جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء مادر بودن...

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط نهال رادان با نام مادر بودن... ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 235 بازدید, 1 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع مادر بودن...
نویسنده موضوع نهال رادان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
موضوع انشا: مادر بودن

ژانر: اجتماعی

نویسنده: الهام فلاح
 
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
مادر بودن پدیده عجیبی‌ست. تا مادر نباشی نمی‌فهمی چطور آدم دلش می‌خواهد بمیرد اما خار به پای انسان دیگری نرود. چطور آدم بیمار و لاجان و خسته است اما برای خواست بچه بپزد، بشورد، بسابد، شب تا صبح بیدار بماند، کم بخورد که فرزند بخورد، جمع بخوابد که فرزند راحت غلت بزند، کلا پیر شود که طفلکش قد بکشد ببالد جوان شود.
اما باور اینکه بعد از آن که مادر شدی و اسکار سرخ و کج و معوج سزارین بر تنت افتاد، یا خط‌های صورتی و نقره‌ای کشیدگی پوست وقتی یک بچه سه چهار کیلویی را توی شکمت داشتی، عشق را نمی‌فهمد جز به فرزند، خوشش نمی‌آید کسی قربان نگاه و صدا و راه رفتنش برود، دروغی بیش نیست.
من می‌دانم، شما هم بدانید که می‌شود نیم دوجین بچه داشت اما عاشق شد، عاشق که هیچ، مُرد برای کسی. می‌شود فکر کند کسی را آنقدر دوست دارد که بچه‌هایش را. من می‌دانم شما هم بدانید مادری که خودش را دوست ندارد بچه‌اش را دوست نخواهد داشت و آنکه خودش را دوست داشته باشد بدون عشق نمی‌تواند زنده باشد.
خدا می‌داند چند زن به جرم مادری، عشق حرامشان شد و تنشان پوسید و دلشان پوسید و صدای تالاپ تالاپ قلبی که می‌شد گوش آسمان را بشکافد در سی*ن*ه ماند و ماند و ماند تا به خانه قبر رسید.
من می‌دانم، خدا می‌داند شما هم بدانید مادر شدن معنایش پلمپ کردن خانه دل هیچ زنی نیست. زنان وقتی مادر باشند، وقتی شب و روز دل‌نگران بچه‌شان هستند و فرصت ندارند یک بار اقلا خودشان را در آینه ببینند، بیشتر از هر وقتی می‌شود عاشقشان شد، می‌شود عاشقشان کرد.
خدا خانه دل هیچ زنی را سرد نکند. خصوصا وقتی که مادر باشد. پاسوز پاره جگر شدن و تماشای ویرانی جوانی و رنگ رخسار و برق چشم درد بزرگی‌ست که درمان ندارد. مادری را که عاشق شد قضاوت نکنید. قلب هیچ زنی را وقت زایمان همراه جفت به زباله‌‌های بیمارستانی نمی‌اندازند.
زندگی خیلی کوتاه است. وقت را برای سنجش خوب و بد و زشت و زیبای دیگران تلف نکنیم.
 
بالا پایین