فایل شده عاشق بدون معشوق اثر دلربا :)

[DELVAN.]

دلنوشته: عاشق بدون معشوق.
دلنویس: دلربا :)
ژانر: تراژدی، عاشقانه.
ناظر: @vitamin
کپیست: @نازی.م
تگ: برتر
خلاصه:
دست‌های درهم قفل شده اعصابم را بهم می‌ریزد.
این عشق بوی فراموشی می‌دهد، بوی زندگی نمی‌دهد.
یعنی عاشق بدون معشوق همچنین حسی را دارد؟
زندگی‌ بی‌ او باز هم جریان دارد؟ ای‌کاش باز هم بیاید و سرش را روی شانه‌ام بگذارد و بگوید:
«باز آمد این عشق با من»
ای عشق فراموش شده‌ی من... .​

 

[DELVAN.]

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین تایپ دلنوشته ]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته ]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ تاپیک درخواست تگ دلنوشته ]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[ تاپیک درخواست جلد ]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[ تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[ سوالات و مشکلات دلنویسان ]

با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡​

 

[DELVAN.]

***
دلبسته و حیران قدم می‌زنم، روی سکو ایستاده‌ است و حلقه در دست عروس جدیدش می‌اندازد.
صدای کل کشیدن‌هایشان سوهان روحم می‌شود.​

 

[DELVAN.]

***
شب به یاد ماندنی است، شب وصال دو عاشق و معشوق من.
دست بزنید به بخت برگشته من... .
کل بکشید به روزهای سیاه من... .​

 

[DELVAN.]

***
برایشان دست می‌زنم، نگاه عسلی‌اش قفل چشمانم می‌شود.
تیله‌های سیاه و پر از اشکم را نشان نمی‌دهم؛ به رویش لبخند می‌زنم.
قلب مچاله شده‌ام را میان دستانم گرفته‌ام، حسش کار سختی نیست.​

 

[DELVAN.]

***
عشق این مرد مرا کور کرد، دائم به عروسش نگاه می‌کند.
چه عشق پاک و صداقتی، صادقانه دارد. نگاهش با نگاه عروسش یکی می‌شود.
باز هم برای جشن عزای من شادی می‌کنند. ​

 

[DELVAN.]

***
زخم زبان شنیدن از کسی که دوستش داری سخت است
وقتی بگوید:
«دوستت ندارم، برو... .»​

 

[DELVAN.]

***
عذاب می‌کشم برای کسی که ندارمش.
برای کسی که دیگر برای من عاشقانه آرام نمی‌گوید و نگفته‌ است.
کاش فقط یک کلمه می‌گفت تا دلم را به او خوش کنم.​

 

[DELVAN.]

***
دلم ضعف می‌رود برای خنده‌هایش که الان برای عروسش است.
در آن کت و شلوار مشکی دیدنی است.
عروس زیبایی دارد و حتی من هم نمی‌توانم منکرشم شوم.​

 

[DELVAN.]

***
در آن لباس سفید همانند عروسکی زیبا و دلفریب است.
بمیرم؛ برای خودم، برای خودت، برای تو و منی که ما نشد.
لب‌هایم می‌لرزد شاید این بغض نمی‌خواهد برود و حالا مهمان هر شب من است.​