جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تاریخ ایران علت حمله سلجوقیان به ایران

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تاریخ ایران توسط itszari. با نام علت حمله سلجوقیان به ایران ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 344 بازدید, 17 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته تاریخ ایران
نام موضوع علت حمله سلجوقیان به ایران
نویسنده موضوع itszari.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط itszari.
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,290
مدال‌ها
7
منازل زمستانی سلجوقیان در حوالی شهر نور - نزدیک بخارا - و منازل تابستانی آنان در اطراف شهر سغد – نزدیک سمرقند – قرار داشت.(الراوندی، 1364: 7-86) تاریخ دقیق مرگ سلجوق بن دقاق مشخص نیست. وی چهار فرزند به نام های اسرائیل، موسى بیغو و یونس و میكائیل داشت.(تتوی، قاضى احمد و قزوینی، 1382: 2088، 3؛ گردیزی، 2006: 292) در این زمان ظاهرا میان آن ها و مسلمانی که سلجوق به دقاق آن ها را از پرداخت خراج معاف کرده بود؛ اختلاف افتاد و به همین دلیل سلجوقیان راه جنوب را اختیار کردند.(ستارزاده، 1386: 23) از میان چهار فزرند وی، اسرائیل فرزند ارشد خاندان قدرت را در قبیله خویش به دست گرفت. تعامل سلجوقیان با غزنویان که در نهایت با شکست سلطان مسعود غزنوی در جنگ دندانقان 432 ه.ق به حکومت رسیدند؛ از این دوره شروع می شد.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,290
مدال‌ها
7
سلجوقان در تعامل با سلطان محمود غزنوی:

از زمان قدرت گیری سلجوقیان، حکام منطقه حضور آن ها را احساس می کردند و آن ها به واسطه قدرت نظامی افراد قبیله شان در حوادث ماورا النهر سیهم شدند. بر این اساس سلطان محمود که توسط قدرخان یوسف از خطر طایفه سلجوقیان آگاه گشته بود؛ به بهانه واهی اسرائیل را برای انجام مذاکرات به نزدیکی رود جیحون دعوت نمود. در ظاهر وی قصد اتحاد و انعقاد دوستی با خاندان سلجوقی را در سر می پروراند؛ اما در باطن تصمیم بر نابودی آن ها را داشت. سلطان محمود با اطلاع و آگاهی کافی از مشکلات پیش رو از حضور آن ها در منطقه، دستور توقیف و بازداشت او و یارانش را صادر کرد. به این ترتیب اسرائیل نزدیک به هفت سال تا آخر عمر را در زندانی در سرزمین هند گذراند.(الراوندی، 1364: 9-88؛ حلمی، 1384: 7-16) این اتفاق را باید به منزله ورود اساسی آن ها به عنوان قدرتی تاثیر گذار در آغاز قرن پنجم ه.ق در ماورا النهر و خراسان تلقی کرد.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,290
مدال‌ها
7
پس از اسرائیل برادر وی، میکائیل رهبری قبیله سلجوقیان را بر عهده گرفت. در این دوره طایفه سلجوقی به رهبری میکائیل در جنگ های مختلف با کفار مجاور شرکت می کردند. وی با حیله و نیرنگ از سلطان محمود اجازه عبور از اراضی او در ماورا النهر را به دست آورد و با قبیله خویش به سوی خراسان حرکت کرد. علاوه بر این میکائیل به جنگ با کفار اطراف نیز می پرداخت. اما روند رو به رشد قدرت او آن چنان طول نکشید و پس از مدتی در حین یکی از نبردها – محاصره قلعه ای از قلاع ترکستان - میکائیل جان خود را از دست داد.(مشکوتی، 1343: 2؛ ستارزداه، 1386: 23) مرگ وی تاثیر زیادی در قدرت گیری این طایفه در منطقه نداشت و فرزندان میکائیل بلافاصله راه پدر را ادامه دادند.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,290
مدال‌ها
7
مرگ سلطان محمود در سال 421 ه.ق به رشد روزافزون سلجوقیان در خراسان کمک بسیاری نمود. به قولی با شروع حکومت وی مقدمات تجزیه حكومت غزنوى فراهم گردید.(راوندی، 1382، ج2: 262) تا زمان حیات وی، آن ها قادر به قدرت نمایی در منطقه نبودند. به همین دلیل با اجرای سیاست مسسالمت آمیز از سوی میکائیل، این دوره را قبیله سلجوقیان به تثبیت پایه های قدرت در خراسان سپری کرد. اما با مرگ او و ایجاد آشوب میان شاهزادگان غزنوی بر سر کسب تخت سلطنت، سلجوقیان بلافاصله در فرصت به دست آمده؛ به کسب قدرت و ایجاد دولت در این منطقه پرداختند.
- طغرل اول سلجوقی (تلاش برای استقرار حکومت در خراسان ):
با روی کار آمدن طغرل اول در 429 ه.ق فرزند میکائیل در راس امور قبیله سلجوقیان، اوضاع کاملا به نفع آن ها تغییر کرد. وی به همراه چغری برادرش به ساماندهی امورات قبیله خویش پرداختند. آن ها پس از مرگ پدر به همراه طایفه خویش از ناحیه جند کوچ کرده و در حوالی شهر بخارا پایتخت سامانیان مستقر شدند.(مشکوتی، 1343: 2) سرانجام پس از کشمکش های فراوان حاصل از مرگ سلطان محمود، فرزند وی سلطان مسعود غزنوی 432- 421 ه.ق بر تخت سلطنت نشست.(بیهقی، 1374: 5، 1؛ باسورث، 1385: 235) تا سال 427 ه.ق سلطان مسعود و سردارانش قادر به دفع آن ها نبودند. در نهایت امرا و سلاطین عراق و آذربایجان آن ها را نابود کردند. این گروه به نام سلجوقیان عراقی معروف بودند.(اقبال آشتیانى، 1384: 3-12؛ بویل و دیگران، 1381: 27، 5)
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,290
مدال‌ها
7
اما طغرل اول و برادرش چغری نیز به همراه قبیله خویش به سوی مناطق خراسان رهسپار شدند. در سال 426 ه.ق برای ورود به خراسان رهسپار رودخانه جیحون شدند. در این موقع هارون بن آلتونتاش حاکم خوارزم، آن ها به اتحاد و اتفاق دعوت نمود. هدف وی از این اقدام شورش بر ضد سلطان مسعود و سپس نابودی سلجوقیان پیش از ایجاد دردسر بود؛ لیکن کاری از پیش نبرد و پس از جنگ سختی مابین دو طرف، طغرل اول و یارانش به سختی خود را به حدود نسا رساندند.(پیرنیا و اقبال آشتیانى، 1385: 239؛ باسورث، 1385: 248) ابن اثیر در مورد خ*یانت هارون بن آلتونتاش می نویسد: «« همینكه از جیحون عبور كردند، خوارزمشاه هارون‏ بن‏ آلتونتاش‏ بآنها نامه نوشت و از آنان دعوت كرد كه بیایند و با هم متفق و دست واحدى بشوند. طغرل‏بیك و داود و بیغو بدان صوب رهسپار شدند و بسال چهار صد و بیست و شش در بیرون خوارزم چادرهاى خود را برپاداشتند و آنها بخوارزمشاه هارون اعتماد و اطمینان پیدا كرده بودند و او نسبت بآنها خ*یانت و غدر روا داشت و امیر شاهملك را بر آنها گمارد و وى با سپاه هارون آنها را سخت در تنگنا قرار داد و بسیارى از آنها را كشت و غارت كرد و زنان باسارت گرفت و روشى شنیع در غدر و خ*یانت نسبت بآنها در پیش گرفت پس جمع آنها از خوارزم بدشت نسا كوچیده و در این سال نیز قصد مرو كردند و به احدى از ابناء بشر متعرض نشدند و فرزندان و ذرارى آنها در اسارت باقیماندند.»»( ابن اثیر، 1371، ج22: 184) این حادثه در زندگی طغرل اول بسیار مهم به حساب می آمد. با وجود شکست اولیه او در جنگ، اما بازگشت و پیروزی بر سپاه سلطان مسعود غزنوی اعتبار فوق العاده ای را برای او در منطقه به همراه داشت.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,290
مدال‌ها
7
در این نبرد حدود هفت تا هشت هزار نفر از طایفه سلجوقیان به هلالکت رسیدند؛ بنه آن ها غارت شد و بسیاری دیگر را به اسارت بردند.(ستارزاده، 1386: 29) نتیجه این جنگ در تبادلات سیاسی مابین طغرل اول سلجوقی و سلطان مسعود غزنوی اهمیت بالایی دارد. مسعود از ترس گسترش قدرت آن ها در منطقه، صلح نامه ای را با آن ها به امضا رساند. از جمله دلایل این کار نیاز وی به سفر به هند و اداره امور آن دیار بود.(حلمی، 1384: 17)
سلطان مسعود در سال 426 ه.ق برای سرکوب ترکمانان، لشگری به فرمانده ای حاجب بکتغدی - سالار غلامان سرایی - را روانه کارزار نمود؛ اما به دلیل نافرمانی چند تن از فرماندهان جنگ و اختلاف میان آن ها، لشگر غزنوی در نزدیکی نشا شکست سختی را متحمل شد. پس از این واقعه ترکمانان به دلیل شندین جواب رد از سوی سلطان مسعود برای اسکان در خراسان به غارت روستاهای اطراف نسا پرداختند و منطقه را ناامن نمودند.(ستارزاده، 1386: 30)
این شکست در نظر سلطان غزنوی بسیار بزرگ جلوه نمود و اما ترکان سلجوقی از ترس جبران شکست، به عذرخواهی پرداختند و در قبال آن سلطان نسا، فراوه، و دهستان را به ترتیب به موسی یبغو، طغرل و چغری واگذار کرد و به همراه آ« نشان های حکومتی را نیز برای آن ها ارسال کرد. اما پیروزی اخیر، آن ها را جسورتر کرده بود و نماینده سلطان در بازگشت از سوی آن ها، این امر ار گوشزد نموده بود.(بیهقی، 1374: 32-626)
در سال 428 ه.ق، طغرل رسواانی را روانه 31
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,290
مدال‌ها
7
در سال 429 ه.ق سلطان مسعود، سوباشی والی خراسان را مامور دفع سلجوقیان کرد. وی با طغرل اول و یبغو در حوالی مرو و سرخس روبه رو شد؛ اما پیش از وقوع جنگ، وی شبانه اموال خود را برداشت و به این همین دلیل طغرل اول به راحتی بر قسمت اعظم خراسان دست یافت و بدون جنگ نیشابور را از دست ابوسهل حمدوى گرفت. بر این اساس وی در شهر نیشابور بر تخت مسعود نشست و خود را سلطان خواند. کسی که بیش از همه در پیشرفت كار تركمانان سلجوقى تلاش فراوانی کرد؛ سالار پوژگان‏ - ابو القاسم علىّ بن عبد اللّه جوینى -‏ از صاحب دیوان خراسان بود.(نیشابورى، 1332: 15؛ پیرنیا و اقبال آشتیانی، 1380: 276) بر این اساس طغرل اول به واسطه قدرت نظامی قبیله خویش توانست یکی از شهرهای مهم خراسان را تصرف کند و به جای سلطان مسعود غزنوی، خودش را سلطان بنامد. این اقدام از لحاظ کسب اعتبار سیاسی، به ویژه در منطقه خراسان برای سلجوقیان از اهمیت بالایی برخوردار بود.
از این تاریخ تا وقوع جنگ دندانقان 431 ه.ق، سلطان مسعود غزنوی شخصا فرمانده ای سپاه را در شهر بلخ بر عهده داشت؛ ولی داوود - برادر طغرل بیک - با بی پروای تمام روستاهای اطراف این شهر را غارت نموده بود. (ستارزاده، 1386: 35)
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,290
مدال‌ها
7
- جنگ دندانقان :
سال 429 ه.ق را باید آغاز حقیقی برپایی دولت سلجوقی به حساب آورد. طغرل از این پس به تمشیت امورات مملکتی پرداخت. شهر دندانقان در حوالی شمالی شرقی سرخس در جاده منتهی به مرو قرار داشته است. این شهرک از نواحی مروشاهجان بود.(یعقوبی، 1422: 55؛ گردیزی، 2006: 294) سجادی دندانقان را یکی از شهرهای حوزه مرو معرفی می کند.(سجادی، 1383: 78) پیروزی در این جنگ از لحاظ سیاسی و استراتژیک برای هر دو طرف از لحاظ تسلط بر مناطق مختلف خراسان و کسب اعتبار در آینده بسیار اهمیت داشت.
طغرل اول و سطان مسعود غزنوی به سال 431 ه.ق در منطقه دندانقان روبه روی هم قرار گرفتند. هندوشاه استر آبادى در این مورد می نویسد که: «« امیر مسعود از هرات به نیشابور و از آنجا به طوس رفت و نزدیك طوس جمعى از تركمانان پیش آمده و جنگ كرده اكثرى به قتل رسیدند. در این وقت خبر آوردند كه مردمان باورد حصار خود را به تركمانان دادند. امیر مسعود آن حصار را گشاده، مردم آنجا را به قتل آورد و باز به نیشابور آمده زمستان آنجا گذرانید و چون بهار آمد، در سنه ثلثین و اربعمائه 430/ 39 ه.ق/ 1038 م به قصد طغرل‏بیگ سلجوقى، به جانب باورد رفت. طغرل خبردار شده از جانب باورد گریخت و امیر مسعود برگشته از راه مهنه‏ سوى سرخس آمد. و رعایاى مهنه چون خراج نمى‏دادند ایشان را به دست آورده جمعى‏ را كشت و قومى دیگر را دست‏ها برید و حصار ایشان ویران كرده از آنجا به طرف دندانقان آمد و چون به آنجا رسید در هشتم ماه رمضان سنه احدى و ثلثین و اربعمائه 431 ه.ق / 1040م ‏تركمانان از اطراف‏ هجوم نموده، راه‏ها را بر لشكر غزنین گرفتند. امیر مسعود ناچار صف‏ها ترتیب داده مستعدّ قتال شد. تركمانان نیز لشكرها آراسته در مقابل آمدند و جنگ عظیم روى نمود. در این اثنا، اكثر سالاران لشكر غزنین، برگشته به دشمن درآمدند و سلطان به نفس خویش به میدان درآمده چندكس از سرداران تركمانان به ضرب نیزه و شمشیر و گرز بینداخت و كارزارى كرد كه هیچ پادشاهى نكرده بود. ناگاه جمعى از لشكر غزنین، كه به دشمن درنیامده بودند، ایشان هم بى‏وفایى كرده و پشت به معركه داده به جانب غزنین فرار نمودند و چون هیچ‏كس نزد امیر مسعود نماند، به قوّت و مردانگى خود از آن معركه به درآمد و هیچ‏كس را قدرت آن نبود كه در عقب او آید.»»(هندوشاه استر آبادى‏، 1387، ج1: 4-153)
 
بالا پایین