- Jun
- 309
- 152
- مدالها
- 2
مرد خود باخته ای هر روز سبیلش را با دنبه چرب می کرد و سپس به مجلس بزرگان می رفت و ادعا می کرد که غذای خوب و چربی خورده و دست به سبیلش می کشید ،
اما شکم مرد از گرسنگی صدا می داد و انگار او را لعنت می کرد .
خداوند فرموده ؛ همیشه راستی را پیشه کنید و به سبیل چرب تکیه نکنید و بدانید پس از هر فرازی ، فرودی ست .
سر انجام نفرین شکم او مستجاب شد .
گربه ای دنبه آن مرد لاف زن را دزدید .
فرزند کوچک مرد به دنبال پدر به مجلس بزرگان رفت و از ترس گفت :« پدر دنبه ای که سبیلت را با آن چرب می کردی ، گربه برداشت و فرار کرد .»
حاضران به رسوایی مرد می خندیدند و کنایه می زدند .
مرد نیز سرافکنده و شرمنده شد .
و از طرفی دیگر افرادی با ترحم به او نگاه می کردند و دل سوزی می کردند و غذای خوبی به مرد دادند .
مرد دغل باز از وقتی لذت راستی را چشید ، دروغ را کنار گذاشت .
می گویند راستی بهتر از دروغ است و راستی لذت دیگری دارد .
اما آنان راست می گویند یا دروغ ؟!
اما شکم مرد از گرسنگی صدا می داد و انگار او را لعنت می کرد .
خداوند فرموده ؛ همیشه راستی را پیشه کنید و به سبیل چرب تکیه نکنید و بدانید پس از هر فرازی ، فرودی ست .
سر انجام نفرین شکم او مستجاب شد .
گربه ای دنبه آن مرد لاف زن را دزدید .
فرزند کوچک مرد به دنبال پدر به مجلس بزرگان رفت و از ترس گفت :« پدر دنبه ای که سبیلت را با آن چرب می کردی ، گربه برداشت و فرار کرد .»
حاضران به رسوایی مرد می خندیدند و کنایه می زدند .
مرد نیز سرافکنده و شرمنده شد .
و از طرفی دیگر افرادی با ترحم به او نگاه می کردند و دل سوزی می کردند و غذای خوبی به مرد دادند .
مرد دغل باز از وقتی لذت راستی را چشید ، دروغ را کنار گذاشت .
می گویند راستی بهتر از دروغ است و راستی لذت دیگری دارد .
اما آنان راست می گویند یا دروغ ؟!