جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تاریخ ایران فراز و فرودهای تاریخی قوم کاسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تاریخ ایران توسط اولدوز با نام فراز و فرودهای تاریخی قوم کاسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 109 بازدید, 17 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته تاریخ ایران
نام موضوع فراز و فرودهای تاریخی قوم کاسی
نویسنده موضوع اولدوز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط اولدوز
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
فرمانروایی کاسی‌ها در بابل

پس از حمله کاسی‌ها به سرزمین بابل در زمان سامسوایلوتا، حملات مشابهی به عمل آمد ولی در زمان پادشاهان بعدی بود که مهاجمان جای پای ثابتی در شمال بابل به دست آوردند. مطابق فهرست پادشاهان، گندش موسس سومین سلسله بود و این مدرک به وسیله لوحه ای که حاکی از وجود نسخه‌ای در یکی از سنگ نوشته هاست، تایید می‌شود. نام پادشاه بابل که در این نسخه ذکر می‌شود گدش است که صورت خلاصه شده‌ای از گندش است. این سند اشاره ای مسلم به غلبه کاسی ها دارد.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
شناخت نسبی تاریخ بابل

در شناسایی ما از تاریخ بابل، شکاف عمیقی وجود دارد. در دوره‌های مشتمل بر۱۳ سلطنت، از حدود اواسط سلطنت هفدهم تا پایان سده پانزدهم پیش از میلاد، مدارک بومی ما، محدود به اسناد مختصری مربوط به نیمه دوم این دوره است. با کمک آن‌ها می‌توانیم، نام‌های تنی‌چند از پادشاهان گمشده را و آن هم به ترتیب نسبی، بیابیم و در یک یا دو مورد، حتی وجود آن‌ها، مورد اختلاف است. در واقع اگر تنها بر اسناد بابل متکی باشیم، با اطلاع ما از تاریخ این سرزمین، حتی اگر دوباره مساله توالی پادشاهان را حل کنیم، مطلب مهمی در دست نخواهیم داشت.



فرهنگ بابلی، از عصر پادشاهان سامی غربی، تا حد زیادی به سبب روابط بازرگانی با سوریه به نقاط دور دست نفوذ کرده بود. روش بابلی ها در نوشتن مطالب روی لوح‌های گل رس، مورد اقتباس سایر اقوام آسیای مرکزی قرار گرفته و زبان‌شان به صورت زبان بین المللی جهان باستان در آمده بود. پس از آنکه مصر، کنعان را فتح کرد و به صورت قدرتی آسیایی در آمد، با سایر دولت‎ها و با ایالات تحت تصرف خود در کنعان، به مکاتبه پرداخت.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
به‌ اين ترتیب بود که بخشی از مهم‌ترین اطلاعات ما مربوط به این دوره از منابع بابلی نبوده، بلکه از مآخذ مصری اقتباس شده است، تپه های معروف به تل العمارنه در مصر‌، حاکی از وجود شهری است که در روزگار آمن حنب چهارم(اختاتون)، دوره ای کوتاه ولی درخشان داشته است. این همان فرعون مشهوری است که درصدد بر آمد دین رسمی مصر را منسوخ و به جای آن پرستش قرص خورشید را رایج سازد. هدف او این بود که مصریان را از پرستش خدایان متعدد باز دارد و نوعی وحدت مذهبی برقرار کند.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
آثار بازیافته(سنگ تعیین مرزها)

سقوط سلسله کاسی‌ها در بابل را می‌توان مربوط به تعرض عیلام دانست زیرا گذشته از الواح مربوط به دوره کاسی که در نپور به دست آمده است، منبع عمده اطلاعات ما درباره اوضاع اقتصادی بابل، در دوره کاسی‌ها، عبارت از سنگ‌هایی است که برای تعیین مرزها نصب می‌شده است، مطالب را بیشتر روی سنگ‌هایی مخروطی شکل حک کرده‌اند و تردیدی نیست که بسیاری از سنگ‌های نخستین را برای تعیین حدود املاک به کار می‌بردند. حتی در زمانی که سنگ‌های مزبور برای تعیین محدود به کار نمی‌رفت، آن‌ها را در منزل مالک پا در پرستشگاه خدای او به عنوان سندی که در صورت لزوم به آن رجوع می‌شده نگاه می‌داشتند. اهمیت این مدارک نه‌تنها از لحاظ جنبه‌های دینی بلکه در جنبه تاریخی آن‌هاست.



گذشته از اشاراتی که به پادشاهان کاسی و وقایع تاریخی در آن‌ها می‌توان دید، ایشان را در بسیاری از موارد، تنها مدارکی می‌توان دانست که به دست ما رسیده است. استفاده از سنگ‌های تعیین حدود که به آن‌ها گودورو می‌گفتند در آغاز برای تایید اعطای یک قطعه زمین از سوی پادشاه به یکی از بزرگان با خدمه پادشاه موسوم شد و این رسم در آغاز به پادشاهان کاسی تعلق داشت.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
هدف از این عمل، بدون تردید، قراردادن حقوق مالک جدید در تحت حمایت خدایان بود. سنگ‌هایی که در کنار دروازه‌های پرستشگاه‌ها می‌گذاشتند نیز شبیه همین سنگ‌های تعیین حدود بوده است زیرا آستانه پرستشگاه را به منزله حد آن می‌دانستند اما هدف عمده این سنگ‌ها نگهداری دروازه پرستشگاه بوده است و موقعیت مهم آن‌ها و ماهیت با دوام جنس این سنگ‌ها بدون تردید حاکی از آن است که آن‌ها را برای نوشتن کتیبه مناسب می‌شمردند. گفته‌اند که این رسم هنگامی متداول شد که در بابل هرج‌ومرج برقرار بوده و قدرت قانون به اندازه‌ای نبوده است که حق مالکیت افراد تضمین شود.



بی‌نظمی ناشی از غلبه کاسی‌ها بر بابل و فقدان هرگونه امنیت عمومی، دلیل تداول این رسم بوده است که اراضی خصوصی را تحت حمایت خدایان نیز قرار دهند. نشان دادن‌علایم خدایان روی این سنگ‌ها از رسوم کاسی‌ها بوده است. گاهی به‌جای سنگ، از انواع گلی استفاده می شد و مهر پادشاه را به‌عنوان تصویب روی آن‌ها می‌زدند. متن لوحه را که فهرستی از گیاهان نیز در برداشت، بعدها روی سنگ نقش می‌زدند و علايم خدایان را به آن می‌افزودند.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
گاهی از سنگ‌های تعیین حدود، برای تایید حقوق مالکیت استفاده می‌کردند و مانند بسیاری از مدارک قضایی کنونی، تاریخ قبلی ملک را که گاهی شامل چندین دوره سلطنتی می‌شد یادآور می‌شدند. یکی از پادشاهان بابل، پس از آن که ملکی را به این طریق، در مجاورت شهر باستانی اد به فرزند خود بخشید، دستور داد مطالبی روی یکی از این گونه سنگ‌ها بنویسند. پادشاه ضمن اعطای مالکیت این زمین به فرزند خود، آن را از هرگونه مالیات و دیونی معاف ساخت و جابه‌جایی حدود و مرزهای آن را ممنوع اعلام کرد. گذشته از این، پادشاه مقرر داشت که هیچ‌ک.س حق ندارد بدون اجازه قبلی، از علف آن استفاده کند و حتی هیچ چارپایی متعلق به پادشاه با حاکم نمی‌تواند وارد چراگاه شود.



بالاخره پادشاه فرزند خود را از هرگونه وظیفه‌ای در مورد احداث راه با پلی به سود مردم، معاف كرد. با این مثال معلوم می‌شود که در روزگار پادشاهان متاخر كاسی، مالک زمین در بابل-مگر آنکه از معاقبت ویژه ای برخوردار بوده باشد- باید کارهای عام المنفعه را به صورت بیگاری، هم برای ملک خود و هم برای ناحیه محلی خود، انجام دهد و بايد چراگاه در اختیار گله و رمه پادشاه با حاکم قرار دهد و مالیات‌های مربوط به زمین زراعتی و محصول را بپردازد. در یک مورد از سنگ‌های تعیین حدود چنین بر می‎آید که زمین‌هایی که موضوع عطایای شاهانه را در دوره کاسی‌ها تشکیل می‌داد به طور کلی طایفه محلی بوده است. در بعضی موارد، پادشاه در واقع، زمین را از بينو می خرید و گاهی بدون هیچ دلیلی آن را مصادره می کرد.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
روش مالکیت دسته جمعی با طایفه‌ای که از سنگ هرمی شکل مانیش توسو مستفاد می شود بدون تردید تا دوره کاسی‌ها باقی ماند و همزمان با نظام مالكيت خصوصی ادامه یافت؛ همان‌گونه که بدون تردید در زمان پادشاهان سامی غربی معمول شده بود بیتو گاهی مساحت زیادی را در بر می گرفت و میان نواحی با گروه‌هایی از دهکده‌های جداگانه تقسیم می‌شد. در رأس آن مدیری به نام بعل بینی قرار داشت و هیات کارمندان محلی آن از کارمندان اداری و نظامی متمایز بودند.



در واقع، حيات کشاورزی در بابل، در دوره‌های کهن باید وجوه مشترکی با مالکیت دسته جمعی، همان‌گونه که تا اوایل قرن بیستم در هندوستان متداول بود، می‌داشت. از آنجا که این نظام، پس از تغییرات سیاسی و انقلابات، قرن‌های بسیار پا برجا ماند، مالکیت طایفه‌ای در بابل به‌تدریج از میان نرفت. در واقع عامل عمده تجزیه آن بدون تردید، سیاستی بود که فاتحان سامی غربی و کاسی تعقیب می کردند و آن عبارت از اسکان صاحب منصبان و ملتزمان نیرومند خود روی املاک در سراسر آن سرزمین بود.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
به‌ اين ترتیب، این هر دو دوره یک زمان انتقالی را نشان می دهد که در طی آن، نظام دیرین زمین داری به تدریج جای خود را به مالكيت خصوصی داد که به علل سیاسی محض، مورد تشویق شدید پادشاهان بود. تردیدی نیست که در زمان پادشاهان سامی غربی، در هر صورت از روزگار حموري به بعد، سیاست مصادره به ندرت اعمال می‌شد، حتی فرمانروایان پیشین آن سلسله، به سبب پوسنگی نژادی با بخش اعظم اتباع خود بیشتر مایل بودند که سازمان‌های طایفه‌ای را که در سرزمین اصلی خود آن‌ها نظیر داشت، محترم بشمارند. از سوی دیگر، کاسی‌ها دارای وابستگی‌های نژادی از این نوع نبودند که آن‌ها را باز دارد و جالب توجه آن‌که از سنگ‌های مرزی در این روزگار استفاده شده که در آن علایم تهدیدکننده خدایان و عبارات لعنت‌آمیز به‌کار رفت.



از این سنگ‌ها که در آغاز برای حمایت مالكيت خصوصی استفاده می‌شد و غالبا متکی بر دستورهای مصادره از طرف پادشاه بوده بعدها جهت انتقال مالکیت ارضی از طریق فروش استفاده شد. ولی آن دوره هنوز بسیار دور بود و تغییراتی که آن سرزمین دستخوش آن شد، منجر به امنیت زمین داری نشد، خواه زمین تحت مالکیت خصوصی يا دسته جمعی بود. دولت آشور در اوایل سده سیزدهم، موفق به تصرف و غارت بابل شد و مدت هفت سال بر آن حکومت کرد و اگر چه مجبور شد برای مطیع ساختن نواحی جنوبی دوباره دست به اقداماتی بزند، ولی عیلام دشمن دیرینه تر بابل بود که به حکومت طولانی و غیر برجسته سلسله کاسی پایان داد.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین