جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {عَشَقِه} اثر •زهرا غلامی کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط Mavi با نام {عَشَقِه} اثر •زهرا غلامی کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 328 بازدید, 10 پاسخ و 16 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {عَشَقِه} اثر •زهرا غلامی کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع Mavi
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Mavi

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
522
6,056
مدال‌ها
3
"وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ"

نام‌ دلنوشته: عَشَقِه
ژانر: تراژدی/عاشقانه
اثر: زهرا غلامی
ناظر: @سپید

|دیباچه|

دلم که برایت تنگ می‌شود؛
عطرت را در فضای اتاقم افشان می‌کنم
پیراهنت را به آغوش می‌کشم
و خیال می‌کنم که هنوز هم دوستم داری.




بیست‌و‌چهارم‌آبان‌ماهِ‌هزار‌و‌چهارصد‌و‌سه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
1683008322482 (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانی
در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

Mavi

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
522
6,056
مدال‌ها
3
درود

از اینکه "عشقه" را برای خوانش انتخاب کرده‌اید، بسیار سپاسگزارم.
دوست داشتم در رابطه با انتخاب نام این دلنوشته کمی توضیحات اضافه کنم و امیدوارم این توضیحات مفید واقع شود و به درک بیشتر دلنوشته کمک کند.


عشق را از عَشَقِه گرفته‌اند!

عشق، واژه‌ای است که ریشه در «عشقه» دارد، آن گیاه سرسخت و پیچیده که در باغ‌ها در کنار درختان می‌روید. عشقه، ابتدا ریشه‌هایش را در دل زمین محکم می‌کند و به آرامی سر برمی‌آورد. با هر دوری که به دور درخت می‌پیچد، درخت را در آغوش می‌کشد و به‌تدریج، این پیوند زیبا به شکنجه‌ای دردناک تبدیل می‌شود.
عشقه، با هر برگ و شاخه‌اش، آب و زندگی درخت را به تاراج می‌برد و درختی که روزی سرسبز و شاداب بود، به پژمردگی و خشکی می‌گراید. این تصویر، نمادی از عشق است که می‌تواند در عین زیبایی، ویرانگر باشد.




 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Mavi

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
522
6,056
مدال‌ها
3
***
ماهی زیبا‌روی شهر در مرداب خستگی دارد بال‌بال می‌زند.
به دادش برس جان دلش،
آب حیاتش...!
برس تا نمیرد ز درد جفا، ز درد دلتنگی
برس تا خفه نشود در هوای مسموم این شهر نامرد،
برس و گوش باش برای غم‌های ناگفته‌اش
برس و سیرابش کن ز عشق
تو فقط برس، باقی‌اش حل شدنی است.
برس و سرنوشت ماهی شهر مسموم را از سر بنویس.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Mavi

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
522
6,056
مدال‌ها
3
سرم را بر سی*ن*ه‌ات تکیه می‌دادی و دستانت نوازشگرِ گیسوانِ بلندم می‌شد.
من به صدای حیاتت گوش می‌سپردم، و تو به عطر گیسوانم... .
گاهی لب می‌گشودی و در زیر گوشم زمزمه می‌کردی: «گیسوانت عطر بهشت می‌دهد، گیسو کمندم.»
و اکنون من گریزانم از موهای کوتاه‌ام که جای نوازش‌های تو در آن، فریاد دلتنگی سر می‌دهد.
گویی تو نه تنها در ریشه موهایم، بلکه در ریشه‌ی جانم حک شده‌ای یزدانم...!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Mavi

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
522
6,056
مدال‌ها
3
آخرین بوسه‌ات مزه‌ای غریب می‌داد.
جرعه‌ای عسل‌گونه و جرعه‌ای زهر‌آلود؛
حلاوتش را تقدیم به آخرین نگاه پر مهرت می‌کنم
و زهرش را برای وداع، فراق دست‌هایمان‌، اشک‌های نباریده‌مان و شاید هم برای جدایی سرنوشت‌مان کنار می‌گذارم... .
نجوایی در گوشم زمزمه می‌کند نام این بوسه را باید "دلیبال" گذاشت!

*دلیبال به معنای زهر عسل یا زهر شیرین است.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Mavi

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
522
6,056
مدال‌ها
3
آخرین باری که "بانو جانم" صدایم زدی را به خاطر دارم؛
آخرین باری که دوستت دارم بر لب راندی
آخرین باری که غرق در نگاهم شدی
آخرین باری که من را میهمان آغوشت کردی
آخرین باری که برایم شیرین و فرهاد را خواندی،
آخرین باری که دستانت بر گیسوانم تار ملاطفت نواخت را نیز خوب به یاد دارم.
تو رفتی، ولی ای کاش خاطراتت را هم همراه خودت می‌بردی رفته‌ی بی‌برگشتم...!
کاش‌ می‌بردی...!
که شاید هر‌شب یادگاری از فصل دلدادگی‌مان، زهرخندی نثار دلم نکند؛
که نگوید: هرگز آخرینی برای تو وجود نخواهد داشت...!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Mavi

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
522
6,056
مدال‌ها
3
دلم می‌خواهد لب‌هایم طوافگر رخسارت باشند؛
و دستانم نوازشگر زلف‌هایت
افسوس که نیستی آب حیاتم!
و من نمی‌دانم از این داغ، به عکس‌هایت پناه ببرم یا مثل هر‌شب به خیالاتم.
 
موضوع نویسنده

Mavi

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
522
6,056
مدال‌ها
3
شامگاه دل‌گذشت‌هایمان را به دست آتش سپردم
ناگه دیدم که شعله‌هایش، رخت سپید خوشبختی‌ام را در برگرفته است؛
آمد و آمد تا رسید به گیسوانم، خواستم بگویم دست به آنها نزند؛ آخر جان می‌دادی برای تار به تارشان.
به راستی، هنوز هم جان می‌دهی؟!
تا لب گشودم دیدم که چیزی از من باقی نمانده است جز مشتی خاکستر... .
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین