔ توست
زمین و آسمان پیرایهٔ توست
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
ببین آن نیستی کو عین هستی است
بلندی را نگر کو ذات پستی است

طبیعی قوت تو ده هزار است
ارادی برتر از حصر و شمار است

وز آن هر یک شده موقوف آلات
ز اعضا و جوارح وز رباطات

پزشکان اندر آن گشتند حیران
فرو ماندند در تشریح انسان
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
نبرده هیچکس ره سوی این کار
به عجز خویش هر یک کرده اقرار

ز حق با هر یکی حظی و قسمی است
معاد و مبدا هر یک به اسمی است

از آن اسمند موجودات قائم
بدان اسمند در تسبیح دائم

به مبدا هر یکی زان مصدری شد
به وقت بازگشتن چون دری شد
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
از آن در کامد اول هم بدر شد
اگرچه در معاش از در به در شد

از آن دانسته‌ای تو جمله اسما
که هستی صورت عکس مسما

ظهور قدرت و علم و ارادت
به توست ای بندهٔ صاحب سعادت

سمیعی و بصیری، حی و گویا
بقا داری نه از خود لیک از آنجا
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
زهی اول که عین آخر آمد
زهی باطن که عین ظاهر آمد

تو از خود روز و شب اندر گمانی
همان بهتر که خود را می‌ندانی

چو انجام تفکر شد تحیر
در اینجا ختم شد بحث تفکر
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
که باشم من مرا از من خبر کن
چه معنی دارد اندر خود سفر کن
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
دگر کردی سؤال از من که من چیست
مرا از من خبر کن تا که من کیست

چو هست مطلق آید در اشارت
به لفظ من کنند از وی عبارت

حقیقت کز تعین شد معین
تو او را در عبارت گفته‌ای من
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
من و تو عارض ذات وجودیم
مشبکهای مشکات وجودیم

همه یک نور دان اشباح و ارواح
گه از آیینه پیدا گه ز مصباح

تو گویی لفظ من در هر عبارت
به سوی روح می‌باشد اشارت

چو کردی پیشوای خود خرد را
نمی‌دانی ز جزو خویش خود را
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
برو ای خواجه خود را نیک بشناس
که نبود فربهی مانند آماس

من تو برتر از جان و تن آمد
که این هر دو ز اجزای من آمد

به لفظ من نه انسان است مخصوص
که تا گویی بدان جان است مخصوص

یکی ره برتر از و مکان شو
جهان بگذار و خود در خود جهان شو
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,029
12,153
مدال‌ها
14
ز خط وهمی‌ های هویت
دو چشمی می‌شود در وقت ریت

نماند در میانه رهرو راه
چو های هو شود ملحق به الله

بود هستی بهشت امکان چو دوزخ
من و تو در میان مانند برزخ
 
بالا پایین