جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

رمان منتشر شده قلب سرکش من اثر ANDIA «رایگان»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آثار منتشر شده شما توسط MHP با نام قلب سرکش من اثر ANDIA «رایگان» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 123 بازدید, 0 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته آثار منتشر شده شما
نام موضوع قلب سرکش من اثر ANDIA «رایگان»
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MHP
https://romanbook.ir/wp-content/uploads/2021/09/%D9%82%D9%84%D8%A8-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D8%B4-%D9%85%D9%86.jpg

اطلاعات اثر
عنوان:

قلب سرکش من
نویسنده:

ANDIA
@Andia

خلاصه:

شش دختر... .
شش پلیس... .
معماهای روبه‌رویشان... .
اما باید برای حل معماها به گذشته خود بنگرند... .
اما چه چیزی درون گذشته‌ست که کسی نمی‌خواهد از آن با خبر شود؟
*مقدمه*
عشق خیلی قشنگه، ولی پُر درده! قبل از این که متوجه بشی خُردت می‌کنه.
پس به جای عشق، بذر نفرت توی دلم کاشتم، تا نشه راه حلی برای خُرد شدنم.
خنجر خوردم از دوستی که شده بود مثل یکی از اعضای خانواده نداشتم.
خنجر خوردم از کسی که بهم از هر کسی نزدیک بود، ولی نمی‌دونستم دلیل بدبختی‌هام تو زندگیم فقط و فقط اونه!
شدم همراه با سرنوشت و دوست‌هایی که بهم معنی واقعی دوستی رو یاد دادن.
جنگیدم در کنار دوستانی که شدن قسمتی از زندگیم.
اوایل اثر:

***
هانا
نینا: هانا پاشو! دیر شد، پاشو!
جوری از جام بلند شدم که پا شدنم همانا و برخورد سَرم با نینا همانا.
نینا: آخ سَرم بیشعور، چته تو؟
- من چمه؟ تو چته اول صبحی یهو اومدی تو تختم عین الاغ داری عرعر می کنی؟ نمی‌گی سنکوب می‌کنم، یهو تو گوشم جیغ می‌کشی؟
و همزمان با تموم شدن جمله‌ام، داشتم دوباره به خواب می‌رفتم که چنان جیغی کشید، این دفعه دو برابر که هیچ ده برابر از جام پریدم که اگه این سقف اتاق بلند نبود حتما باهاش اصابت می‌کردم!
نینا: چی؟ با من بودی الاغ؟ الان یه الاغی نشونت بدم که کیف کنی!
من که دیدم اوضاع برزخیه موندن رو جایز ندونستم و دِ برو که رفتیم.حالا من بدو ، اون بدو من بدو، الاغ بدو!انقدر منو نینا دوییدیم که آخر سر دست‌هام رو بردم بالا و اعلام تسلیم شدن کردم، ولی دیگه فایده‌ای هم نداشت چون انقدر دوییده بود که دیگه از خستگی دراز به دراز افتاده بود. بچه ها که بخاطر سر و صدای ما دو تا بیدار شده بودن با صورت خواب آلود بیرون اومدن.
زویا: باز چی شده؟ چرا دوباره افتادید به جون هم دیگه؟
آوا: شما دو دقیقه‌نمی تونید یه جا آروم بگیرید؟
آیسل: همین که اینا می‌گن.
لیندا: باز چه گندی زدید؟
- آقا استپ! دارید تخته گاز می‌رید. یه لحظه ترمز کنید. نینا جان عزیز من، میشه یه سوال فیزیکی بپرسم؟
نینا: بپرس.
- می‌گم چرا اول صبحی عین گاو سَرِتو انداختی پایین اومدی بالا سر من و من رو از خواب ناز بیدار کردی؟
نینا که کم کم حالش جا اومده بود با سرعت پرید بالا و محکم زد تو سرش و گفت:
- وای بدبخت شدیم سرگرد این دفعه حکم اعداممون و حتماً می‌نویسه.
با تموم شدن جمله نینا انگار قلبم هُری ریخت. یا قمر بنی هاشم! بدبخت شدیم این سرگرد همین الانش هم فقط منتظر یه اتفاقه که بتونه ما رو از زندگی بندازه، حالا دیگه قشنگ بهونه دستش دادیم. من که سر جام خشکم زده بود، با تکون های زویا به خودم اومدم.
زویا: هانا الان وقت رفتن تو کما نیست! بدو، باید سریع آماده بشیم بریم.
- ببین من همین الان حاضرم خدا جونم رو بگیره، ولی پا تو اداره نذارم، چون اگر همینجا خودکشی نکنیم، اونجا سرگرد خودش می‌کشتمون. به نظرم خودکشی دَردِش هم کمتره.
لیندا: چی میگی واسه خودت؟ الان وقت شوخی کردنِ؟ پاشید برید حاظر بشید! تا همین یه ذره وقتی هم که برامون مونده هدر نرفته.
لینک‌ها:

سایت:

دانلود:
 
بالا پایین