جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار عطار نیشابوری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام عطار نیشابوری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,216 بازدید, 145 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع عطار نیشابوری
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو ک.س ندارم

منم و هزار حسرت که در آرزوی رویت
همه عمر من برفت و بنرفت هیچ کارم

اگر به دستگیری بپذیری اینت منت
واگر نه رستخیزی ز همه جهان برآرم

چه کمی درآید آخر به شرابخانهٔ تو
اگر از شراب وصلت ببری ز سر خمارم

چو نیم سزای شادی ز خودم مدار بی غم
که درین چنین مقامی غم توست غمگسارم

ز غم تو همچو شمعم که چو شمع در غم تو
چو نفس زنم بسوزم چو بخندم اشکبارم

چو زکار شد زبانم بروم به پیش خلقی
غم تو به خون دیده همه بر رخم نگارم

ز توام من آنچه هستم که تو گرنه‌ای نیم من
که تویی که آفتابی و منم که ذره‌وارم

اگر از تو جان عطار اثر کمال یابد
منم آنکه از دو عالم به کمال اختیارم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
گر همی خواهی که گردی معتبر
نام مردم جز به نیکویی مبر
قوت نیکی نداری بد مکن
بر وجود خود ستم بیحد مکن
رو زبان از غیبت مردم ببند
تا نه بینی دست و پای خود ببند
هرکه از غیبت زبانش بسته نیست
آن چنان ک.س از عقوبت رسته نیست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
هر شبی وقت سحر در کوی جانان می‌روم
چون ز خود نامحرمم از خویش پنهان می‌روم

ماه رویا در من مسکین نگر کز عشق تو
با دلی پر خون به زیر خاک حیران می‌روم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
اي بلبل خوش‌نوا، فغان كن
عيد است، نوای عاشقان كن

چون سبزه زخاك سر برآورد
ترك دل و بـرگ بوستان كـن
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
.
عشق جمال جانان دریای آتشین است
گر عاشقی بسوزی زیرا که راه این است

جایی که شمع رخشان ناگاه بر فروزند
پروانه چون نسوزد کش سوختن یقین است

گر سر عشق خواهی از کفر و دین گذر کن
کانجا که عشق آمد چه جای کفر و دین است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
گر پرده ز خورشید جمال تو برافتد
گل جامه قبا کرده ز پرده به در افتد

چون چشم چمن چهرهٔ گلرنگ تو بیند
خون از دهن غنچه ز تشویر برافتد

بشکافت تنم غمزهٔ تو گرچه چو مویی است
یک تیر ندیدم که چنین کارگر افتد

گر بر جگرم آب نمانده است عجب نیست
کاتش ز رخت هر نفس اندر جگر افتد

گر چه دل من مرغ بلند است چو سیمرغ
لیکن چو دمت خورد به دام تو درافتد

گر گلشکری این دل بیمار کند راست
آتش ز لب و روی تو در گلشکر افتد

بر چشم و لبم زآتش عشق تو بترسم
کین آتش از آن است که در خشک و تر افتد

من خاک توام پا نهم بر سر افلاک
چون باد، گرت بر من خاکی گذر افتد

بی یاد تو عطار اگر جان به لب آرد
جانش همه خون گردد و دل در خطر افتد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
تا کی ز جهان رنج و ستم باید دید
تا چند خیال بیش و کم باید دید

حقا که به هیچ مینیرزد همه
از هیچ چرا این همه غم باید دید
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
خداوندا دلم آزاد گردان
به فضل خود تنم را شاد گردان

خداوندا گنه بسیار دارم
ولکین جمله را اقرار دارم

قلم درکش باین طومار عصیان
که غرقم اندرین دریای طوفان

خداوندا بسی من دردمندم
درین دنیای دون بس مستمندم

خداوندا مرا دنیا زبون کرد
ز کوی عاشقان تو برون کرد

خداوندا ازین کویم برون کن
بکوی عاشقان خود درون کن

خداوندا بلا بسیار دیدم
درین کو من جفا بسیار دیدم

خداوندا توئی درمان و دردم
به رحمت سرخ گردان روی زردم

خداوندا توئی حلال مشکل
ز تو باشد مرا دیدار حاصل

بحمدالله که عطّار فقیرت
شده در ملک معنی چون اسیرت

خداوندا به او فضل و کرم کن
برو علم معانی خوان و دم کن

خداوندا ز تو انعام خواهم
ز خنب عافیت صد جام خواهم

خداوندا مرا از تن رها کن
ز فضل خویشتن اینم عطا کن

خداوندا دگر طاقت ندارم
تو زین وحشت سرا بیرون درآرم

خداوندا ازین دریای جودت
بده یک قطره تا آرم سجودت

خداوندا تو احمد کن شفیعم
که تا دنیا و دین گردد مطیعم

خداوندا به ذات پاک حیدر
بکن این جسم و جانم را منور

که تا این پنج روزه عمر باقی
به طاعت صرف سازم همچو ساقی

خداوندا از آن ساقیِّ کوثر
شرابم ده که تا گردم منور

خداوندا به دین مصطفایم
به اسرارِ علیِّ مرتضایم

شفاعت خواه من در روز محشر
علی مرتضا شبّیر و شبّر

مناجاتم بنام مرتضا ختم
که او بوده میان اولیا ختم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
به جز غم خوردن عشقت ، غمی دیگر نمی‌دانم
که شادی در همه عالم ، از این خوش‌تر نمی‌دانم

به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجز فرو ماندم ، رهی دیگر نمی‌دانم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو ک.س ندارم

منم و هزار حسرت که در آرزوی رویت
همه عمر من برفت و بنرفت هیچ کارم

اگر به دستگیری بپذیری اینت منت
واگر نه رستخیزی ز همه جهان برآرم

چه کمی درآید آخر به شرابخانهٔ تو
اگر از شراب وصلت ببری ز سر خمارم

چو نیم سزای شادی ز خودم مدار بی غم
که درین چنین مقامی غم توست غمگسارم

ز غم تو همچو شمعم که چو شمع در غم تو
چو نفس زنم بسوزم چو بخندم اشکبارم

چو زکار شد زبانم بروم به پیش خلقی
غم تو به خون دیده همه بر رخم نگارم

ز توام من آنچه هستم که تو گرنه‌ای نیم من
که تویی که آفتابی و منم که ذره‌وارم

اگر از تو جان عطار اثر کمال یابد
منم آنکه از دو عالم به کمال اختیارم
 
بالا پایین