جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

ادبیات نوشتاری قصه کودکانه دوستی کرگدن و دم جنبانک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات نوشتاری و صوتی کودکان توسط Puyannnn با نام قصه کودکانه دوستی کرگدن و دم جنبانک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 184 بازدید, 5 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات نوشتاری و صوتی کودکان
نام موضوع قصه کودکانه دوستی کرگدن و دم جنبانک
نویسنده موضوع Puyannnn
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Puyannnn
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
یکی بود یکی نبود. کرگدن جوانی در جنگل به تنهایی زندگی می‌کرد. روزی پرنده‌ای به نام دم جنبانک که داشت در آن حوالی پرواز می‌کرد کرگردن را دید و از او پرسید: چرا تنهایی؟
کرگدن جواب داد: خب کرگدن‌ها همیشه تنها هستند. دم جنبانک گفت: یعنی تو هیچ دوستی نداری؟
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zohre☆
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
کرگدن که تا به حال این کلمه رو نشنیده بود، پرسید: دوست یعنی چی؟ دم جنبانک گفت: دوست یعنی کسی که همیشه همراه تو باشد، تو رو دوست داشته باشد و به تو کمک کند. کسی که با وجودش کمتر احساس تنهایی می‌کنی.

کرگدن گفت: ولی من که کمک لازم ندارم. دم جنبانک گفت: به هرحال حتما کمکی هست که تو لازم داشته باشی، مثلاً شاید پشت تو بخارد، چونکه لای چین‌های پوستت پر از حشره‌های ریز است. اگر کسی به تو کمک کند که حشره‌های پشتت را برداری می‌تواند دوست تو باشد.
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zohre☆
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
کرگدن گفت: اما کسی دوست ندارد با من دوست بشود، چون من زشتم و تازه پوستم هم کلفت است. دم جنبانک گفت: اما کرگدن جان، دوست داشتن چیزی است که به قلب مربوط است نه به پوست و ظاهر.

کرگدن گفت: قلب دیگر چیست؟ من که قلب ندارم. من فقط پوست دارم و شاخ. دم جنبانک گفت: ولی این امکان ندارد، همه موجودات روی زمین قلب دارند.
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zohre☆
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
کرگدن گفت: یعنی قلب من کجاست؟ چرا آن را نمی‌بینم؟ دم جنبانک گفت: چون از قلبت استفاده نمی‌کنی، ولی مطمئن باش که زیر این پوست کلفت یک قلب نازک داری. چون به جای این که من را بترسانی یا لگدم کنی، یا حتی مرا بخوری، داری با من حرف می‌زنی و این یعنی تو می‌توانی بقیه را دوست داشته باشی و یک دوست خوب برای خودت پیدا کنی. حالا اگر اجازه دهی من روی پوست کلفت قشنگت بنشینم. بگذار…

کرگدن داشت دنبال جواب مناسبی می‌گشت، در همین حین دم جنبانک داشت حشره‌های روی پوست کلفت او را دانه دانه برمی‌داشت. کرگدن احساس خوبی داشت، ولی نمیدانست چرا؟
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zohre☆
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
کرگدن پرسید: آیا این که من از اینکه تو حشره‌های مزاحم را از روی پوستم برداری خوشم می‌آید و دوست دارم تو روی پشتم بمانی، دوست داشتن است؟ دم جنبانک گفت: نه. من دارم به تو کمک می‌کنم و تو احساس خوبی داری، چون نیازت را برآورده کرده‌ام. اسم این نیاز است. کرگدن سری تکان داد و درست نفهمید که دم جنبانک چه می‌گوید.
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zohre☆
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
روز‌های زیادی گذشت و هر روز دم جنبانک می‌آمد و پشت کرگدن می‌نشست. آن‌ها هر روز حسابی با هم صحبت می‌کردند و دم جنبانک حشره‌های کوچک را از روی پوست کلفتش بر می‌داشت و کرگدن از این کار احساس خوبی داشت. دم جنبانک جلوی او پرواز می‌کرد و کرگدن تماشا می‌کرد و احساس می‌کرد دارد زیباترین صحنه‌ی دنیا را می‌بیند و او خیلی خوشبخت است که می تواند دم جنبانک را ببیند. او از اینکه دیگر در این دنیا احساس تنهایی نمی‌کرد بسیار خوشحال بود.

کرگدن گفت: دم جنبانک عزیز اینکه من از وجود تو خوشحالم و دوست دارم با هم بازی کنیم یعنی چه؟ دم جنبانک جلوی چشم‌های او چرخید و گفت: این یعنی دوستی. یعنی من و تو با هم دوست هستیم.

کرگدن با شنیدن این جمله لبخند زد.
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zohre☆
بالا پایین