- Jan
- 500
- 9,191
- مدالها
- 3
«واهی»
خشتخشت دل را برافروختی
غم، عشق را به دوش کشید و با خود برد...
تابش قمر را خموش کردی
بنگر شبتابها، خود را ماه پنداشتهاند...
دانهدانه سمن و رُز را چیدی
بنگر در این باغ، تاج بر سر هرز نشست...
بالهای بلورین پروانه را ربودی
مرگ، پروانه را به دوش کشید و با خود برد...
ذرّهذرّه جانم را زدودی
این دل، بربام خانه نشست و آن را
خاک برد..