مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

[Ayumi]

ای شب از رویای تو رنگین شده
سی*ن*ه از عطر توام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش​

 

[Ayumi]

فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلم طلوع میکند​

 

[Ayumi]

کاش چون آینه روشن می شد
دلم از نقش تو و خنده تو
صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمی دست نوازنده تو​

 

[Ayumi]

وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ ک.س نیست​

 

[Ayumi]

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش​

 

[Ayumi]

آن کسی را که تو می جویی
کی خیال تو به سر دارد
بس کن این ناله و زاری را
بس کن او یار دگر دارد​

 

[Ayumi]

رفته است و مهرش از دلم نمیرود
ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟​

 

[Ayumi]

و زخم‌های من همه از عشق است
از عشق، عشق، عشق​

 

[Ayumi]

درد تاریکی ست درد خواستن
رفتن و بیهوده از خود کاستن
سر نهادن بر سیه دل سی*ن*ه ها
سی*ن*ه آلودن به چرک کینه ها
در نوازش، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن​

 

[Ayumi]

فردا اگر ز راه نمی آمد
من تا ابد کنار تو میماندم
من تا ابد ترانه ی عشقم را
در آفتاب عشق تو میخواندم​