جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دیالوگ نویسی [قلب خاک خورده] اثر «مبینا عباسی کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دیالوگ نویسی توسط مبینای شهر قصه ها با نام [قلب خاک خورده] اثر «مبینا عباسی کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,654 بازدید, 46 پاسخ و 22 بار واکنش داشته است
نام دسته دیالوگ نویسی
نام موضوع [قلب خاک خورده] اثر «مبینا عباسی کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع مبینای شهر قصه ها
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط مبینای شهر قصه ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,476
37,997
مدال‌ها
5
+ عاشق شدم!
_ مبارکه!
(پوزخند میزند)
+ یعنی چی؟ مسخره میکنی؟ مگه همه مثله تو عاشق میشن عطیقه؟!
(قهوه را می نوشد و پس از مکث می گوید)
_ درسته... ولی عاشق واقعی همیشه درد عشق را بیشتر از آرامشش تجربه کرده..
+ مسخره است!
_ الان داغی نمیفهمی...نمیفهمی..! ولی وقتی میفهمی که دنیات روی سرت آوار شده
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,476
37,997
مدال‌ها
5
+ قول بده تا وقتی که موهام سفید شد کنار باشی!
_ نمیشه که...
+ واقعا که...
( دستانش را میگیرد و می گوید)
_ شاید تقدیر وقتی که موهای مشکیت در باد میرقصد مارا از هم جدا کند... دوست داری من زیر قول و قرارم بزنم؟
+ اینطوری نگو... بی تو چیکار کنم؟
_ زندگی کن!! حتی اگر من نباشم باید به من قول بدی..
+ اما؟
_ هیس!! تو باید بدون من هم شاد باشی..اولین قولی که ازت میخوام...بی من هم زندگی کن...
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,476
37,997
مدال‌ها
5
+عشق هم عشقای قدیم!!
_ حاجی بسه دیگه.. هی عشق! هی عشق!
+ برای کسی که عاشق نیست گفتنش راحته..
_ بیا یک پیک بزن روشن بشی..
+ من اگه قرار بود حالم با یک پیک خوب بشه...که وعضم این نبود.
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,476
37,997
مدال‌ها
5
+آسمونم با ما قهره...
_ یعنی چی باز؟
+ ببین اون طرف چقدر آفتابیه.. همین بالا سر ما ابری شده!
_ قهر نکرده.. ناراحته شاید( بلند میخندد)
+ تلخ تر از خنده ی تو نیست...
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,476
37,997
مدال‌ها
5
+ کاش منم لیلی بودم...
_ مگه اسمتو دوست نداری؟
+ نه! لیلی میشدم..!
_ که چی بشه بعد؟
+ شاید تو هم مجنون من میشدی!!
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,476
37,997
مدال‌ها
5
+ می خوای تمومش کنی؟
_ چاره دیگه ای هم گذاشتی؟
+ بهت گفتم مجبور بودم...
( یک کام از سیگارش می گیرد و سکوت می کند..)
+به من گوش می دی؟
_ دیگه نه...
+ توچجوری میتونی سنگ دل بشی؟ ها؟
_ خودت باعث شدی... من از اول سنگ نبودم..نبودم!
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,476
37,997
مدال‌ها
5
+ بیا پرواز کنیم!
_ من بال ندارم...
( دستاشو میگیره)
+ تو دستای منو بگیر و چشاتو ببند!
_ نه نمیشه! میوفتم از این بالا...
+ به من اعتماد داری...؟
_ مشکل منم همینه!!
 

ma1387

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jan
7
74
مدال‌ها
2
-ادما از یه جا به بعد گریه نمیکنن میدونی چرا؟
(به چشاش نگاه کرد )
+نه تو بگو
-چون باید بخندن تا دشمناشون شکست خوردنشونو نبینن اما خندشون از زهرم تلخ تره
(قهقه میزند)
-اما هیچکی نمیفهمه که صدای دهل فقط از دور خوشه
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین