جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی قالب‌های کهن۲ (ترجیع بند، ترکیب بند، مسمط، مستزاد، رباعی)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کارگاه شعر توسط HAN با نام قالب‌های کهن۲ (ترجیع بند، ترکیب بند، مسمط، مستزاد، رباعی) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 546 بازدید, 28 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته کارگاه شعر
نام موضوع قالب‌های کهن۲ (ترجیع بند، ترکیب بند، مسمط، مستزاد، رباعی)
نویسنده موضوع HAN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Ayumi
موضوع نویسنده

HAN

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
فعال انجمن
Mar
4,361
20,976
مدال‌ها
9
موضوع نویسنده

HAN

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
فعال انجمن
Mar
4,361
20,976
مدال‌ها
9
نمونه هایی از رباعی:

جز من اگرت عاشق شیداست بگو ----- ور میل دلت به جانت ماست بگو


ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو ----- گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو
(مولوی)

هر سبزه که بر کنار جویی رسته است ---- گویی زلب فرشته خویی رسته است

پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی ---- کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است
(خیام)

 

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2

قالب مسمط:​

مسمط چیست: قالب شعری مسمط نیز، مانند ترکیب بند و ترجیع بند، از چند بخش کوچک تشکیل می شود که هر بخشی دارای سه یا چهار مصراع یا بیشتر است که بر یک وزن و قافیه اند و مصراع آخر هر بخش از آن با مصراع های دیگر آن بخش، هموزن هست؛ اما همقافیه نیست و با مصراع آخر بخش های دیگر همقافیه است. هر بخش از مسمط را یک «لَخت»(بخش، تکه) یا «رِشته» می گویند.

ممکن است همۀ مصراع های لَخت اول مسمط، هم قافیه باشند و اختلاف قافیه در مصراع آخر از لَخت دوم شروع شود. مصراع آخر رشته های مسمط را مصراع قافیه و بند مسمط و بند تَسمیط می نامند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2

شاعر ایرانی بنیانگذار قالب مسمط:​

منوچهری دامغانی، شاعر قرن پنجم، بنیانگذار قالب مسمط است و شاعران دیگری مانند ناصرخسرو، شیخ بهایی، قاآنی، ملک الشعرای بهار و پروین اعتصامی نیز اشعاری در قالب مسمط سروده اند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2

مثال و نمونه شعر در قالب مسمط:​

مسمط از منوچهری:

بوستانبانا امروز به بستان بده‌ای؟
زیر آن گلبن چون سبز عماری شده‌ای؟
آستین برزده‌ای دست به گل برزده‌ای؟
غنچه‌ای چند ازو تازه و تر بر چده‌ای؟

دسته‌ها بسته به شادی بر ما آمده‌ای؟
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟

باز گرد اکنون و آهستگشان بر سر و روی
آبکی خرد بزن خاک لب جوی بروی
جامه‌ای بفکن و برگرد به پیرامن جوی
هر کجا تازه گلی یابی از مهرببوی

هر کجا یابی ازین تازه بنفشهٔ خودروی
همه را دسته کن و بسته کن و پیش من آر

چون به هم کردی بسیار بنفشهٔ طبری
باز برگرد به بستان در چون کبک دری
تا کجا بیش بود نرگس خوشبوی طری
که به چشم تو چنان آید، چون درنگری

که زدینار در آویخت کسی چند پری
هرچه بشکفته بود پاک بکن باک مدار

گذری گیر از آن پس به سوی لاله‌ستان
طوطیان بین همه منقار به پرخفته ستان
هریکی همچو یکی جام دروغالیه‌دان
بالش غالیه دانش را میلی به میان

میل آن غالیه پرغالیهٔ غالیه‌دان
زین نشان هر چه بیابی به من آور یکبار

ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید
در او باز کن و رو به آن خم نبید
از سر و روی وی اندر فکن آن تاج تلید
تا ازو پیدا آید مه و خورشید پدید

جامهایی که بود پاکتر از مروارید
چون بدخشی کن و پیش آر وفرو نه به قطار

به رکوع آر صراحی را در قبلهٔ جام
چون فرو ناله شود، باز درآور به قیام
از سجودش به تشهد بر و آنگه به سلام
زو سلامی و درودی ز تو بر جمع کرام

این نماز از در خاصست، میاموز به عام
عام نشناسد این سیرت و آیین کبار

مطربا گر تو بخواهی که میت نوش کنم
به همه وجهت سامع شوم و گوش کنم
شادی و خوشی، امروز به از دوش کنم
بچمم، دست زنم، نعره و اخروش کنم

غم بیهودهٔ ایام فراموش کنم
به سوی پنجه بر آن پنج و سه را سوی چهار

بربط تو چو یکی کودکک محتشمست
سر ما زان سبب آنجاست که او را قدمست
کودکست او، ز چه معنی را پشتش به خمست
رودگانیش چرا نیز برون شکمست

زان همی‌نالد کز درد شکم با الم است
سر او نه به کنار و شکمش نرم بخار

گر سخن گوید، باشد سخن او ره راست
زو دلارام و دل‌انگیز سخن باید خواست
زان سخنها که بدو طبع ترا میل و هواست
گوش مالش تو به انگشت بدانسان که سزاست

گوش مالیدن و زخم ار چه مکافات خطاست
بی‌خطا گوش بمالش، بزنش چوب هزار

تا هزارآوا از سرو برآرد آواز
گوید: او را مزن ای باربد رودنواز
که به زاری وی و زخم تو شد از هم باز
عابدان را همه در صومعه پیوند نماز

تو بدو گوی که ای بلبل خوشگوی میاز
که مرا در دل عشقیست بدین نالهٔ زار

خاصه هنگام بهاران که جهان خوش گشته‌ست
آسمان ابلق و روی زمی ابرش گشته‌ست
دشت مانندهٔ دیبای منقش گشته‌ست
لاله بر طرف چمن چون گه آتش گشته‌ست

مرغ در باغ چو معشوقهٔ سرکش گشته‌ست
که ملک را سزد ار وی که دهد جام عقار

ملک عادل، خورشید زمین، تاج زمان
بوالاسد، حارث منصور امیر جیلان
آنکه، چون او ننموده‌ست شهی چرخ کیان
هر چه از کاف و ز نون ایدر کرده‌ست عیان

از بدیها که نکرده‌ست، ورا عقل ضمان
دین گرفته‌ست ازو زین شرف و دوده فخار
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2

قالب مستزاد چیست:​

مستزاد چیست: قالب مستزاد به این صورت است که در آخر هر مصراعِ رباعی یا غزل و قطعه و امثال آن، جمله ای کوتاه از نوع نثر مسجع بیفزایند که در معنی با آن مصراع مربوط باشد، اما از وزن اصلی شعر، خارج و زاید باشد. به همین مناسبت، آن نوع شعر را مستزاد نامیده اند.

رعایت قافیه در قالب شعری مستزاد و ربط آن به حسب معنی به کلام منظوم در سیاق، شرط است، اما بیت باید که بدون فقرۀ مستزاد، در نفس خویش تمام باشد؛ چنانچه اگر مستزاد(آن نیم مصراع افزوده شده) باشد یا نباشد، معنی بیت موقوف بر آن نباشد.

پیش از دورۀ سلجوقی، نشانی از مستزادگویی نیست و نخستین مستزاد از مسعود سعد سلمان است؛ اگرچه در اشعار منسوب به ابوسعید ابوالخیر نیز مستزاد دیده شده است. مستزاد هم، مانند مُسَمَط، از مشروطه به بعد رواج یافت و از آن برای ساختن اشعار ملی و میهنی استفاده کرده اند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2

شاعران مستزادگوی:​

در ادبیات فارسی، شاعرانی همچون: مسعود سعد سلمان، عطار، مولوی، مشتاق اصفهانی، میرزادۀ عشقی، ملک الشعرای بهار، سید اشرف الدین حسینی گیلانی(نسیم شمال) و جلال الدین همایی، اشعاری در قالب مستزاد سروده اند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2

مثال برای مستزاد مولوی:​

هر لحظه به شکلی بتِ عَیار بر آمد
دل بُرد و نهان شد

هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد
گه پیر و جوان شد

گه نوح شد و کرد جهانی به دعا غرق
خود رفت به کشتی

گه گشت خلیل و به دلِ نار بر آمد
آتش گُل از آن شد

یوسف شد و از مصر فرستاد قَمیصی
روشنگر عالم

از دیدۀ یعقوب چو اَنوار بر آمد
تا دیده عیان شد

حقا که هم او بود کاندر یدِ بیضا
می کرد شَبانی

در چوب شد و بر صفتِ مار بر آمد
زآن فخر کیان شد

می گشت دَمی چند بر این روی زمین او
از بهر تَفَرُّج

عیسی شد و بر گنبد دوار بر آمد
تسبیح کنان شد

بِالجمله هم او بود که می آمد و می رفت
هر قرن که دیدی

تا عاقبت آن شکل عرب وار بر آمد
دارای جهان شد

منسوخ چه باشد؟ نه تناسخ به حقیقت
آن دلبر زیبا

شمشیر شد و در کف کرار بر آمد
قَتال زمان شد

نی نی، که هم او بود که می گفت اَنَا الحَق
در صوتِ الهی

منصور نبود آن که بر آن دار بر آمد
نادان به گمان شد

رومی سخن کفر نگفته ست و نگوید
منکر مَشَویدَش

کافر بوَد آن ک.س که به انکار بر آمد
از دوزخیان شد
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2

مثال مستزاد از ملک الشعرای بهار​

با شَهِ ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست
کارِ ایران با خداست
مذهب شاهنشهِ ایران ز مذهب ها جداست
کارِ ایران با خداست
شاه مسـ*ـت و شیخ مسـ*ـت و شِحنه مسـ*ـت و میر مسـ*ـت
مملکت رفته ز دست
هر دم از دستان مستان فتنه و غوغا به پاست
کار ایران با خداست
مملکت کشتی، حوادث بحر و استبداد خَس
ناخدا عدل است و بس
کار پاس کشتی و کشتی‌نشین با ناخداست
کار ایران با خداست
پادشه خود را مسلمان خوانَد و سازد تباه
خون جمعی بی‌گناه
ای مسلمانان! در اسلام این ستمها کی رواست؟
کار ایران با خداست
باش تا خود سوی ری تازد ز آذربایجان
حضرت ستارخان
آن که توپش قلعه کوب و خنجرش کشورگشاست
کار ایران با خداست
باش تا بیرون ز رشت آید سپهدار سِتُرگ
فرِّ دادار بزرگ
آن که گیلان ز اِهتمامش رشک اقلیم بقاست
کار ایران با خداست
باش تا از اصفهان صَمصامِ حق گردد پدید
نام حق گردد پدید
تا ببینیم آن که سر ز احکام حق پیچد کجاست
کار ایران با خداست
خاک ایران، بوم و برزن از تمدن خورد آب
جز خراسان خراب
هرچه هست از قامتِ ناسازِ بی‌اندام ماست
کار ایران با خداست
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION
بالا پایین