جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب فرفره‌ها با خون می‌چرخند... .

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط EMMA- با نام فرفره‌ها با خون می‌چرخند... . ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 207 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع فرفره‌ها با خون می‌چرخند... .
نویسنده موضوع EMMA-
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط EMMA-
موضوع نویسنده

EMMA-

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,125
18,180
مدال‌ها
3
a1652a93297848fe9e8e3c5bf96cb414.jpg

0047f6d6e0ab438ab2dba5e45fb3e367.jpg

کد کتاب :109974
شابک :978-6227361308
قطع :رقعی
تعداد صفحه :496
سال انتشار شمسی :1402
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :1
زودترین زمان ارسال :20 خرداد

معرفی کتاب فرفره ها با خون می چرخند اثر علی مقدم

صبوری را اگر چه از صفات پسندیده می‌دانیم اما گاهی ناشی از زخمی است بر دل نشسته و التیام نیافته، زخمی که از سر ضعف و ناتوانی پنهانش کرده باشند.
برخی اتفاقات بر روی افراد چنان اثری می‌گذارد که نتیجه‌ اش یک درد جانکاه در طی سالیان است و همچون خوره، روح شخص را می‌ آزارد. این زخم در ذهن او بارها و بارها مرور می‌شود و چون نمی‌خواهد فراموشش کند، تبدیل به خشمی درونی میگردد. در این شرایط وقتی نه سعی در پشت سر گذاشتن آن داشته باشی و نه توان انجام کاری، پس صبور می‌شوی. صبر نه به خاطر گذاشتن و گذشتن، بلکه صبر برای رسیدن به زمان انتقام! روزی که بشود تمام افکارت را برای کینه جویی واقعا عملی کنی و التیامی شوی برای کهنه زخم به جای مانده از سالیان که به مرور بزرگ و بزرگ تر شده! تازه اگر واقعا التیام ‌بخش باشد!
شاید نشستن بر جایگاه قضاوت که صاحب چنین دردی آیا حق انتقام داشته یا نه، کاری سخت باشد و پاسخ به این سوال بیشتر شعاری به نظر رسد اما صاحب آن زخم به مرور زمان، در یک دادگاه شخصی و تک نفره، حکم خود را صادر کرده و با صبوری در انتظار فرصتی برای اجرای حکم و انتقام نشسته است. او گاهی از خود متنفر می‌ شود که چرا تا به حال کاری نکرده است و با همین کینه به تمام آدمهای باربط و بی‌ ربط به درد خویش می‌نگرد. این تنفر یعنی تأخیر در زمان انتقام و برای رهایی از این کینه، تصور می‌کند باید انتقام خود را به سخت ‌ترین شکل ممکن بگیرد. پس صبوری صفتی زیباست اما گاهی خطرناک می‌گردد چون مانند کمین کردن برای لحظه موعود در شکار است!
این مقدمه را گفتم را برای رسیدن به فضای داستان امروز: خرده داستان ها در زمان های مختلف بستر قصه ما را تشکیل داده‌ اند و با شخصیت ‌هایی آشنا می‌شویم که به ظاهر هیچ ارتباطی با هم ندارند و هر کدام مجهولی را با خود حمل می‌کنند. این خرده روایت ها- در سال های مختلف- کم کم به نقطه مرکزی رمان نزدیک می‌شوند و نویسنده به خوبی آنها را به همدیگر می‌رساند. خواننده در طی مسیر حدس ‌های خود را دارد و این از نکات مهم در جلب او به قصه است. شاید همین تمایل مخاطب در یافتن پاسخ ‌های گمشده و رابطه میان شخصیت‌ ها وجه زیبا و جذاب قصه باشد. پس توصیه می‌کنم با قلم نویسنده که اولین کارش را در شادان منتشر می‌کنیم همراه شوید و از فراز و فرود قصه اش لذت ببرید. فراز و فرودی که بی ارتباط با چند سطر ابتدایی این متن نیست.
 
بالا پایین