- Apr
- 857
- 671
- مدالها
- 2
اگه یه روز بری سفر …
بری زپیشم بی خبر
اسیر رویاها می شم …
دوباره باز تنهامی شم
به شب می گم پیشم بمونه …
به باد می گم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری …
چرا می ری تنهام می ذاری
اگه فراموشم کنی …
ترک آغوشم کنی
پرنده دریا می شم …
تو چنگ موج رها می شم
به دل می گم خواموش بمونه …
میرم که هر کسی بدونه
می رم به سوی اون دیاری …
که توش من رو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه …
بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم …
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم…
اگه بازم دلت می خواد یار یک دیگر باشیم
مثال ایوم قدیم بشینیم و سحر پاشیم
باید دلت رنگی بگیره …
دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری …
که توش من رو تنها نذاری
اگه می خوای پیشم بمونی …
بیا تا باقی جوونی
بیا تا پوست به استخونه …
نذار دلم تنها بمونه
بذار شبم رنگی بگیره …
دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری …
که توش من رو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو ، تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه …
بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم …
که باز برات آواز بخونم
اگه یه روزی نوم تو باز ،
تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه …
بذاره دردت جا به جا شه
بره توی تموم جونم …
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم...
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم...
بری زپیشم بی خبر
اسیر رویاها می شم …
دوباره باز تنهامی شم
به شب می گم پیشم بمونه …
به باد می گم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری …
چرا می ری تنهام می ذاری
اگه فراموشم کنی …
ترک آغوشم کنی
پرنده دریا می شم …
تو چنگ موج رها می شم
به دل می گم خواموش بمونه …
میرم که هر کسی بدونه
می رم به سوی اون دیاری …
که توش من رو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه …
بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم …
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم…
اگه بازم دلت می خواد یار یک دیگر باشیم
مثال ایوم قدیم بشینیم و سحر پاشیم
باید دلت رنگی بگیره …
دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری …
که توش من رو تنها نذاری
اگه می خوای پیشم بمونی …
بیا تا باقی جوونی
بیا تا پوست به استخونه …
نذار دلم تنها بمونه
بذار شبم رنگی بگیره …
دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری …
که توش من رو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو ، تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه …
بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم …
که باز برات آواز بخونم
اگه یه روزی نوم تو باز ،
تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه …
بذاره دردت جا به جا شه
بره توی تموم جونم …
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم...
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم...
آخرین ویرایش: