نقد آثار کاربران [قاتل نامعلوم] اثر «saniyakhast کاربر انجمن رمان بوک»

[ماهبانو]

سلام دوست عزیز
عنوان: نام قاتل در پنجاه درصد عناوین است ولی ترکیبش با نامعلوم درصد تکرای بودنش رو پایین تر میاره.
مقدمه: قابل قبول و در ادامه مقدمه جلد اول هست.
خلاصه : به نظر میاد کمی اندازه‌اش کم باشه.
ژانر: درست و به جا بود.
شروع: چون با شخصیت ها اشنایی قبلی وجود دارد حس ادامه دار بودن به خوبی منتقل می شود
تعلیق: به خوبی ایجاد شده است.
توصیفات: به نظر می آید وجود توصیفات بیشتر در جهت ایجاد وحشت در این ژانر کمی ضروری باشد. القا حس ترس با توصیف احساس نشد.
نقطه قوت: داستان سرایی خوب
نقطه ضعف: احساسات کم.
سخن پایانی: ایجاد داستان قسمت مهمی از داستان نویسی است و این حس در شما است. کمی با کلمات بازی کن و احساسات را به چالش بکش.
موفق باشی.

 

[سانیا]

سلام دوست عزیز
عنوان: نام قاتل در پنجاه درصد عناوین است ولی ترکیبش با نامعلوم درصد تکرای بودنش رو پایین تر میاره.
مقدمه: قابل قبول و در ادامه مقدمه جلد اول هست.
خلاصه : به نظر میاد کمی اندازه‌اش کم باشه.
ژانر: درست و به جا بود.
شروع: چون با شخصیت ها اشنایی قبلی وجود دارد حس ادامه دار بودن به خوبی منتقل می شود
تعلیق: به خوبی ایجاد شده است.
توصیفات: به نظر می آید وجود توصیفات بیشتر در جهت ایجاد وحشت در این ژانر کمی ضروری باشد. القا حس ترس با توصیف احساس نشد.
نقطه قوت: داستان سرایی خوب
نقطه ضعف: احساسات کم.
سخن پایانی: ایجاد داستان قسمت مهمی از داستان نویسی است و این حس در شما است. کمی با کلمات بازی کن و احساسات را به چالش بکش.
موفق باشی.

مرسی عزیزم بابت وقتی که گذاشتی و خوندیش:)

 

[حنا نویس]

سلام

اسم رمانت خوبه، قاتل نامعلوم می‌تونه مخاطب و خواننده رو به سوی داستان جذب کنه، اما یه نکته ای وجود داره، این اسم یه جورایی داره داستان رو لو میده، این‌که یه فردی قاتل هست و پیدا کردنش سخته، شاید اگه اسم مرموزتری انتخاب کنی بهتر باشه،
خلاصه داستان هم خوبه هست، اما به نظرم این قسمت آخرش که نوشتی «اما نه فرار از دست ارواح، بلکه فرار از دست... .» این رو آخرش اضافه کنی «بلکه فرار از دست یک قاتل نامعلوم».
شروع رمانت خوب هست، روند داستان هم خوبه و داستان به مرور جذاب میشه، اما پرش‌های زمانی که هی مخاطب داستان داره عوض میشه و روایتگر داستان یه چیز کوتاهی رو میگه و دوباره هی روایتگر تغییر میکنه یه جوری هست، شاید بهتر باشه حداقل روایت‌هاشون رو بیشتر کنی و به جزئیات و مکان‌ها بیشتر دقت کنی تا مخاطب تصویر بهتری و دقیق‌تری از داستان داشته باشه.

بعضی از جاهای داستان فعل‌های اضافه دیده می‌شد و جملات بهم ریخته هم وجود داشت،
حتما درست‌شون کن!
مثلا:

«داشت با پت، ‌پت حرف میزد به فیاقه ترسیده و نگرانشون نگاه کردم.» ×

این جملات بهم ریخته و اشتباه هستن، بهتر این‌طوری بنویسی،

«مِن‌مِن‌کنان حرف می‌زد و من هم‌چنان به چهره‌ی ترسیده و نگران‌شون نگاه می‌کردم» ✓

علائم نگارشی هم اصلا رعایت نشده بودن، حتما رعایت‌شون کن، چون خوندن رو سخت و دشوار می‌کنن.

قلمت مانا جانان

 

[سانیا]

سلام

اسم رمانت خوبه، قاتل نامعلوم می‌تونه مخاطب و خواننده رو به سوی داستان جذب کنه، اما یه نکته ای وجود داره، این اسم یه جورایی داره داستان رو لو میده، این‌که یه فردی قاتل هست و پیدا کردنش سخته، شاید اگه اسم مرموزتری انتخاب کنی بهتر باشه،
خلاصه داستان هم خوبه هست، اما به نظرم این قسمت آخرش که نوشتی «اما نه فرار از دست ارواح، بلکه فرار از دست... .» این رو آخرش اضافه کنی «بلکه فرار از دست یک قاتل نامعلوم».
شروع رمانت خوب هست، روند داستان هم خوبه و داستان به مرور جذاب میشه، اما پرش‌های زمانی که هی مخاطب داستان داره عوض میشه و روایتگر داستان یه چیز کوتاهی رو میگه و دوباره هی روایتگر تغییر میکنه یه جوری هست، شاید بهتر باشه حداقل روایت‌هاشون رو بیشتر کنی و به جزئیات و مکان‌ها بیشتر دقت کنی تا مخاطب تصویر بهتری و دقیق‌تری از داستان داشته باشه.

بعضی از جاهای داستان فعل‌های اضافه دیده می‌شد و جملات بهم ریخته هم وجود داشت،
حتما درست‌شون کن!
مثلا:

«داشت با پت، ‌پت حرف میزد به فیاقه ترسیده و نگرانشون نگاه کردم.» ×

این جملات بهم ریخته و اشتباه هستن، بهتر این‌طوری بنویسی،

«مِن‌مِن‌کنان حرف می‌زد و من هم‌چنان به چهره‌ی ترسیده و نگران‌شون نگاه می‌کردم» ✓

علائم نگارشی هم اصلا رعایت نشده بودن، حتما رعایت‌شون کن، چون خوندن رو سخت و دشوار می‌کنن.

قلمت مانا جانان

چشم حتما رعایت میشه زیبا.
مرسی بابت وقتی که گذاشتی♥️

 

[mobina01]

سلام
خب عنوان مناسبی داشتی، با توجه به اتفاقاتی که توی پارت های اول افتاد. در واقع با جلد و موضوع و ژانر ها هماهنگی داشت و البته مخاطب رو تشویق به خوندن رمان میکرد
جلد رمان به نظر من بسیار زیبا و مرتبط بود با ژانر، پیرنگ و عنوان
مقدمه قشنگی داشتی که با ایده‌ای رمان مرتبط بود.
خلاصه هم خوب بود. کمی جای کار داشت. در واقع اون هم مثل عنوان و مقدمه مخاطب رو تشویق به ادامه دادن می‌کرد. در کل من مقدمه و خلاصه رو دوست داشتم.
عنوان، جلد، خلاصه و مقدمه که اولین دید مخاطب برای خوندن اون رمان هست رو خیلی خوب بود انتخاب کردی یعنی من خودم شخصا با دیدن این عناصر علاقه من شدم زودتر باقی رمان رو بخونم.
ژانر های انتخابی‌ت مناسب بودند
آغاز خوبی داشتی که باز اونم میتونست مخاطب رو برات نگه داره. یه‌جورایی گنگ، مبهم و جذاب بود.
منتهی انگار بیشتر از اینکه مونولوگ داشته باشی دیالوگ داشتی. توصیفات خیلی کمی داشتی. در واقع وقت هیچ تصوری از فضای دور و اطراف اون شش نفر نداشتیم. توی چند پارت اول که قیافه یکی از شخصیت ها رو توصیف می‌کردی، توصیف خیلی واضحی داشتی. توصیفات باید به اصطلاح نامحسوس باشند و درون متن گنجانده شده باشند. و اون قسمتی که از اقوام شخصیت ها صحبت می‌کرد من خودم حسابی گیج شده بودم. مثلا الینا چند تا خاله داره چند سالشه یا چند تا خاله زاده داره و اونا چند سالشونه.
برای هر شش شخصیت رو یهویی گفتی. جوری من اصلا فرصت تحلیل‌شون رو نداشتم. بهتر بود که این اطلاعات رو به خاطر قاطی نشدنشون کمی آروم تر منتقل میکردی.
انتقال احساسات تا حدودی خوب بود. من احساسات رو درک میکردم. ایرادات نگارشی داشتی، در واقع بیشتر از اینکه اشکال داشته باشی بی دقتی های ناچیزی داشتی. یکی از اشکالات رمان این بود که زاویه دید شخصیت ها زود به زود عوض میشد و البته، از دید همه‌ی شخصیت ها مونولوگ گفته میشد. این نظر منه که میگم میتونستی حداقل از دید سه شخصیت صحبت کنی. یا اینکه اگر میخوای حس و حال همه ی شخصیت ها به مخاطب منتقل بشه میتونی از زاویه دید راوی یا سوم شخص استفاده کنی. به نظر من ایرادش فقط این بود و یه سری ایرادات جزئی دیگه.
رمانت هیجان داشت. فراز و نشیب جالبی داشتی . اما باز هم میگم حتما توصیفات رو در قالب متن انجام بده جوری که مخاطب واضح متوجه‌ش نشه. مثال:
به چشم‌های کامیار که مثل مادرش عسلی بود نگاه کردم.
الان شما اینجا داری به خواننده میگی چشم های کامیار و مادر کامیار مثلا عسلیه.
البته من تاحالا رمانی ننوشتم و شاید حتی این یه خط کوتاه هم توصیف کاملا واضحی داشته باشه چون من سر رشته ای در این زمینه ندارم. پارت های کوتاهی داشتی. به نظرم شما که خودت ناظر هستی باید این نکات رو درباره اندازه استاندارد پارت و ایرادات نگارشی و ...‌. بدونی و توی رمانت به کار ببری.
باز هم میگم که از آغاز رمانت، عنوان، جلد، خلاصه و مقدمه خیلی خوشم اومد.

رمانت نقاط ضعف زیادی نداشت و اون ایرادات ریز هم خیلی به چشم نمی‌اومدن

توصیه آخر من بهت اینه که بعد چند پارت مثلا ۱۰ پارت که میذاری پارت ها رو، یکی دوبار از اول بخون. یه بار برای اینکه اشکالی نداشته باشه و یه بار هم از دید مخاطب.

قلمت ماندگار 🌹

 

[سانیا]

سلام
خب عنوان مناسبی داشتی، با توجه به اتفاقاتی که توی پارت های اول افتاد. در واقع با جلد و موضوع و ژانر ها هماهنگی داشت و البته مخاطب رو تشویق به خوندن رمان میکرد
جلد رمان به نظر من بسیار زیبا و مرتبط بود با ژانر، پیرنگ و عنوان
مقدمه قشنگی داشتی که با ایده‌ای رمان مرتبط بود.
خلاصه هم خوب بود. کمی جای کار داشت. در واقع اون هم مثل عنوان و مقدمه مخاطب رو تشویق به ادامه دادن می‌کرد. در کل من مقدمه و خلاصه رو دوست داشتم.
عنوان، جلد، خلاصه و مقدمه که اولین دید مخاطب برای خوندن اون رمان هست رو خیلی خوب بود انتخاب کردی یعنی من خودم شخصا با دیدن این عناصر علاقه من شدم زودتر باقی رمان رو بخونم.
ژانر های انتخابی‌ت مناسب بودند
آغاز خوبی داشتی که باز اونم میتونست مخاطب رو برات نگه داره. یه‌جورایی گنگ، مبهم و جذاب بود.
منتهی انگار بیشتر از اینکه مونولوگ داشته باشی دیالوگ داشتی. توصیفات خیلی کمی داشتی. در واقع وقت هیچ تصوری از فضای دور و اطراف اون شش نفر نداشتیم. توی چند پارت اول که قیافه یکی از شخصیت ها رو توصیف می‌کردی، توصیف خیلی واضحی داشتی. توصیفات باید به اصطلاح نامحسوس باشند و درون متن گنجانده شده باشند. و اون قسمتی که از اقوام شخصیت ها صحبت می‌کرد من خودم حسابی گیج شده بودم. مثلا الینا چند تا خاله داره چند سالشه یا چند تا خاله زاده داره و اونا چند سالشونه.
برای هر شش شخصیت رو یهویی گفتی. جوری من اصلا فرصت تحلیل‌شون رو نداشتم. بهتر بود که این اطلاعات رو به خاطر قاطی نشدنشون کمی آروم تر منتقل میکردی.
انتقال احساسات تا حدودی خوب بود. من احساسات رو درک میکردم. ایرادات نگارشی داشتی، در واقع بیشتر از اینکه اشکال داشته باشی بی دقتی های ناچیزی داشتی. یکی از اشکالات رمان این بود که زاویه دید شخصیت ها زود به زود عوض میشد و البته، از دید همه‌ی شخصیت ها مونولوگ گفته میشد. این نظر منه که میگم میتونستی حداقل از دید سه شخصیت صحبت کنی. یا اینکه اگر میخوای حس و حال همه ی شخصیت ها به مخاطب منتقل بشه میتونی از زاویه دید راوی یا سوم شخص استفاده کنی. به نظر من ایرادش فقط این بود و یه سری ایرادات جزئی دیگه.
رمانت هیجان داشت. فراز و نشیب جالبی داشتی . اما باز هم میگم حتما توصیفات رو در قالب متن انجام بده جوری که مخاطب واضح متوجه‌ش نشه. مثال:
به چشم‌های کامیار که مثل مادرش عسلی بود نگاه کردم.
الان شما اینجا داری به خواننده میگی چشم های کامیار و مادر کامیار مثلا عسلیه.
البته من تاحالا رمانی ننوشتم و شاید حتی این یه خط کوتاه هم توصیف کاملا واضحی داشته باشه چون من سر رشته ای در این زمینه ندارم. پارت های کوتاهی داشتی. به نظرم شما که خودت ناظر هستی باید این نکات رو درباره اندازه استاندارد پارت و ایرادات نگارشی و ...‌. بدونی و توی رمانت به کار ببری.
باز هم میگم که از آغاز رمانت، عنوان، جلد، خلاصه و مقدمه خیلی خوشم اومد.

رمانت نقاط ضعف زیادی نداشت و اون ایرادات ریز هم خیلی به چشم نمی‌اومدن

توصیه آخر من بهت اینه که بعد چند پارت مثلا ۱۰ پارت که میذاری پارت ها رو، یکی دوبار از اول بخون. یه بار برای اینکه اشکالی نداشته باشه و یه بار هم از دید مخاطب.

قلمت ماندگار 🌹

سلام جانانم.
نمی‌دونی توضیحاتت چه کمکی بهم کرد واقعا ممنونم ازت خیلی ممنونم🫶🏻♥️
مرسی بابت وقتت و ارزشی که برای رمان قائل شدی:)

 

[pen lady]

سلام عزیزم

عنوان رمان از دو بخش قاتل+ نامعلوم تشکیل شده که قاتل پنجاه درصد کلیشه‌ای بوده و اندکی از جذابیت عنوان رمان را کم کرده است. عنوان با ژانرها خلاصه و مقدمه و جلد هم‌خوانی دارد.

خلاصه‌ی رمان خیلی گنگ و گیج‌کننده است شاید لازم است خلاصه‌ای مستقل برای این فصل نوشته بشه زیرا در صورت خواننده جذب نمی‌شود ژانرها در خلاصه به چشم می‌خورد.

مقدمه رمان زیباست اما به ژانر جنایی مرتبط نیست. کلیشه‌ای نیست و با ژانر معمایی همخوانی دارد

ژانرهای رمان معمایی جنایی هستند که در خلاصه و مقدمه کاملا هویدا هست اما لازمه در مقدمه ژانر جنایی بیشتر به رخ کشیده بشه

جلد رمان زیباست اما چند اشکال ریز داره در ابتدا باید شناسه‌ی پایین جلد که اسم رمان هست کمی بیشتر به سمت راست می‌رفت تا نوشته‌ی توی پرانتز در اون جای می‌شد و دوم شناسه‌ها باید مرتب باشند. در کل به ژانرها و اسم رمان مرتبطه.

موفق باشی 💝

 

[سانیا]

سلام عزیزم

عنوان رمان از دو بخش قاتل+ نامعلوم تشکیل شده که قاتل پنجاه درصد کلیشه‌ای بوده و اندکی از جذابیت عنوان رمان را کم کرده است. عنوان با ژانرها خلاصه و مقدمه و جلد هم‌خوانی دارد.

خلاصه‌ی رمان خیلی گنگ و گیج‌کننده است شاید لازم است خلاصه‌ای مستقل برای این فصل نوشته بشه زیرا در صورت خواننده جذب نمی‌شود ژانرها در خلاصه به چشم می‌خورد.

مقدمه رمان زیباست اما به ژانر جنایی مرتبط نیست. کلیشه‌ای نیست و با ژانر معمایی همخوانی دارد

ژانرهای رمان معمایی جنایی هستند که در خلاصه و مقدمه کاملا هویدا هست اما لازمه در مقدمه ژانر جنایی بیشتر به رخ کشیده بشه

جلد رمان زیباست اما چند اشکال ریز داره در ابتدا باید شناسه‌ی پایین جلد که اسم رمان هست کمی بیشتر به سمت راست می‌رفت تا نوشته‌ی توی پرانتز در اون جای می‌شد و دوم شناسه‌ها باید مرتب باشند. در کل به ژانرها و اسم رمان مرتبطه.

موفق باشی 💝

سلام عزیزم مرسی بابت پیشنهاد و وقتت)
ولی قرار کلا از انجمن حذف بشه و کلی تغییرات روش انجام دادم.
می‌خوام چاپش کنم و تغییراتی که انجام دادم روش دیگه مرتبط با این پارت‌ها نیست.
مرسی قشنگ همچنین🩷

 

[Kosarvalipour]

بسمه تعالی
نقد کاربر / رمان قاتل نامعلوم
نظر از دیدگاه کاربر:
من فصل اول رمان شما رو هم مطالعه کرده بودم ، بسیار خوشم اومد و چون به شخصه دنبال رمان های جنایی هستم و از طرفداران این ژانر. ژانر ترسناک زیاد دوست ندارم ولی از اونجایی که این رمان تقریباً ۷۰درصدش جنایی بود، خیلی از رمان شما خوشم اومد. قلم تون در رمان بعنوان اولین اثر خوب بود و خوب مثل همیشه یه اشکالاتی هم داشت. خیلی خوب خواننده رو کنجکاو به دونستن گذشته می کردید ولی بعضی جاها ، یطوری بود که انگار شهر بی در و پیکر هست و هر فردی که بخواد میتونه هرکسی رو که بخواد تکه تکه کنه و بکشه. خب تا یه حدی این درسته ولی کمی هم مبالغه شده بود و این مبالغه، رمان رو زیباتر نمی کرد.
نظر از دیدگاه منتقد:
نظرات من از دیدگان منتقد با دیدگاه کاربر خیلی فرق دارن. چون در دیدگاه کاربر علایق و سلایق شخصی دخیل هستن ولی در دیدگاه منتقد ، اینطور نیست‌.
عنوان زیاد ثقیل نبود و جذابیت چندبرابر کننده نداشت. قاتل نامعلوم تقریباً داستان رو لو میداد و میگفت که داستان در حول پیدا کردن قاتل هست. بجای نامعلوم و قاتل، میتونستید از عنوان های کمی ادبی تر و ثقیل تر استفاده کنید.
شروع رمان خوب بود خواننده رو کنکجاو می‌کرد.
میانه یکم ایراد داشت. از طرفی مخاطب از ندونستن راز و پیچیدگی زیاد داستان کلافه میشد از طرفی هم زیادی نقطه ی اوج داشتیم! نقاط اوج باید تک و منحصر بفرد باشن و کم کم تکرار بشن داستان شما تقریباً همه جاش نقطه اوج بود.
این شاید جذب مخاطب کنه ولی مخاطب خیلی دوست داره راز داستان و بفهمه و وقتی هی پشت سرهم نقطه اوج میاد و مخاطب هیچی نمیدونه کلافه میشه. نقاط اوج رو کمتر کنید؛ کمی به مسائل عادی و روزمره و غیر هیجانی بپردازید.
چون اگه اینطوری پیش برید مجبور میشید خیلی زود راز داستان رو فاش کنید.
حیف که واقعاً خیلی درگیرم وگرنه کل داستان تون رو نقد میکردم ولی چون نقدم کوتاه و مختصر بود تمام سعیم رو کردم به نکات مهم بپردازم و بیشتر به نقاط ضعف پرداختم دلیلش ضعف داستان نیست دلیلش اینه که اینکار کمک بیشتری به شما میکنه تا اینکه بخوام نقاط قوت رو بگم.
موفق باشید🌸

 

[سانیا]

بسمه تعالی
نقد کاربر / رمان قاتل نامعلوم
نظر از دیدگاه کاربر:
من فصل اول رمان شما رو هم مطالعه کرده بودم ، بسیار خوشم اومد و چون به شخصه دنبال رمان های جنایی هستم و از طرفداران این ژانر. ژانر ترسناک زیاد دوست ندارم ولی از اونجایی که این رمان تقریباً ۷۰درصدش جنایی بود، خیلی از رمان شما خوشم اومد. قلم تون در رمان بعنوان اولین اثر خوب بود و خوب مثل همیشه یه اشکالاتی هم داشت. خیلی خوب خواننده رو کنجکاو به دونستن گذشته می کردید ولی بعضی جاها ، یطوری بود که انگار شهر بی در و پیکر هست و هر فردی که بخواد میتونه هرکسی رو که بخواد تکه تکه کنه و بکشه. خب تا یه حدی این درسته ولی کمی هم مبالغه شده بود و این مبالغه، رمان رو زیباتر نمی کرد.
نظر از دیدگاه منتقد:
نظرات من از دیدگان منتقد با دیدگاه کاربر خیلی فرق دارن. چون در دیدگاه کاربر علایق و سلایق شخصی دخیل هستن ولی در دیدگاه منتقد ، اینطور نیست‌.
عنوان زیاد ثقیل نبود و جذابیت چندبرابر کننده نداشت. قاتل نامعلوم تقریباً داستان رو لو میداد و میگفت که داستان در حول پیدا کردن قاتل هست. بجای نامعلوم و قاتل، میتونستید از عنوان های کمی ادبی تر و ثقیل تر استفاده کنید.
شروع رمان خوب بود خواننده رو کنکجاو می‌کرد.
میانه یکم ایراد داشت. از طرفی مخاطب از ندونستن راز و پیچیدگی زیاد داستان کلافه میشد از طرفی هم زیادی نقطه ی اوج داشتیم! نقاط اوج باید تک و منحصر بفرد باشن و کم کم تکرار بشن داستان شما تقریباً همه جاش نقطه اوج بود.
این شاید جذب مخاطب کنه ولی مخاطب خیلی دوست داره راز داستان و بفهمه و وقتی هی پشت سرهم نقطه اوج میاد و مخاطب هیچی نمیدونه کلافه میشه. نقاط اوج رو کمتر کنید؛ کمی به مسائل عادی و روزمره و غیر هیجانی بپردازید.
چون اگه اینطوری پیش برید مجبور میشید خیلی زود راز داستان رو فاش کنید.
حیف که واقعاً خیلی درگیرم وگرنه کل داستان تون رو نقد میکردم ولی چون نقدم کوتاه و مختصر بود تمام سعیم رو کردم به نکات مهم بپردازم و بیشتر به نقاط ضعف پرداختم دلیلش ضعف داستان نیست دلیلش اینه که اینکار کمک بیشتری به شما میکنه تا اینکه بخوام نقاط قوت رو بگم.
موفق باشید🌸

مرسی قشنگم بابت وقتت💕🎶