دلنوشته { مأمِن مِهْر} اثر •سونیا کاربر انجمن رمان بوک•

[ریپِر]

ـ‌ارزش لحظات​

مهربان‌ترینم…
هر لحظه‌ای که با تو هستم، برایم ارزشمند است. می‌دانم که باید از این لحظات بهره‌مند شوم و آن‌ها را گرامی بدارم. اما گاهی اوقات، ترس از دست دادن این لحظات، مرا از لذت بردن از آن‌ها بازمی‌دارد. هر بار که به یاد تو می‌افتم، احساس می‌کنم که زندگی بدون تو خالی است و این احساس، گویی یک غم سنگین بر دوش من است. باید یاد بگیرم که از هر لحظه‌ای که با تو هستم، لذت ببرم و آن را گرامی بدارم. این لحظات، برای من مانند گنجینه‌ای ارزشمند هستند و باید از آن‌ها بهره‌مند شوم. تو، مادرم، در هر لحظه از زندگی‌ام حضوری عمیق داری و این حضور، به من قدرت می‌دهد تا از زندگی لذت ببرم. باید یاد بگیرم که از این لحظات بهره‌مند شوم و آن‌ها را گرامی بدارم. تو، همچون آفتابی هستی که هر روز بر دل من می‌تابی و نور عشق‌ات را در وجودم زنده نگه می‌داری.

 

[ریپِر]

ـ‌یادگاری‌ها​

زندگیم…
هر چیز کوچک و بزرگی که از تو دارم، برایم یک یادگاری ارزشمند است. از عکس‌ها و نامه‌ها گرفته تا خاطراتی که در ذهنم دارم. این یادگاری‌ها به من یادآوری می‌کنند که عشق تو همیشه در قلبم زنده خواهد ماند. هر بار که به یاد آن یادگاری‌ها می‌افتم، احساس می‌کنم که تو هنوز در کنارم هستی و این احساس به من آرامش می‌دهد. باید یاد بگیرم که از این یادگاری‌ها بهره‌مند شوم و آن‌ها را گرامی بدارم. تو، مادرم، همیشه در قلبم خواهی ماند و این یادگاری‌ها به من یادآوری می‌کنند که عشق تو همیشه در دل من زنده است. هر عکس و هر کلمه‌ای که از تو به یادگار دارم، برایم مانند یک دنیای جدید است که می‌توانم در آن غرق شوم و از آن لذت ببرم. این یادگاری‌ها، همچون چراغ‌هایی در تاریکی هستند که به من راه نشان می‌دهند و به من یادآوری می‌کنند که عشق تو همیشه در قلبم زنده خواهد ماند.

 

[ریپِر]

ـ‌قدرت یادآوری​

هستیم…
یادآوری تو برایم یک قدرت است. هر بار که به یاد تو می‌افتم، احساس می‌کنم که ترس‌هایم کمتر می‌شوند و عشق و محبت تو در قلبم زنده می‌شود. تو، مادرم، همچون گلی در باغ وجودم هستی که هر روز به آن آب می‌دهم و از آن مراقبت می‌کنم. این یادآوری‌ها به من کمک می‌کنند تا از زندگی لذت ببرم و از هر لحظه‌ای که با تو هستم، بهره‌مند شوم. باید یاد بگیرم که از این یادآوری‌ها بهره‌مند شوم و آن‌ها را گرامی بدارم. این یادآوری‌ها، مانند نور در تاریکی هستند که به من کمک می‌کنند تا راه خود را پیدا کنم. تو، مادرم، همیشه در قلبم خواهی ماند و من باید از این یادآوری‌ها بهره‌مند شوم و آن‌ها را گرامی بدارم.

 

[ریپِر]

ـ‌خواب‌های نگران‌کننده​

راهنمایم…
خواب‌هایی که درباره تو می‌بینم، گاهی اوقات مرا به شدت نگران می‌کند. در خواب‌هایم، تو را می‌بینم که در دوردست‌ها قرار داری و من نمی‌توانم به تو برسم. این خواب‌ها، مانند کابوس‌هایی هستند که هر شب به سراغم می‌آیند و مرا از خواب بیدار می‌کنند. احساس می‌کنم که در این خواب‌ها، در جنگی با ترس‌هایم هستم و هر بار که بیدار می‌شوم، با قلبی پر از اضطراب و نگرانی به واقعیت برمی‌گردم. این خواب‌ها به من یادآوری می‌کنند که هیچ چیز در این دنیا پایدار نیست و باید از هر لحظه‌ای که با تو هستم، بهره‌مند شوم. گاهی اوقات، این خواب‌ها به من نشان می‌دهند که باید بیشتر از تو مراقبت کنم و از لحظات با تو لذت ببرم. تو، مادرم، در این خواب‌ها به من یادآوری می‌کنی که عشق تو همیشه در قلبم زنده خواهد ماند و من باید از آن بهره‌مند شوم.

 

[ریپِر]

ـ‌عشق جاودان​

نفسم…
عشق تو، همچون نوری در دل تاریکی‌ها، جاودانه است. حتی اگر روزی از این دنیا بروی، عشق تو همیشه در قلبم باقی خواهد ماند. این عشق، نیرویی است که مرا به جلو می‌برد و به من امید می‌دهد. تو، مادرم، در هر لحظه‌ای که به یاد تو می‌افتم، احساس می‌کنم که این عشق، مانند نوری در تاریکی است که به من راه نشان می‌دهد. در این دنیای بی‌رحم و پر از غم، عشق تو، همچون ستاره‌ای در آسمان شب، مرا هدایت می‌کند. تو به من یاد می‌دهی که چگونه با این ترس‌ها و نگرانی‌ها روبرو شوم و از آن‌ها فرار نکنم. عشق تو به من می‌آموزد که باید از هر لحظه زندگی بهره‌برداری کنم و آن را گرامی بدارم. اما در عین حال، این عشق به من یادآوری می‌کند که هیچ چیز در این دنیا پایدار نیست و این ترس از دست دادن آن نیز به من فشار می‌آورد. هر بار که به یاد می‌آورم که تو چقدر برای من مهم هستی، قلبم به شدت می‌تپد و اشک در چشمانم جمع می‌شود. این عشق، نیرویی است که مرا به جلو می‌برد، اما در عین حال، ترس از دست دادن آن نیز به من فشار می‌آورد. باید یاد بگیرم که از این عشق بهره‌مند شوم و آن را گرامی بدارم، زیرا تو، مادرم، همیشه در قلبم خواهی ماند.

 

[ریپِر]

ـ‌پذیرش واقعیت​

گل همیشه بهارم…
باید واقعیت را بپذیرم. زندگی همیشه در حال تغییر است و هیچ چیز پایدار نیست. اما این پذیرش به من کمک می‌کند تا از هر لحظه‌ای که با تو دارم، بیشتر لذت ببرم و آن را گرامی بدارم. تو، مادرم، به من آموختی که باید از هر لحظه زندگی بهره‌برداری کنم و این لحظات را با تمام وجود حس کنم. این پذیرش، همچون دوستی وفادار در کنارم است که به من قدرت می‌دهد تا با ترس‌هایم روبرو شوم و از زندگی لذت ببرم. هر روز که به تو فکر می‌کنم، احساس می‌کنم که باید زندگی را با تمام زیبایی‌ها و چالش‌هایش در آغوش بگیرم. زندگی همچون دریایی است که گاهی طوفانی و گاهی آرام است، و من باید یاد بگیرم که در این دریا شنا کنم و از هر موجی که به سراغم می‌آید، به عنوان فرصتی برای رشد و یادگیری استفاده کنم. این پذیرش، به من کمک می‌کند تا از هر لحظه‌ای که با تو هستم، لذت ببرم و آن را گرامی بدارم.

 

[ریپِر]

ـ‌دعا برای تو​

*Anne(آنه)…
هر روز برای تو دعا می‌کنم. دعا می‌کنم که همیشه سالم و شاداب باشی و بتوانی در کنار من بمانی. دعا می‌کنم که عشق ما همیشه پایدار بماند و هیچ چیز نتواند ما را از هم جدا کند. تو، مادرم، در دل من همچون نسیمی ملایم و دلپذیر هستی که روح و جانم را تسکین می‌دهد. این دعاها، مانند نور امیدی هستند که در دل تاریکی به من قوت می‌دهند. هر بار که به تو فکر می‌کنم، احساس می‌کنم که این دعاها به من قدرت می‌دهند تا با ترس‌هایم روبرو شوم و از زندگی لذت ببرم. تو، همان ستاره‌ای هستی که در آسمان زندگی‌ام می‌درخشی و به من یادآوری می‌کنی که همیشه باید به جلو نگاه کنم و از هر لحظه زندگی بهره‌برداری کنم. با دعاهای من، امیدی زنده است که هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود و من همیشه برای تو دعا می‌کنم تا در کنارم بمانی و عشق‌مان را تا ابد گرامی بداریم.

*مامان

 

[ریپِر]

ـ‌یادآوری عشق​

چشمانم…
یادآوری عشق تو، برایم یک روش درمانی است. هر بار که به یاد تو می‌افتم، احساس می‌کنم که ترس‌هایم کمتر می‌شوند و عشق و محبت تو در قلبم زنده می‌شود. تو، مادرم، همچون گلی در باغ وجودم هستی که هر روز به آن آب می‌دهم و از آن مراقبت می‌کنم. این یادآوری‌ها به من کمک می‌کنند تا از زندگی لذت ببرم و از هر لحظه‌ای که با تو هستم، بهره‌مند شوم. در هر لحظه، یاد تو به من انرژی می‌دهد و به من یادآوری می‌کند که باید از زندگی لذت ببرم و آن را گرامی بدارم. تو، همچون آفتابی هستی که هر روز بر دل من می‌تابی و نور عشقت را در وجودم زنده نگه می‌داری. این یادآوری‌ها، همچون نغمه‌ای شیرین در گوشم طنین‌انداز می‌شود و به من قوت می‌دهد تا با ترس‌هایم روبرو شوم و از زندگی لذت ببرم.

 

[ریپِر]

ـ‌عشق بی‌پایان​

سلطانم…
عشق تو برای من بی‌پایان است. حتی اگر روزی از این دنیا بروی، عشق تو همیشه در قلبم باقی خواهد ماند. این عشق، نیرویی است که مرا به جلو می‌برد و به من امید می‌دهد. تو، مادرم، در هر نفس من حضوری عمیق داری و این حضور، همچون نوری در تاریکی‌ها، به من قوت می‌دهد. هر بار که به تو فکر می‌کنم، احساس می‌کنم که این عشق، مانند نوری در تاریکی است که به من راه نشان می‌دهد. این عشق، همواره در دل من زنده خواهد ماند و من هرگز فراموش نخواهم کرد که تو چه کسی هستی و چه تأثیری بر زندگی‌ام گذاشته‌ای. باید یاد بگیرم که از این عشق بهره‌مند شوم و آن را گرامی بدارم. عشق تو، مادرم، همچون گلی است که در باغ وجودم شکوفا می‌شود و هر بار که به آن می‌نگرم، یاد تو را در وجودم زنده می‌کند.

 

[ریپِر]

ـ‌نامه‌ای برای تو​

جانانم…
مادر عزیزم، این نامه را با عشق و احترام برای تو نوشتم. می‌دانم که زندگی همیشه پر از چالش‌ها و ترس‌هاست، اما عشق تو همیشه در قلبم خواهد بود و به من کمک می‌کند تا با این ترس‌ها کنار بیایم. تو، مادرم، در هر لحظه از زندگی‌ام حضوری عمیق داری و این حضور، به من قدرت می‌دهد تا از زندگی لذت ببرم و آن را گرامی بدارم. باید یاد بگیرم که از هر لحظه‌ای که با تو هستم، لذت ببرم و آن را گرامی بدارم. تو، همچون نوری در تاریکی‌های زندگی‌ام هستی و من همیشه برای تو دعا می‌کنم تا در کنارم بمانی و بتوانم از عشق و محبت تو بهره‌مند شوم.