جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

روانشناسی کودک طی دو هفته به جای داد زدن سر کودک راه های دیگری را انتخاب کنید

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته روانشناسی توسط Puyannnn با نام طی دو هفته به جای داد زدن سر کودک راه های دیگری را انتخاب کنید ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 302 بازدید, 9 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته روانشناسی
نام موضوع طی دو هفته به جای داد زدن سر کودک راه های دیگری را انتخاب کنید
نویسنده موضوع Puyannnn
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Puyannnn
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
در ابتدا متوجه شدم که خانواده های دیگر همانند من راهنمایی شده اند که صدها راه برای کنترل خشم وجود دارد بنابراین من فورا روش مبهم "به خشمت اجازه بده رد شود" و یا "خود را در جای کودک تصور کنید" را رد کردم. تصمیم گرفتم روش هایی را انتخاب کنم که پاسخ سریعتری می دهد. در آخر من تصمیم گرفتم توصیه ی زیر را گوش کنم:

اجازه بدهید کودک پیشرفت شما را ارزیابی کند:
برچسب هایی در کارت های گزارش مخصوص بچسبانید. داشتن جدولی برای ثبت موقعیت هایی که از دست او عصبانی شدم ، سرش داد زدم و دلایل آن.

اگر واقعا میخواهید فریاد بزنید گریه را جایگزین زمزمه کنید:
احساس میکنم میتوانم 10 ثانیه قبل از شروع صحبت کردن خودم را کنترل کنم. به دنبال نشانه های خشم(مشت کردن دندان قروچه سرخ شدن)، تشخیص آنها و سکوت کردن تا زمانی که حالت نرمال شود باشید.

به جای داد زدن سعی کنید کف بزنید، ممکن است عجیب بنظر برسد اما انجام آن ساده است. همچنین من در روز های اول برای یاد آوری برچسب بر پشت دستم می چسباندم.

نکته ی مهم برای من: موقعیتی بسازم که گریه را تبدیل به یک احساس منفی دیگر مانند تهدید کردن نکنم. تصمیم نگیرم از این شنبه شروع کنم بلکه از پنج شنبه شروع میکنم زیرا ممکن است باعث ریسک و به و قفه انداختن نامحدود در تصمیم من شود.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
روز اول:
فوق العاده بود. او برای تغییر تشویق میشد خوشحال بود که رفتارش مناسب است و صدایش را بلند نمیکند، اما همه چیز به آن آسانی که به نظر میرسید نبود.

روز دوم:
روز دوم مایکا متوجه برچسب روی دستم شد و از همان خواست.

برای مثال:من شمارا با گوش نمیکشم (او مثل ما یک عادت را کنار میگذاشت)، من نقاشی کردم.برای اولین بار تلاش کرد که از کشیدن پدرش دست بردارد. پسر شروع به گریه کرد و در حالی که دستش را مالش میداد گلایه میکرد که:چرا قبول کردم این کار را بکنم؟چرا این کار را کردم؟ درحالی سعی میکردم آرومش کنم به گلایه هایش گوش میکردم و در سرم همین سوالات را از خودم میپرسیدم.

روز سوم و چهارم:
سیستم کنترل رفتار مادرها در نمونه ی ما کار نمیکرد و ظاهرا برای کودکان بزرگ تر بود. مایکا ارزش این موضوع را درک نمیکرد و فقط میخواست استیکرها را بچسباند.

روز پنجم:
با مشکلات شروع شد، مایکا به خودش اجازه داد بیشتر خلاف مقرراتمان رفتار کند و من مجبور شدم یک قانون بگنجانم:اگر بیشتر نق بزنی من هم بیشتر فریاد خواهم زد. کار کرد! او شروع کرد به اینکه یاد بگیرد چگونه با آرامش خواسته هایش را بگوید و با صدای آرام شکایت کند به جای اینکه از لحن بد و جیغ و ناراحتی استفاده کند.(به عنوان مثال اولین درخواست حذف کردن وسایل بازی بود )

روز ششم:
مایکا شروع به تهدید کردن کرد. سپس شروع کرد تا 10 شمردن. ثانیه های اول بامزه بود اما بعدش احساس رنجش میکردم. از او خواستم دیگر این کار را تکرار نکند. گوش کرد اما به دلایلی این روش را کنار گذاشتم.
روز هفتم:
در روز هفتم من متوجه شدم که خشم، فریاد و ناله در زندگی ما به نسبت گذشته مرتبا کوچکتر میشود. صدای من تنها برای نامیدن اسم او بالا میرفت که این هم به زودی با همان کف زدن جایگزین شد.

روز هشتم:
اولین شکست جدی من در این زمان بود، مایکا اولین تکالیف خود را به همراه داشت، من کنار او و مقابل خودکارم نشستم. من یک مادر خوب هستم که به همه آموزش میدهم تا چگونه در هر موقعیتی آرامش خود را حفظ کنند، از پشت میز مانند یک بانوی متعادل با دست های لرزان بلند میشوم .چه چیزی میتوانم بگویم؟ دستور العمل کوکان یک آزمایش برای افراد ضعیف نیست.

روز نهم:
از عید با پشیمانی بازگشت زیرا خیلی بد خوابیده بود و در روز نهم شکسته شد، این اتفاق مانع شدن را سخت تر میکرد.

روز دهم:
اولین روز کامل خلاصی از همه ی فریادها شروع شد. همسرم که به دلیل وضعیت کاری نمیتواند به طور دائم شاهد اتفاقات رخ داده باشد میگوید که تغییرات رفتارهای کودک را میتوان با چشم غیر مسلح هم متوجه شد.

روز یازدهم:
پسرم آموخت که مکالمه را با صدای خیلی پایین شروع کند اما شروع به قبول تفاهم کرد و به کاری که انجام میدادیم اهمیت داد. او به صورت دوره ای سوال هایی نظیر:(آیا ناراحت میشوید اگر تهویه ی هوارا روشن کنم؟) می پرسید. این جملات را او می گفت و من با شور و شوق بی سابقه ای همراه می شدم.

روز دوازدهم:
در این روز من سعی کردم از راهنمایی مشاور استفاده کنم و به جای فریاد از زمزمه استفاده کنم. سعی کردم به مایکا آموزش دهم که چرا ممکن نیست ما به غریبه ها بگوییم که بوی بدی میدهند، او مشغول بازی با ماشینش بود و آن را به زانویش میکشید، به نظر میرسید حرف های مرا درک نمیکرد.

در زمان های گذشته من فریاد میزدم تا توجهش را جلب کنم اما اینبار سعی کردم سخنرانی را به حداقل برسانم در گوشش زمزمه میکردم این روش بسیار موثرتر از هر فریاد بود زیرا بلافاصله در گفتگو با زمزمه شرکت کرد، چند سوال راجع به ارتباط با غریبه ها پرسید و دیگر ارتباط ناخوشایندی بین ما رخ نداد.

روز سیزدهم:
آماده ی جمع کردن نتایج نهایی بودم که به طور غیر منتظره تلاشم از بین رفت، مایکا از دوچرخه سواری که یک هفته مدام به ما برای انجام آن اصرار می کرد اجتناب کرد. برای من بسیار عجیب و غیر قابل درک بود و شروع به فریاد زدن کردم.

پس از این موضوع علیرغم احساس پشیمانی، من نمیتوانستم خشم خود را برای مدت طولانی کنترل کنم. نشانه های خشم از قبل برایم آشنا بودند. من فکر میکنم گاهی حتی حس مادرانه مهم است که قدرت را مجاز بدانیم. این موضوع یک بار مرا در معبد بیدار کرد. اجازه دادم زمانی که ترجیحا من نباشم مایکا راجع به آن با پاپ صحبت کند.

روز چهاردهم:
شاید اینطور برسد که نتیجه ی این تجربه به دلیل دو اختلال ناموفق بود اما من اعتقاد دارم که این نوعی موفقیت بود تنها به این دلیل که من لحظات مهم را برای خودم مشخص کردم.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
اگر رفتاری کودک من را خسته کرده است احتمالا دوباره اتفاق می افتد، بنابراین شما نمیتوانید چنین لحظاتی را بدون توجه به خودتان بگذرانید.

اگر مجبور به فریاد زدن شدید مهم آن است که بعد در زمان مناسب عذرخواهی کنید.

رفتار کودک بازتابی از نگرش رفتار ما نسبت به اوست، زیرا کلمات خالی از محتوا نیستند.

قبل از معرفی قواعد جدید من صدایم را در مکالمات با مایکا 12 برابر افزایش میدادم و او همان بی ثباتی عاطفی را نشان میداد و تقریبا 80% خواسته های او به دلیل واکنش منفی و نق زدن هایش ممنوع میشد اما اکنون تقریبا صدای خود را بالا نمیبریم ، شاید هر 4 یا پنج روز ی بار. مایکا نیز آموخته است که آرام تر باشد و پاسخ های عاقلانه به چیز هایی که دوست ندارد میدهد. اختلاف بین ما هر یکی دو روز یک بار اتفاق می افتد که از نظر من مناسب است.

من بسیار خوشحالم که در نهایت قاعده ای مبنی بر بالا نبردن صدا را به زندگیمان وارد کردم زیرا این تغییرات را حس مادری برای من فراهم ساخت و از راه های دیگر به آن دست نمیافتم.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
از نظر روانشناسان آموزش زود هنگام حروف الفبا و مسائل درسی اولیه به کودک اشتباه است.

بهتر است هر چیزی در زمان خودش اتفاق بیفتد زیرا :
کودک قبل از رفتن به مدرسه باید جست و خیز و بازی کند. این زمان هنگام بازی کودک است پس او را با درس و آموزش الفبا خسته نکنید.
اگر فرزندتان مهارت های اساسی و زیربنایی را کسب نکرده باشد نباید او را مجبور به یادگیری و خواندن کنید. اجبار به خواندن زودتر از موعد در بسیاری از موارد باعث سرخوردگی و ناراحتی کودک می شود.
اگر به کودک خیلی زود الفبا را یاد دهیم، کودک بعد از رفتن به مدرسه و یادگیری مجدد الفبا ، انگیزه تحصیلیش پایین می آید و دوست ندارد دیگر به مدرسه رود چرا که فکر می کند همه چیز را بلد است.
یادگیری الفبا سبب می شود کودک پس از رفتن به مدرسه به دلیل تکراری بودن مطالب خود را با حرف زدن یا شوخی کردن با دوستانش سرگرم کند و از کلاس و درس زده شود و به عنوان دانش آموز ناآرام و نامنضبط شناخته شود.
ممکن است شیوه آموزش الفبای شما با شیوه ای که معلم در مدرسه به کودک می آموزد بسیار متفاوت باشد و این موضوع کودک را دچار سردرگمی نماید.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
بعد از سه سالگی با آزمون های مختلفی که توسط کارشناسان و در دوره های مختلف انجام می شود، می توانید به این نتیجه برسید که فرزندتان می تواند زودتر از موعد خواندن و نوشتن را یاد بگیرد یا نه. قبل از مدرسه کودک با رفتن به پیش دبستانی تا حدودی با الفبا آشنا می شود ، اگر فرزندتان توانایی ذهنی فراوانی دارد و بر اساس نظر کارشناسان می تواند زودتر از موعد خواندن و نوشتن را یاد بگیرد، از راهکارهای زیر برای یادگیری کودک استفاده کنید.

کودک باید توانایی تشخیص حروف الفبا را داشته باشد. یادگیری حروف الفبا در کودکان حدود پنج تا پنج و نیم سالگی اتفاق می افتد
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Malke
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
می توانید از روزنامه، مجلات، کتاب ها استفاده کنید و حروف را به کودک بشناسانید .

کودکانی که برنامه های آموزشی تلویزیون را تماشا می کنند می توانند حروف را تشخیص داده و بازشناسی کنند.

برای یادگیری حروف می توانید از طریق بازی وارد شوید.

یکی از بهترین روش ها آموزش الفبای فارسی با شعر است که هم برای بچه ها سرگرم کننده و هم آموزنده می باشد.

اگر کودک تان به کامپیوتر یا تبلت علاقه دارد استفاده از کیبورد یکی از ابزارهایی است که می تواند شناخت حروف را برای او فراهم کند.

استفاده از فلش کارت و برچسب های رنگارنگ به یادگیری الفبا به بچه ها کمک میکند.

یکی از مراحل آموزش حروف الفبا چیدن حروف در کنار هم و تشکیل یک کلمه می باشد و کودک را با خواص انواع حروف بزرگ و کوچک بیشتر آشنا می کند و همچنین وی را برای نوشتن آماده می سازد.
می توانید کتاب های ساده و متنوعی برای رنگ آمیزی و خواندن برای بچه ها بخرید تا کودک بتواند با حروف ارتباط برقرار کند.

از اپلیکیشن ها و نرم افزارهای مختلفی که در موبایل و تبلت وجود دارد نیز برای یادگیری الفبا می توانید استفاده کنید.

استفاده از پازل ها و جورچین ها برای آموزش حروف به بچه ها یکی دیگر از بهترین راه هاست.

تا زمانی که کودکان به سن عقلی شش سال و شش ماه نرسیده اند به آنها خواندن یاد ندهید. زمانی که کودکتان وانمود می کند که در حال خواندن است یا از صداهایی که حروف ایجاد می کنند آگاه است و به کلمات نوشته شده در خیابان ها، تلویزیون، مجلات و کتاب توجه می کند ومعنی برخی کلمات ساده را می داند و می تواند نام و نام خانوادگی خود را تلفظ کند ، آمادگی خواندن دارد.

برای کمک به یادگیری خواندن کودکان نگاه کردن به تصاویر و بازی با حروف آهنربا دار یا حتی خواندن شعر و ترانه مفید است.

نکته :

رشد سنی هر کودکی باید متناسب با سن او باشد و نظام های آموزشی سراسر دنیا به این نتیجه رسیده اند که بهترین سن برای یادگیری حروف الفبا حدود شش سالگی است زیرا کودکان تا قبل از شش سالگی از لحاظ ذهنی و مغزی آمادگی فراگیری و آموزش را ندارند. آموزش خواندن و نوشتن چیزی نیست که هر کودک بخواهد از سنین پایین آغاز کند پس به هرگز کودک خود را وادار به یادگیری نکنید.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Malke
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
جالب است بدانید در سن دو سالگی و پس از آن شخصیت کودک به حالت منسجم و مشخص در می آید ولی با این تفاوت که نقص بزرگی را از خودش به نمایش می گذارد چرا که کودک در این برهه زمانی توانایی تنظیم و تفکیک خواسته های متضاد ذهن خود را ندارد چرا که با جذب جهت های مختلف در آن واحد قادر به تصمیم گیری نبوده به دلیل آن که نمی خواهد در زمان کم دچار پشیمانی شود.

بنابراین در حالت کلی می توان بیان کرد تکلیف کودک دو ساله با خودش روشن نیست و دقیقاً نمیداند چه خواسته ای دارد ولی از طرفی هم متوقع و بی ثبات نیز است با وجود اینکه دقیقا روی خواسته های خود متمرکز نیست ولی برای دستیابی به آنها به شدت مصر است.

در این میان و با شرایط به وجود آمده مهمترین چیزی که مدنظر است عکس العمل والدین می باشد که می تواند به بهانه گیری های کودک کمک کند و یا حتی آنها را تشدید کند. حال سوالی که وجود دارد این است که در مقابل بهانه های کودک دو ساله بهترین رفتاری که والدین باید از خود نشان دهند چه رفتاری است؟

دردسرهای دو سالگی
با وجود اینکه تغییرات رفتاری در هر سنی در کودکان بروز می کند ولی سخت ترین شرایطی که برای یک کودک به وجود می آید در دو سالگی او اتفاق می افتد چراکه فرزند شما از خواسته های خود اطلاع ندارد.

بسیاری از کودکان در این سن سعی می کنند با والدین خود مخالفت کنند به عنوان مثال زمانی که بهانه گیری و گریه می کند اگر به آنها بگویید هر کاری که دلت می خواهد بکن و یا حتی گریه کن اشکالی ندارد باز به آنها برمی خورد و این ها را نیز قبول نمی کند مشکلی که وجود دارد این است که والدین این رفتار کودکان را با عنوان لجبازی مطرح می کنند در صورتی که در این سن کودکان درکی از معنای لجبازی را ندارند پس علت این امر چیست؟
دلایل بهانه های کودک دو ساله
مطمئنا تردید و سردرگمی در هر مرحله سنی وجود دارد و کم و بیش هم آن را تجربه کردند ولی یک تفاوت اصلی وجود دارد که در بین دو و سه سالگی کودک در پیدا کردن راه حل های مختلف ناتوان است و یا اینکه به خاطر ترس از دست دادن از هیچ امکانی صرف نظر نمی کند به خاطر همین است با بی اهمیت ترین چیزها در زمان خیلی کم عصبانی و خشمگین می شود و به همین منوال سعی در ایجاد حرکات نمایشی کرده و به اصطلاح عام با حملات مزاجی والدین را دچار گرفتاری و تنگنا می کند.

تضاد و دودستگی که بین نگرانی از دست دادن محبت مادر استقلال کامل در کودک وجود دارد زمینه ساز بسیاری از تنش ها همچون تحریک پذیری و عدم اطمینان در او می شود مشکلاتی که در مورد آن ها راه حل فوری موجود نیست.

بیشتر والدین برای اینکه احساس کودکشان را که دچار بحران شده است تخریب نکنند زحمات بسیار زیادی می کشند اما بیشتر آنها به طرز ناباورانه ای شکست می خورند چنانچه کودک از کم تحملی و درک پایین والدینش نسبت به بلاتکلیفی خود مطلع شود رفته رفته احساس ناکامی در او قوت می گیرد. بنابراین تکلیف چیست و چه کاری بایستی انجام داد؟

بهترین رفتار والدین برای کودکان دو ساله
بسیاری از والدین درگیر سوالات زیادی در مورد بهانه گیری های کودکانشان هستند و همیشه به دنبال راهکارهایی برای حل این معضل هستند. مدام به این فکر می کنند که آیا بدخلقی های کودکشان و حملات مزاجی آنها را یک روند عادی و معمولی تلقی کنند یا نه؟ نگران شوند یا نه؟

برای آرام کردن فوری آنها اقدام به دادن وعده و وعید و یا تهدید کردن با فریاد و ضرب و شتم بکنند؟ در ادامه ما شما را با طرز رفتار هایی آشنا می کنیم که تاثیر بسزایی در طولانی مدت روی رفتار کودکان دارد و حس اطمینان آنها کمتر لطمه می زند پس با ما در این بخش از نمناک همراه باشید.

پدر و مادر بایستی صبورانه در مقابل رفتارهای پسر یا دخترشان عکس العمل نشان دهند دختر و پسر به دلیل اقتضا سنی مدام در حالت ناراحتی و تردید به سر می برند بایستی این فرصت را به آنها بدهند تا خشم شان را تخلیه کنند چراکه هم در حالت عصبانی هستند و هم نمی دانند که چه خواسته ی دارند پس حق این را دارند که سردرگم بوده و در تصمیم گیری دچار مشکل شود.
تلاشتان این باشد که زمانی کودک شروع به بهانه گیری کرد این عمل را تکرار کنید بی آنکه از ایجاد ناکامی در کودک بترسید ، با قاطعیت او را از انجام کار افراطی یا بد باز دارید ، او را در آغوش فشار دهید و سپس به حال خود بگذاریدش این عمل نیز در جای خود عملی قاطعانه است.
این کار ممکن است خسته کننده و طولانی تر به نظر والدین و کودک برسد و آزمون سختی می تواند برای روحیات آنها باشد ولی چنانچه با آرامش و اطمینان رفتاری در پیش گرفته شود به مقدار زیادی از مشکلات و حملات مزاجی تا اتمام سه سالگی کاسته می شود.

تنها راه کارهایی که برای توقف بهانه های کودک دو ساله میتوان پیشنهاد داد این است که در ادامه مطلب ما را همراهی کنید تا بتوانید با به کارگیری آنها رفتار درستی با کودک خود داشته باشید.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Malke
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
سعی کنید کنترل خود را از دست نداده و صبر و شکیبایی پیشه کنید و به هیچ عنوان او را تنبیه نکنید.

* تلاشی برای آرام کردن سریع نداشته باشید چرا که این کار نتیجه عکس می دهد.

* چنانچه خواسته مشخصی دارد و این خواسته هیچ آسیبی به خود و دیگران نمی زند آن خواسته را برآورده کنید.

* چنانچه به طور نامشخص بهانه گیری می کند و خودش هم اطلاعی از خواسته هایش ندارد بهترین راهکاری که می توان انجام داد پرت کردن حواس کودک است. به طور مثال او را تشویق به انجام کار یا بازی که دوست دارد بکنید و یا خاطره و اتفاقی که برایش اتفاق افتاده است را یادآوری کنید. چرا که با وجود اینکه بهانه گیری کودک در دو سالگی بسیار شدید است ولی در این سن به راحتی می توان حواس آنها را پرت کرد.

* پیشنهاد کارهای جدید و لذت بخش و بازی های متنوع را به او بدهید.

* به هیچ عنوان اقدام به تنبیه فیزیکی کودک نکنید و از داد و بیداد اکیدآ خودداری کنید.

* قاطعانه برخورد کنید و چنانچه چیزی یا کاری از او منع کرده اید مصمم تر از قبل رفتار کنید و به هیچ عنوان نیازهایی که از طرف کودک غیرمنطقی به نظر می رسد را برطرف نکنید سپس اقدام به آغوش گرفتن او بکنید و در ادامه به فعالیت خود ادامه دهید.

* زمانی که کودک به آرامش رسید و از بهانه گیری فاصله گرفت با او صحبت کنید و بگویید که هیچ کدام از خواسته هایش را به خاطر گریه و فریاد برآورده نخواهید کرد و زمانی که داد و بیداد میکند به خاطر گریه ها و فریاد هایش نمی توانید تشخیص دهید که چه خواسته ای دارد پس باید آرام باشی.
تلاش کنید زمانی که فرزندتان با هم سن و سال های خود دعوا میکند دخالتی نداشته باشید و اجازه بدهید که مشکلات را خودشان حل و فصل کنند.

* چنانچه مشاهده کردید بهانه گیری های کودک تان با رفت و آمد بیش از حد خانواده شوهرتان و دخالت های بیجای آنها بیشتر می شود بایستی به گونه ای با آنها رفت و آمد داشته باشید که ارتباط با آنها آسیبی به تربیت فرزندتان نزند.

* مهمترین چیزی که در این میان وجود دارد برقراری ارتباط عاطفی شما با کودکتان است بنابراین باکیفیت ترین زمانی را که حال خوبی دارید و می توانید با کودک خود بازی کرده و ارتباط بگیرید را انتخاب کنید و ساعاتی با او همراه شوید. (این مطلب شاید به نظر ساده برسد ولی تکنیکی است که در حل مشکلات کودکان بسیار اهمیت دارد.)

* بایستی با شناخت کودک خود و با بکارگیری مهارت های لازم در جهت تربیت صحیح مسیر درست برای تخلیه هیجانات کودکتان در پیش گرفته و او را به سمت و سوی آن مسیر هدایت کنید.

* همیشه سعی کنید رفتارهای صحیح او را بیشتر مورد توجه قرار دهید و به نوعی برجسته تر نشان دهید تا کودک تشویق شود به جای اینکه از کلمات منفی "نه" و "نکن" استفاده کنید تلاش این باشد که جملات مثبت ای به کار ببرید به عنوان مثال به جای اینکه این جمله را " نه الان وقت شکلات خوردن نیست" به کار ببرید از جمله " بعد از این که غذا خوردی میتونی شکلات بخوری" استفاده کنید و یا مثلا به جای اینکه بگویید " باید غذاتو بخوری" جمله " دوست داری اینجا غذاتو بخوری یا جلوی تلویزیون" بنابراین می توان گفت به این شکل دستورات خود را بیان کرده و اجرایی کنید.

* پیشنهاد ما این است که سعی کنید به رفتارهای نادرست کودکتان بی اعتنایی کنید تا او نتواند از توجه کردن شما به رفتارهای غیر منطقی اش سوء استفاده کند. به عنوان مثال زمانی که فرزندتان خواسته ای مثل (درخواست یک اسباب بازی) از شما دارد و شما بنا به دلایلی خواسته او را نادیده میگیرید اما او همچنان پافشاری کرده و هر لحظه به شدت رفتارش می افزاید و شما نیز مصمم تر می شوید ولی جالب اینجاست که او برای رسیدن به خواسته اش شروع به جیغ زدن و گریه کردن میکند به قدری که شما را وادار می کند تا به یکباره از موضع خود عقب نشینی کرده و مجبور به انجام کاری کنید که قبلاً از آن امتناع می کردید اما باید بدانید که این رفتار شما در یادگیری کودکتان تاثیر منفی میگذارد او یاد می گیرد که هر خواسته ای که داشته باشد را با جیغ زدن و پافشاری می تواند به دست بیاورد و این زنجیره رفتاری هر چقدر که تکرار شود همانقدر به عادتهای غلط در فرزند شما قوت می دهد ، شاید اگر در همان وهله اول خواسته او را برآورده بکنید آسیب آن کمتر از زمانی باشد که پس از گریه و جیغ و داد آن را برآورده می کنید
* در موقعیت های مختلفی که کودکتان اقدام به جیغ زدن می کند تا به اهدافش برسد سعی کنید در برخی موارد به جای این که او را به شکل رفتاری و کلامی تنبیه کنید از روش محروم سازی برای کاهش رفتار ناصحیح او استفاده کنید به طوری که در هنگام داد و فریاد او اجازه بازی کردن با اسباب بازی هایش را ندهید و حتماً برایش توضیح دهید که به چه دلیل از بازی کردن محروم شده است.

در این روش اقدام به دور کردن اسباب بازی ها از او بکنید ولی توجه داشته باشید که مدت زمان آن زیاد نباشد چرا که در این حالت کودک فراموش می کند که دلیل این رفتارتان با او چه بوده است و از او قول بگیرید که در صورت تکرار نکردن کارش اشتباهش به او اجازه بدهید تا به محل بازی بازگشته و با اسباب بازی هایش بازی کند.

* هرچند آرامش والدین در تربیت کودک بسیار مهم است اما بایستی به این نکته توجه داشته باشید که با افزایش سن کودک ،او به برخورد مقتدرانه و جدیت بیشتری نیاز دارد و بایستی در مقابل رفتارهای ناصحیح او با جدیت رفتار کرد ، کودک باید بداند که پدر و مادرش هر چه قدر هم مهربان باشند ولی در مقابل رفتارهای نادرست او واکنش مناسب نشان می دهند و به هیچ عنوان با رفتارهایش نمی تواند به آنها جهت دهد.

سخن پایانی

بایستی بدانید که تفاوت بسیاری در روحیات و شخصیت هر کودکی با کودک دیگر وجود دارد بنابراین قبل از هر عکس العملی سعی کنید علایق و درونیات کودک تان را بشناسید و بدانید که بهانه گیری های او را چه رفتارهایی تشدید می کند.

هرچند با بهانه گیری های کودکان شرایط سختی برای یک مادر ایجاد می شود اما پیشنهاد ما این است که صبر پیشه کنید چراکه فرزندان شما عامدانه این رفتارها را از خود نشان نمی دهند و فقط یک بچه هستند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Malke
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
والدین نقش بسیار موثری در آموزش نظم و تربیت کودک منظم دارند. والدین بر اساس نوع رفتار به سه گروه تقسیم می شوند:

والدینی که مستبد و اقتدارطلب هستند و قوانین بی انعطاف وضع می کنند و در صورت اجرا نشدن مقررات خاطی را مجازات می کنند.
والدینی که آسان گیر هستند و به کودک اجازه می دهند هر کاری را انجام دهد و محدودیت را آسیب زننده می دانند.
والدینی که رفتار آگاه دارند و از کودکان خود متناسب با سن و سال و توانایی های او توقعاتی دارند.
والدین مستبد و سختگیر نمی توانند فرزندی منظم تربیت نمایند زیرا سخت گیری فراوان در مورد این موضوع احتمال بالایی را برای مقاومت و بی نظمی و یا وسواس در کودکان ایجاد خواهد کرد. لازمه رشد و اقتضائات سنی کودک این است که بازی کند.

وسائل بازی را در اتاق پخش کند و… لذا نمی توان از او انتظار داشت که همواره و همیشه اتاقی منظم داشته باشد و همیشه با وسائل جمع و جور بازی کند. اگر کودکی همیشه جمع و جور باشد باید به سلامت روان او و شیوه های تربیتی خودمان شک کنیم.
والدین آسانگیر نیز نمی توانند فرزندی منظم تربیت کنند زیرا آنها همیشه خودشان وارد عمل شده و از کودک خود نمی خواهند نظم داشته باشد. این والدین بر این باورند که کودک شان در آینده و بزرگسالی نظم را خواهد آموخت و لازم نیست سختگیری داشته باشند و به او نظم بیاموزند. بنابراین همیشه خودشان سعی در مرتب کردن اتاق کودک دارند و متاسفانه کودکانی بی مسئولیت تربیت می کنند.

و اما والدینی که رفتار آگاهانه دارند، این نوع والدین سعی می کنند، همیشه بهترین رفتار را در پیش بگیرند و منطقی و جدی رفتار کنند، این نوع از والدین هرگز خشونت به کار نبرده و خودشان به عنوان الگوی فرزند بسیار منظم هستند. آنها از فرزند خود متناسب با توانایی و سن او انتظار دارند.

سن آموزش نظم به کودک
یکی از سوالات والدین این ست که از چه زمانی نظم را به کودک آموزش دهند. شما می توانید نظم را به کودکتان از همان زمانی که او نوپا است آموزش دهید اما باید رفتار شما با کودک نوپا مناسب باشد و از او انتظار نداشته باشید که همیشه منظم باشد و باید در ین سن او را با مفهوم «درست» و «اشتباه» آشنا کنید.

برای کودک نوپایی که تنها یک سال دارد، نظم باید با اجتماعی سازی و آموزش حد و مرزها در فکرش نهادینه شود. کودک تا قبل از 5/3 تا 4 سالگی مفهوم قواعد و قوانین را درک نکرده است اما با افزایش سن او می تواند به مفهوم کلی تر و ملموس تری از قوانین دست یابد و از این سن به بعد می توان به صورت دقیقتری به کودک آموزش نظم داد.

آموزش نظم به کودک در سنین مختلف
والدین باید برای آموزش نظم به کودک به سن و توانایی های او توجه کنند و انتظار معقولی از فرزند خود داشته باشند. برای آموزش نظم به کودکان در سنین مختلف روش های زیر را بکار بگیرید.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Malke
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
یکی از وظایف والدین و در قدم بعدی اولیای مدرسه آموزش مهارت های زندگی به کودکان است. برای آموزش نظم به کودک بالای سه سال خود روش های زیر را به کار ببرید:

ارتباط عاطفی قوی تری با کودک داشته باشید

برای اینکه کودک از قوانین شما سرپیچی نکند باید با کودک خود ارتباط عاطفی قوی تری داشته باشید و با او مهربان بوده و به درستی رفتار کنید. پیش از ایجاد محدودیت ها با احساس کودکان همدلی کنید. با همدلی، کودک و احساسش را می پذیرید و محبت نامشروط به او می دهید.

از سیستم پاداش استفاد کنید



افزایش رفتار مطلوب و کاهش بدرفتاری کودک، دادن پاداش و تشویق کودکان بسیار موثر است. پاداش دارای چند نوع است:

پاداش غیرمادی

پاداش غیرمادی مانند توجه به رفتار مثبت با نگاه، لبخند زدن، در آغوش گرفتن کودک، نوازش کردن، پاداش کلامی و تحسین کردن همگی در تقویت رفتار مطلوب مؤثر است.

پاداش مادی

می توانید در مقابل رفتارهای مثبت کودک می توانید جایزه هایی مانند خوراکی هایی که کودک دوست دارد، مثل آبنبات، شکلات، و پاستیل، اسباب بازی های مورد علاقه کودک برای او در نظر بگیرید تا رفتار مثبت او را تقویت کنید.

پاداش موقعیتی

این نوع پاداش شامل فراهم کردن فرصت هایی است که کودک دوست دارد. مثل پارک بردن، بازی کردن، گردش خانوادگی و رفتن به جایی که کودک علاقه دارد.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Malke
بالا پایین