نگاه کردن به آسمان آبی ابرهای شفاف و غروب خورشید و لحظه ای چشم دوختن به آنها
هزاران حس وصف ناپذیر و غیر قابل توصیف به ما دست میدهد .
احساسی که زیباتر از لاله های رنگارنگ و لذت بخش تر از شنیدن نغمه بلبل است.
نگاه کردن به غروب آفتاب و هاله دورش مرا دگرگون میکند و باعث میشود به طلوع و غروب خورشید بیشتر بیندیشم
و اندیشیدن بیشتر سبب میشود تا درباره خلقت و آفرینش خدا تفکر کنم .
وقتی به اطرافم نگاه میکنم،میبینم دامن رنگارنگ طبیعت آرام تر و ساکت تر از همیشه است
و از ازدحام و شلوغی همیشگی خبری نیست گویا طبیعت به خواب کودکانه و معصومانه ای فرو رفته است.
در پشت تپه های گنبدی شکل؛خورشید مانندیاقوت سرخ رنگی در آسمان خودنمایی میکند و می درخشد.
رخسار زیبای غروب آفتاب چشم هر رهگذری را به هاله سرخ رنگ خود جذب میکند و وادار میکند مدت ها تماشایش کنند.
خورشید جامه سرخ رنگی برتن کرده و با این جامه اش هر انسان سیراب و تشنه؛ فقیر و ثروتمند و هر ک.س دیگر را مجذوب میکند.
دلم میخواهد در همین لحظه زمان از حرکت می ایستاد و متوقف میشد،آن وقت میتوانستم غروب دل انگیز را بیشتر نظاره گر باشم.
وقتی در غروب پاییزی قدم میزنم،جهان هم ساکت میشود.
انگار نمیخواهد با ازدحامش سکوت مرا لگد کند.
من بخاطر این غروب زیبا خدا را شکر میکنم.
خدایا تا آخرین غروب دنیا دوستت دارم.