همگانی قسمت‌هایی از کتاب‌ها

[آیناز]

ما تا زمانی در باب این یا آن مطلب حق اظهار نظر داریم که خود نیز احساسش کرده باشیم.

(کتاب رنج‌های ورتر جوان)

 

[آیناز]

دست از شلاق زدن روستایی‌هامان برداشته‌ایم، اما آن‌ها خودشان به شلاق زدن خودشان ادامه می‌دهند.

( کتاب برادران کارامازوف)

 

[آیناز]

پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می‌رسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا می‌شود مجازاتش مرگ است.

(کتاب طاعون)

 

[آیناز]

انسان همیشه عاشق همان کسی است که هرگز از رویاهایش بیرون نمی‌آید.

( کتاب غروب پروانه)

 

[آیناز]

نیمی از عمر را به تمسخر آنچه دیگران به آن اعتقاد دارند می‌گذرانیم و نیمی دیگر را در اعتقاد به آنچه دیگران به تمسخر می‌گیرند.

( کتاب کافه زیر دریا)

 

[آیناز]

هرچی بیشتر ثروت و قدرت داشته باشی، اون‌ها هم بیشتر تو رو دارن.

( کتاب مسئله اسپینوزا)

 

[آیناز]

باید یاد بگیریم دوستی‌مونو با آدم‌ها تا موقعی که زنده‌ن نشون بدیم، نه بعد از مردن‌شون.

( کتاب گتسبی بزرگ)

 

[آیناز]

تنها یک چیز است که دسترسی به امید را غیرممکن می‌سازد: ترس از باخت.

( کتاب کیمیاگر)

 

[آیناز]

اگر نمی‌خواهیم بازیچه‌ی دست هر فرومایه‌ای و مایه‌ی ریشخند هر تهی‌مغزی باشیم، اصل اول این است که محتاط و دست‌نیافتنی بمانیم.

» کتاب درمان شوپنهاور

 

[آیناز]

تعقلی که هرگز به خواب نمی‌رود هیولا می‌آفریند.

» کتاب کنستانسیا