جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار علیرضا بدیع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام علیرضا بدیع ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 698 بازدید, 23 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع علیرضا بدیع
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
به سویم با لب خشک آمدی، با چشم تر رفتی
حلالم کن که از سرچشمه‌ی من تشنه‌تر رفتی

میان دلبران پابندی مهرت سرآمد بود
چه‌ها دیدی که با دل آمدی اما به سر رفتی

مگر با کوه خویشاوندی دیرینه‌ای داری؟
که هرچه بیشتر سویت دویدم، پیشتر رفتی

تو را همشیره‌ی مهتاب می‌دانم که ماه آسا
به بالینم سر شب آمدی وقت سحر رفتی

تو با باد شمالی نسبتی داری؟ که همچون او
رسیدی بی‌صدا از راه دور و بی‌خبر رفتی

اسیرت کرده بودم فکر می کردم که عشق است این!
قفس را باز کردم دانه بگذارم که در رفتی

تو مرغ نوپری، زودست جلد بام من باشی
خدا پشت و پناهت باد اگر بی‌من سفر رفتی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
باید شبی به قبله حاجات رو کنم
تا از خدای خویش تو را آرزو کنم

کارم رسیده است به جایی که روز و شب
در عالم مجاز تو را جستجو کنم

کندوی تازه منی و تا بنوشمت
باید به نیش این همه زنبور خو کنم

آنان که پیش ازین به مصاف تو رفته‌اند
گفتند در طواف تو با خون وضو کنم

چون کوزه گر سبو کند از کاسه سرم
بگذار پیش از آن سر خود در سبو کنم

چندان عجیب نیست که از رشک بشکند
آن دم که با تو آینه را روبرو کنم

دنیا به دل شکستگی‌ام حکم داده است
باید برای او ورقی تازه رو کنم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
چندان عجیب نیست که از رشک بشکند
آن‌دَم که با تو آینه را روبه‌رو کنم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
‌از قهوه اما تلخ تر، اقبال من بود
این بوف کور از ابتدا در فال من بود

راحت پی این رفت و آسان سهم آن شد
چشمی که میگفتی فقط دنبال من بود

حالا برای دیگران چتری بزرگ است
دستی که روی شانه هایم شال من بود

ای دیگران! دلخوش به این دولت نباشید
تختی که بر آنید، روزی مال من بود

هر ک.س که او را دید از حالم خبر یافت
پیشانی او نامه‌ی اعمال من بود

هر چند شر از دوستان خیر است اما
باری که از دوشم گرفتی بال من بود
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ای بکرترین برکه! هلا سوره‌ی صافی!
پرهیز کن از این همه پرهیز اضافی!

مهری بزن از بوسه به پیشانی سردم
بد نام که هستیم به اندازه‌ی کافی!

تلخینه‌ی آمیخته با هر سخنت را
صد شکر! شکرپاش لبت کرده تلافی!

با یافتن چشم تو آرام گرفتم
چون شاعر درمانده پس از کشف قوافی..

چندی‌ست که سردم شده دور از دم گرمت..
بر گردنم از بوسه مگر شال ببافی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دستخطی دارم از او بر دل خود یادگار
عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار

رفتنش یک شب، دمار از روزگار من کشید
می کشم روزی که برگردد، دمار از روزگار
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
جان به لب گشتیم و با این حال ، عشق از دل نرفت

میزبان از خانه بیرون رفته ، مهمان مانده است!...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
عصر یخبندان کنارت صبح فروردین شود
پیش پایت کوچه با رنگین کمان آذین شود

ما رهاییم از پرند و تختخواب آبنوس
وقت بوسه، کوه و دریا، بالش و بالین شود

تازه کن ضرب المثل ها را به حلوا گفتنت
نام خود بر لب ببر تا کام من شیرین شود

کفر مویت را درآورده ست بند روسری
بیم آن دارم مبادا مجتهد بی دین شود

زندگی با شوق وصل و مرگ با بیم فراق
چون تویی فرقی ندارد آن شود یا این شود!

دشت و دامانی مهیا کن که بعد از سال ها
مادیان تیزپای شعرهایم زین شود
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دلم شکست، کجایی که نوشخند زنی؟
به یک اشاره دلم را دوباره بند زنی؟

دوباره وصله ای از بوسه های دلچسب ات
برین سفال ترک خورده ام به چند زنی؟

اگر به دست تو باشد چه فرق این یا آن؟
دمی ضماد گذاری، دمی گزند زنی

مباد دود دل من به چشم غیر رود
مخواه بیشتر آتش درین سپند زنی

منم که پیش تو از بید سر به زیرترم
تویی که طعنه به هر سرو سربلند زنی

دوباره همهمه افتاده است در کلمات
که در حوالی این شعر دیده اند زنی

زنی که وصفش در این غزل نمی گنجد
زن از حریر، از ابریشم، از پرند، زنی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
تا کی ورق ورق کنم این سر رسید را؟
چون کودکی رسیدن سال جدید را

با دست زیر چانه تو را آه می کشم
چون غنچه ای که آخر اسفند عید را...
 
بالا پایین