مجموعه اشعار قائم مقام فراهانی

[DELARAM]

گلچین اشعار
« قائم مقام فراهانی »
دیوان اشعار

 

[DELARAM]

این طارم فرخنده که پیداست زبیدا

بالاتر و والاتر از این گنبد خضرا

گر خود زمی است از چه فلک دارد در زیر

ور خود فلک است از چه زمین دارد بالا

 

[DELARAM]

چرخی است که سیرش همه بر ماه زماهی

سیلی است که موجش همه، برابر ز دریا

سیلی که سپارد به فلک پیکر خورشید

سیری که نگارد به زمین زهره زهرا

 

[DELARAM]

آید همه زان اختر رخشنده سیار

زاید همه زین گوهر ارزنده یک تا

مه آرد و اختر چو کند میل به هر سو

زر بارد و زیور چو کشد خیل به هر جا

 

[DELARAM]

خورشید جهان گردد ازو تیره و پنهان

خورشید شهان آید ازو روشن و پیدا

اندر دل این گرد بر افروزد گوئی

نوری که فروزان شده بر سی*ن*ه سینا

 

[DELARAM]

من خود به عیان بینم امروز درین دشت

رازی که شنیدم به خبر از شب اسرا

یا موکب مسعود ولی عهد درین روز

بر خرگه عالی رسد از درگه اعلا

 

[DELARAM]

باز آمده با کام دل از کعبه مقصود

چون خواجه جن و بشر از مسجد اقصا

زان دشت همه اسب و سوارست سراسر

زان شهر همه نقش و نگارست سراپا

 

[DELARAM]

دشت از تک اسبان و سواران دلاور

شهر از قد رعنای جوانان دلارا

خلدی است بیاراسته در ساحت گیتی

چرخی است به پا خاسته از مرکز غبرا

 

[DELARAM]

افروخته زین چرخ بسی زهره و پروین

افراخته زان خلد بسی سدره و طوبی

هر سو نگری ماهی آراسته برزین

هر جا گذری سروی پیراسته بر پا

 

[DELARAM]

گل روید و سرو امروز در کوچه و برزن

مه پوید و مهر امروز بر پشته و صحرا

مهر و مه و پروین همه در جوشن فولاد

سرو و گل و نسرین همه در جامه دیبا