جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

متفرقه غروب پروانه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط حنا نویس با نام غروب پروانه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 658 بازدید, 22 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع غروب پروانه
نویسنده موضوع حنا نویس
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط حنا نویس
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
این آغاز سختی‌های خندان کوچولو بود. پدر، برادران و اقوام پروانه و در ادامه همه مردم شهر برای پیدا کردن عاشقان فراری دست به کار شدند. از طرف دیگر پروانه و فریدون ملک نیز با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کردند که…
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ARNICA
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
غروب پروانه


درباره رمان غروب پروانه​

راوی در کتاب می‌گوید به داستانی که تعریف می‌کند اطمینان ندارد و فکر می‌کند داستانش خوب نیست. اما خواننده بعد از مطالعه کتاب پی می‌برد که داستان بسیار خوب و خواندنی است. داستانی که هرچند تلخ است اما زیبایی‌های زیادی درون خودش دارد. داستانی که در همان ابتدا به خاطر پروانه مکتوب شده است تا نمیرد. خندان کوچولو این داستان را نوشت چون پروانه همیشه به او می‌گفت: «پس از مرگ فراموشم نکن
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ARNICA
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
غروب پروانه سومین رمانی است که از بختیار علی مطالعه کردم و باید اعتراف کنم این رمان از همه تلخ‌تر بود. در این رمان دو دنیای متفاوت رو در روی هم قرار می‌گیرند و بختیار علی چهره خشن و ترسناک تفکر سنتی را به‌خوبی نشان می‌دهد. چهره مردمانی که در بند افکار دیگران و از همه مهمتر در بند جامعه هستند.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
بعد از همه سختی‌هایی که در خانه متوجه پروانه بود و بعد از فرار او، برادرانش به سراغ بقچه‌ها رفتند و خنجرهایی را لای لباس‌هایشان مخفی کردند. آن‌ها قصد داشتند پروانه را به خاطر این ننگی که به بار آورده است بکشند.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
اما پروانه و دیگر عاشقان شهر می‌خواهند آزاد باشند. آن‌ها از جامعه و تنگ‌نظری‌های آن در امان نیستند و از اینکه نمی‌توانند در کنار هم زندگی راحتی داشته باشند خسته شده‌اند. بنابراین به عشقستان فرار کردند.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
در این میان خندان کوچولو برای یک مدت طولانی، مانند صحنه‌های ترسناک ابتدای کتاب یک قربانی است. دست پدر، برادران و اقوام پروانه به او نمی‌رسد و چون فکر می‌کنند خندان کوچولو در فرار کردن پروانه نقش داشته و از آینده او می‌ترسند، تصمصم می‌گیرند او را درست تربیت کنند. می‌خواهند راه راست را به او نشان دهند مبادا پا در مسیری بگذارد که پروانه به آن رفته است.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
جنگ میان اهالی خشمگین شهر و عاشقان فراری به تلخ‌ترین شیوه ممکن در غروب پروانه به پایان می‌رسد. به عقیده من پایان کتاب آنقدر تلخ است که برای همیشه در ذهن خواننده باقی می‌ماند.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
علاوه بر زبان شاعرانه و فضاهای زیبایی که در این کتاب آمده است، نزدیکی فرهنگی نیز باعث جذب هرچه بیشتر خواننده می‌شود. در غروب پروانه خشونت علیه زنان به‌خوبی نشان داده شده است. پدر و برادران پروانه فقط از او انتظار خدمت دارند. او باید کارهای خانه را انجام دهد و یا مثلا در عید قربان گوشت قربانی را تقسیم کند. عاشق شدن، رابطه داشتن با یک مرد و یا فرار از خانه آن‌هم با کسی که عاشق اوست به هیچ وجه قابل بخشش نیست. بختیار علی در این رمان به زیبایی جنبه‌های تاریک یک تفکر سنتی را نقد می‌کند.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3

جملاتی از متن رمان غروب پروانه​

او برای آن‌که آرزوی دخترها را بکشد می‌گفت: «بالاترین مرتبه‌ی ایمان، عبادت دائمی خدا نیست، بلکه کناره‌گیری از دنیاست.» (رمان غروب پروانه – صفحه ۴۶)
هیچ‌چیز زیباتر از تنها بودن در خاکی که خودت انتخاب می‌کنی نیست. (رمان غروب پروانه – صفحه ۶۷)
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
من اکنون یک رزمنده‌ی نامدار برای وطنم هستم، اما این سرزمین از عشق بی‌فایده و کشته‌شده درست شده است. من به باور عجیبی رسیده‌ام، به این باور رسیده‌ام که در هر جایی عاشقی را آزاد کنم. من در این فکرم که گوشه‌ای پیدا کنم و مکانی بسازم تا بعضی عاشقان که جایی برای زندگی ندارند با هم آن‌جا بروند و زندگی کنند. (رمان غروب پروانه – صفحه ۸۱)
پروانه نمی‌فهمید چرا جهانی نیست که از همان ابتدا زیبا باشد؟! چطور شهری پیدا نمی‌شود که از همان ابتدای آفرینش با ظرافت درست شده باشد؟! چطور انسان‌هایی نیستند که از ازل آزاد باشند؟! (رمان غروب پروانه – صفحه ۱۲۹)
 
بالا پایین