با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید![کاری از استودیو D&C یکی از خالقان مانهوای سولو لولینگ] دوران یورش به سیاهچال ها فرا رسید. فتح هفت سیاهچال شیطانی بزرگ تقریباً غیر ممکن بود. در اعماق بدنام ترینشون، "هسته ازلی"، قویترین موجود به اسم "بلعنده" زندگی میکرد. "چطور ممکنه کسی که قراره باس سیاهچال باشه...جلوی روی اون همه انسان بگیره بخوابه؟! بخاطر بازدیدهای بی پایان انسانها، زمانی نشد که بلعنده بتونه طعم سکوت رو بچشه و شنیدن غرغر هیچوقت تمومی نداشت...! "هاا...من دیگه نمیخوام این کارو بکنم."
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک