جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء عشق

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته انشاء‌های کاربران توسط هم نام مادر سادات:) با نام عشق ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 186 بازدید, 1 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته انشاء‌های کاربران
نام موضوع عشق
نویسنده موضوع هم نام مادر سادات:)
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط هم نام مادر سادات:)
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Oct
253
300
مدال‌ها
1
بسم الله الرحمن الرحیم
عشق یک احساس درونی است، نه می توان گفت صمیمیت است و نه دلبستگی، نه دوست داشتن است و نه وابستگی.
عشق یک کلمه ۳ حرفی است که حرف های زیادی برای گفتن دارد، یک احساسی است شامل صمیمیت،دلبستگی، دوست داشتن و وابستگی، همه با هم و یا شاید چیزی فراتر از این ۴ کلمه.
عاشق که نباشی نمی دانی عشق چیست، فکر می کنی دست بالا باید یکی را ببینی و شیفته اش بشوی، مگر عشق در یک نگاه همین نیست؟
عاشق که باشی می دانی که می شود کسی را ندیده باشی ولی عاشقش باشی، با تمام جانت دوستش داشته باشی و حاضر شوی برایش جان دهی..عشق به امام زمانت یعنی این.
کمتر کسی لایق چنین عشقی است، عشقی خدایی و آسمانی که اگر لایقش بودیم وصال رخ می داد.
عاشق امامت که شدی، رفتارت درست می شود، عشق مقدس است، پس شاید اگر رفتارت درست شود عاشق می شوی.
این چیز هارا نمی دانم ولی می دانم که این حس یک چیز مشترک است میان آدم های متفاوت،محدودیت زمانی و مکانی ندارد، تنها دلی پاک می خواهد.
قال امام صادق علیه‌السلام:
«هر کسی را که دوست داشته باشی با آن محشور می شوی.»
ای معشوق تمام هستی ما را از عاشقان امام عصر بگردان..
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Oct
253
300
مدال‌ها
1
از در،درآمدی و من از خود به در شدم
گویی از این جهان،به جهانی دگر شدم

دیشب هم مانند هر شب دیدم نماز شبت را..
تفاوتش راهم با شب های دیگر دیدم..
گریه هایت راهم دیدم..
آرزوی شهادتت را هم شنیدم..
دیدم ساک بستنت را..
حتی وقتی عکس مرا برداشتی
لبخند شیرینت را هم دیدم..
نماز صبح دلچسبت و خداحافظی تلخت را هم ..ندیدم..جان کندم..
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد..
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد..
آب پشت پایت ریختم که برگردی..
شده بی دست..
شده بی پا..
فقط برگردی..
برگردی تا جان دوباره به تنم برگردد..
منتظرت می مانم..
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل کوهی که به روی گسل زلزله هاست
پشت سرت می گویند برای پول رفته ای..
ولی مگر این ها ارزشی دارند؟؟
آنها چه می فهمند از عشقت به علمدار کربلا؟؟
آنها چه می فهمند از تکیه کلامی ات که همیشه می گویی:
عشق فقط یک کلام
حسین علیه سلام
آنها چه می فهمند که در روضه ها دم میگیری:
عشق من اباالفضله
گفتم اینو هرجایی
گشتم و ندیدم من مثل تو آقایی
من میفهمم تو را..
عشقت را فهمیدم که منقلب شدم..
راستی از همان وقتی که عشقت را فهمیدم حسادتم شروع شد وگرنه باور کن آدم حسودی نبودم..
اصلا تو که آمدی حسود شدم..
عاشق شدم..
غرور برایم بی معنی شد..
اربابم حسین شد..
رهبرم سید علی شد..
چه کردی با من که زندگی ام را زیر و رو کردی...
گر بپرسی کی بمیرم با چه ذکری در کجا؟
پاسخ آید در محرم یا حسین در کربلا.
 
بالا پایین