جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء عجله کار شیطونه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط ASHVAN با نام عجله کار شیطونه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 132 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع عجله کار شیطونه
نویسنده موضوع ASHVAN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASHVAN
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
موضوع انشا: عجله کار شیطونه
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
روزی خانواده ای در یک شهر کوچک به خوبی و خوشی زندگی می کردند. یک روز مرد به خانه آمد و با خوشحالی به همسرش گفت که یک پیشنهاد کاری خوب در یک شهر دیگر دریافت کرده است و خیلی زود باید به این پیشنهاد جواب بدهد زیرا ممکن است طرف مقابل پشیمان شود.

همسر مرد به او گفت قبل از این که در این مورد عجله کنی حتما به جوانب کار فکر کن و تحقیق کن چون ممکن است این پیشنهاد سرابی بیش نباشد، اما مرد که طاقت صبر و تحقیق نداشت همان روز پاسخ مثبت داد و خیلی سریع آماده ی نقل مکان به شهر دیگر شد.
چند روزی طول نکشید که این خانواده به شهر دیگری که حالا محل کار مرد بود نقل مکان کردند و مرد در محل کار جدید مشغول به کار شد.

روزهای اول او بسیار خوشحال بود و هر روز با خوشحالی از خواب بیدار می شد و سر کار می رفت، اما پس از مدتی هنگامی که مرد به خانه می آمد خیلی بی حوصله و ناراحت بود و با همسرش کم تر حرف می زد و هر چه زن علت این ماجرا را می پرسید جوابی دریافت نمی کرد.

عاقبت یک روز مرد شروع کرد به درد و دل کردن و اظهار پشیمانی، او گفت کار جدید اصلا آن طور که فکر می کرده نبوده و او با عجله تصمیم اشتباهی گرفته است.

مرد عجول هم برای خود و هم برای همسرش شرایط سختی را پیش آورده بود که جبران آن سخت بود. زن افسوس خورد اما افسوس خوردن دیگر فایده ای نداشت زیرا پیدا کردن یک کار دیگر و برگشتن به شهر قبلی برای آن ها سخت بود.



 
بالا پایین